زيتون

سيستم ريشه اي زيتون سطحي است و قادر به تحمل خاكهاي غرقاب شده نيست و حتي در خاكهاي عميق هم فقط 90 تا 120 سانتيمتر در خاك نفوذ مي كند. بخش هاي هوائي درخت داراي شاخه هاي اصلي مجتمع و متراكم، ميانگره هاي كوتاه و برگهاي متراكم است كه اگر با هرس راه باريكي در شاخه ها باز نكنيم، مانع از رسيدن نور به مركز درخت مي شوند.
كنار هر برگ در زيتون جوانه هاي گل دهنده وجود دارند. اين جوانه ها در فصل جاري به وجود مي آيندو در فصل رشد بعدي جوانه مي زنند. هر گل آذين شامل 15 تا 30 گل است كه اين تعداد به نوع كلتيوار و شرايط زراعي آن سال بستگي دارد. اگر در كنار همه برگها يك گل آذين بوجود بيايد، هر سر شاخه پتانسيل توليد چند صد گل را خواهد داشت.ولي تنها پنج درصد از اين گلها به ميوه تبديل مي شوند.
زيتون توسط باد گرده افشاني مي شود. در نتيجه گلدهي در شرايط بارندگي، دما ي بالا و بادهاي خشك منجر به آسيب ديدن فرايند تشكيل ميوه مي گردد. بيشتر كلتيوار هاي زيتون در حالت تك كشتي (monoculturing) هم توليد ميوه مي كنند ولي محصول آنها در شرايط cross_pollination بهتراست. برداشت زيتون درپاييز يا زمستان صورت مي گيرد.
سطح زير كشت زيتون در ايران حدود 67 هزار هكتار است كه از هر هكتار باغ آبي ( 10 سال به بالا ) به طور متوسط 5 تن محصول برداشت مي شود و در باغهايي كه مديريت مناسبي دارند تا 10 تن هم زيتون قابل برداشت است. زيتون با توجه به شرايط محيطي و نوع كلتيوار بعد از 5 تا 8 سال به بار مي نشيند و گياهي است كاملا صنعتي . 20% از محصول زيتون كشور براي تهيه كنسرو و بقيه براي توليد روغن استفاده مي شود.

بيماري هاي زيتون :

1 )
گره زيتون : Olive Knot

عامل بیماری :
Pseudomonas syringae p.v savastanoi
رده بندی عامل بیماری : Bacteria , Gracilicutes , Pseudomonadales , Pseudomonadaceae
در برخی منابع عامل بیماری Pseudomonas savastanoi معرفی شده است.
بیماری ایجاد شده توسط این باکتری در فرانسه به سل زیتون (Tuberculosis of olive ) معروف است و علاوه بر زیتون روی درختان زبان گنجشک(Ash) نیز ایجاد بیماری می کند( شانکر درختان زبان گنجشک ) .

علائم:
روی درختان گالهايی قابل مشاهده اند که که تقريبا در تمامی بافتها و بخشهای گياه از جمله دمبرگها (Petiole) و پهنک برگ(Lamina) هم بوجود می آیند. آلودگی های اوليه باعث ايجاد فرورفتگی هايی می شوند که در اثر متلاشی شدن سلول ها بوجود می آيند. سپس بعد از اينکه درخت در بهار شروع به رشد می کند، تكثير بافتهاي اطراف اين فرو رفتگي ها باعث بوجود آمدن گا ل يا گره در اين نقاط مي گردند. گره ها در اثر هيپرپلازي بافتها در ساقه هاي جوان، نقاط رشد و قسمتهاي قطع شده بوجود مي آيند.در واقع تكثير زياده از حد سلولهاي ميزبان در اثر توليد ايندول استيك اسيد (IAA) توسط سلولهاي باكتري است. بعد از گذشت چند ماه گره ها ظاهري اسفنجي و نامنظم پيدا مي كنند و سپس سخت و قهوه اي مي شوند. در شاخه هاي كوچك ، گره ها به 2 سانتيمتر هم مي رسند. اين گره ها باعث برگ ريزي و از بين رفتن شاخه هاي گل دهنده شده و منجر به كاهش محصول مي شوند. در ضمن گره ها باعث كاهش اندازه ميوه ها و مقدار روغن و نيز از بين رفتن طعم ميوه ها مي گردند.از ميان واريته هاي كشت شده واريته Manzanillo از همه حساس تراست.

اپيدميولوژي :
باكتر يها با آب باران در كل درخت پخش مي شوند( مقدار آلودگي با ميزان بارندگي رابطه دارد) و فقط از راه زخم مي توانند وارد بافتهاي درخت شوند. باكتري ها معمولا از جاي افتادن برگها، تركهاي ناشي از سرمازدگي، ضربات، هرس، تگرگ و حتي بادهاي شديد نفوذ مي كنند. جاي افتادن برگها بين 10- 7 روز پس از افتادن آنها حساس است. بنابراين بيشترين خطر متوجه درختاني است كه در طول دوره بارندگي، منافذ زيادي براي ورود باكتري دارند.

كنترل :
كنترل گره زيتون شامل هرس تابستانه براي ازبين بردن اينوكولوم ( گره هاي روي درخت ) و حفاظت از درخت با باكتري كشهاي مسي ، قبل و در طول دوره بارندگي است. ( مس تنها ماده اي است كه براي كنترل گره زيتون ثبت شده است ). تركيبات مسي از آلوده شدن منافذ درخت جلوگيري مي كنند ولي باعث ازبين بردن گره ها نمي شوند.
چون توليد آلودگي ارتباطي با سن درخت ندارد، بنابراين مبارزه سالانه را از اولين پاييز بعد از كاشت درخت شروع مي كنيم. در ضمن بايد توجه داشت كه درختان جوان به شدت به يخبندان حساسند و يخبندان باعث بوجود آمدن تركهاي زيادي در پوست آنها مي شود كه باكتري از طريق آنها مي تواند آلودگي ايجاد كند. بنابراين استفاده از سموم مسي در درختان جوان براي كاهش تكثير اينوكولوم و جلوگيري از آلودگي هاي بعدي، بسيار مفيد خواهد بود.
باكتري هاي گره زيتون توسط آب باران از گره هاي موجود به منافذ منتقل مي شوند. بنابراين بايد قبل از شروع فصل بارندگي از سموم مسي استفاده كرد. در ضمن اين روش بهترين راه مبارزه با لكه طاووسي زيتون نيز هست. آزمايشات نشان داده اند كه يكبار سمپاشي در سال عليه گره زيتون كافي نيست. حداقل دوبار سمپاشي در سال، يكي در پاييز و ديگري در اوايل بهار، مورد نياز است.
ميزان حفاظت تركيبات مسي از درخت، بسيار بستگي به مقدار اينوكولوم موجود در دوران آلودگي

ادامه نوشته

قارچ

 قارچ

شرح بيماري :
به عنوان يك قارچ خاكزاد، ورتيسيليوم ابتدا به سيستم ريشه هاي زيتون، زماني كه دماي هوا پايين است، حمله ميكند. ( قارچ در دماي بالاتر از 30 درجه رشد نمي كند ). بعد از نفوذ به ريشه ها، قارچ رشد كرده، ازميان آوندها شروع به حركت مي نمايد و سرانجام به شاخه ها و سرشاخه ها مي رسد. دوره آلودگي از اواخر زمستان شروع شده و تا بهار طول مي كشد. با شروع اولين گرماي تابستانه، قارچ غيرفعال مي شود ولي متاسفانه تا آن زمان خسارت وارد شده است و درختان علائم بيماري را نشان مي دهند. حضور قارچ در بافتهاي آوندي باعث كاهش و قطع شدن جريان آب از ريشه به برگ مي گردد. علائم پژمردگي ورتيسيليومي را مي توان مستقيما به توكسين هايي كه توسط قارچ توليد مي شوند و مانع انتقال آب از ريشه به ساقه مي شوند، نسبت داد.
قارچ از فصلي به فصل ديگر درون خاك و احتمالا ريشه هاي آلوده باقي مي ماند. هر دو قارچ عامل بيماري توليد كنيدي هايي مي كنند كه عمر کوتاهی دارند. قارچ V. dahliae توليد ميكرواسكلروت هم ميكند ولي V. albo-atrum ميسليومي با ديواره ضخيم و سياهرنگ، شبيه به ميكرواسكلروت توليد ميكند كه البته ميكرواسكلروت نيست. مناسب ترين دما براي رشد گونه اول 28- 25 درجه و براي گونه دوم 25- 20 درجه است. قارچ V. dahliae در خاك به صورت ميكرواسكلروت تا 15 سال هم باقي ميماند. هر دوي آنها مي توانند به صورت ميسليوم در ميزبان هاي پايا، اندام هاي تكثيري يا در بقاياي گياهان زمستان گذراني كنند.

علائم:
شروع ظهور علائم، در بهار، نزديك زمان گلدهي است. برگهاي تازه به سمت داخل پيچ ميخورند و رنگ سبز تيره و جلوه براق خود را از دست مي دهند. رنگ آنها خاكستري كدر و قهوه اي مي شود. ريزش برگ و ميوه هاي كه بعد از ين صورت مي گيرد، بستگي به شدت آلودگي، شدت وزش باد و استرس گرمايي موجود دارد. دستجات گل روي شاخه هاي آلوده از بين مي روند و چسبيده به درخت باقي مي مانند. رنگ پوست ممكن است تقريبا آبي رنگ شود. شاخه هاي تكي و مجزا، بخشهاي بزرگي از درخت يا كل تاج درخت ممكن است در طول يك فصل زراعي ازبين برود. با اين حال مرگ كل درخت به ندرت ديده شده است.
سيستم آوندي گياهاني كه آلوده به وريسيليوم هستند، علامت مشخصي به صورت تغيير رنگ آوندها نشان مي دهند. آوندهاي آبكش در طول ساقه و ريشه به زنگ قهوه اي يا سبز در مي آيند. ولي اين علامت در درختان زيتون كمتر ديده شده است. براي مشاهده اين علامت شاخه اي از درخت را ببريد و پوست آن را بكنيد تا بتوانيد تغيير رنگ آوندها را مشاهده كنيد. ولي براي اينكه از وجود ورتيسيليوم مطمئن شويد بايد نمونه ها را در آزمايشگاه كشت دهيد.
با سرد شدن دوباره هوا، قارچ بار ديگر فعال مي شود و رشد وتكثير را از سر مي گيرد. شاخه ها هر سال، در طول دوره هاي سرد، بارها مورد حمله قرار مي گيرند.
كنترل:
هيچ راه مبارزه اي براي درختان آلوده شده وجود ندارد. هرس سرشاخه هاي آلوده توصيه مي شود ولي نمي توان با اين روش باعث عقب نشيني قارچ از درون شاخه ها شد. محل اصلي قارچ درون ريشه ها است و از آنجا به سمت شاخه ها پيش روي مي كند. استفاده از قارچكش ها هم موثر نيست. حتي تركيبات سيستميك هم اثر كمي در توقف قارچ ورتيسيليوم دارند.
پيشگيري بهترين روش مبارزه است ولي هميشه امكان پذير نيست ببسياري از گياهاني كه به عنوان خوراك دام به کار مي روند،سبزيجات و گياهان زينتي به ورتيسيليوم حساسند. خاكها به آساني قبل از كشت به ورتيسيليوم آلوده مي شوند. عامل بيماري مي تواند تا چندين سال درون خاك زنده بماند و به محض كشت گياه حساس، در صورت مناسب بودن شرايط آن را آلوده كند. بنا براين بهتر است تا جايي كه ممكن است از كشت در زمين هاي آلوده، به ويژه زمين هايي كه سبزيجات به مدت طولاني در آنها كشت مي شده اند خودداري كنيم.
ضدعفوني خاك با حرارت دادن خاكهاي مرطوب به مدت نيم ساعت تا 71 درجه سانتيگراد باعث حذف ورتيسيليوم از خاك گلخانه ها شده است ولي اين روش در باغها عملي نيست .
آفتاب دهي (Soil Solarization) روشي موثر براي كاهش شيوع پژمردگي ورتيسيليومي در بسياري از باغها و زیتون هاي كشت شده در فضاي سبز مي باشد. قبل از كشت در محلي كه به وجود بيماري در آن شك داريد، آن را آبياري كنيد و عميقا شخم بزنيد . بعد از آن خاك را با يك پلاستيك شفاف به قطر 4 تا 6 ميليمتر به مدت 8- 6 هفته و يا اگر امكان دارد، بيش از اين مدت، بپوشانيد. لبه هاي پلاستيك را با خاك محكم كنيد و روي چند نقطه از پلاستيك خاك بريزيد تا مانع از حركت پلاستيك موقع وزش باد شود. محلي كه براي آفتاب دهي انتخاب مي كنيد بايد كاملا در معرض نور خورشيد باشد تا اشعه هاي خورشيد بتواند 30 ساتنيمتر اول خاك را گرم و ضدعفوني كند.
آفتاب دهي با موفقيت نسبي در باغهاي زيتون مورد استفاده قرار گرفته است. قبل از استقرار پلاستيك ها علفهاي هرز پاي درختان را ازبين ببريد، شاخه هاي آلوده را قطع كنيد و خاك را آبياري كنيد. پلاستيك ها بايد با فاصله چندين سانتيمتر از محدوده سايه انداز درخت روي خاك قرار داده شوند. اگرچه دماي خاك در طول دوره هاي آفتابي كنترل بسيار بالا مي رود، ولي درختان هيچ علائمي مبني بر ناسازگاري نشان ندادند. طي آزمايشات انجام شده مقدار ورتيسيليوم خاك با اين روش كاهش پيدا كرد و جمعيت ميكروارگانيسم هاي مفيد خاك به طور معني داري افزايش يافت. درخت بعد از آن به خوبي رشد كرد و دوباره كمتر به ورتيسيليوم آلوده شد. ولي متاسفانه آلودگي هاي قبلي درخت هنوز وجود داشتند.
تدخين خاك (Soil Fumigation) روش ديگري است كه مي توان انجام داد و البته اگرچه مي توان با روش هاي تدخيني زمين را قبل از كشت ضدعفوني كرد ولي بهتر است از كشت در زمين آلوده خودداري كنيم زيرا تدخين روشي پرهزينه است و به ندرت باعث كنترل 100% مي شود و مصرف برخي از مواد تدخيني موثر مثل متيل برومايد، به خاطر آسيب هايي كه محيط زيست مي زنند به تدريج منسوخ شده. انتخاب دقيق زمين و استفاده از نهال هاي سالم مي تواند جلوي بسياري از روش هاي پر هزينه را بگيرد.
مخلوط كلروپيكرين/ متيل برومايد و سم متام سديم بيشترين سموم استفاده شده عليه ورتيسيليوم براي تدخين خاك هستند.
نحوه استفاده از متيل برومايد در بخش كنترل قارچ Armillaria آمده است.
راه ديگر مبارزه استفاده از ارقام مقاوم است. واریته Ascalano اگرچه يك واريته مقاوم نيست ولي متحمل محسوب مي شود.
بسیاری از گياهان زراعي نظير پنبه ( كه يك ميزبان مطلوب است و اينوكولوم قارچ در مزارع پنبه به سرعت افزايش مي يابد ) ، خانواده كدوئيان، فلفل، پسته، هسته داران، گوجه فرنگي و گياهان زينتي مثل پيچ امين الدوله، ياس بنفش، ماگنوليا، درخت پر، درخت لاله و درختاني مثل افرا، نارون، اقاقيا، زبان گنجشك، درخت عرعر، سنجد و انجير به ورتيسيليوم حساسند.
از گياهان مقاوم مي توان بسياري از بازدانگان مثل سرو، ژنكيو، نراد، سروكوهي، نوئل، سرخدار، تمام تك لپه اي ها مثل خرما، برخي از دولپه اي ها ( سيب، گلابي، به، زالزالك، شاه بلوط، بلوط، مركبات، توت، گردو، چنار، تبريزي، نمدار، بيد ) را نام برد.
اقدامات زراعي مثل استفاده از كودها، مديريت صحيح آبياري و كنترل علفهاي هرزكم و بيش در کنترل پژمردگي ورتيسيليومي موفق بوده اند. هدف اكثر آنها افزايش قدرت گياه براي جلوگيري از بروز علائم بيماري است. البته هيچكدام از آنها باعث معالجه بيماري و حذف آن از درخت نمي شوند.


2)
پوسیدگی آرمیلاریایی ریشه زیتون : Armillaria Root Rot

عامل بيماري : Armillaria mellea
رده بندي عامل بيماري: Basidiomycota , Basidiomycets , Agaricales , Tricholomataceae
علائم :
اين قارچ که به قارچ عسلی (Honey fungus) هم معروف است به ريشه ها حمله مي كند. ريشه هايي كه توسط آرمیلاریا آلوده شده اند، داراي صفحات بادبزني شكل به رنگ سفيد مايل به زرد بين پوست و چوب خود هستند. گاهي اوقات ريزومرف هايي به رنگ قهوه اي تيره تا سياه در سطح ريشه ها قابل مشاهده اند.( ریزومرف ها شامل مجموعه ای از ریسه ها هستند. یک تا سه میلیمتر قطر دارند و به عنوان عامل بقای قارچ ازفصلی به فصل دیگر و در شرایط نامناسب مثل خشکی و آتش عمل می کنند. در ضمن می توانند در ریشه های گیاهان میزبان نفوذ کرده و آنها را آلوده کنند. ) قارچ آرميلاريا گاهي به زيتون حمله مي كند و در برخي اوقات باعث مرگ درخت مي شود.
علائم هوایی مشابه علائم ایجاد شده در اثر سایر بیماری های ریشه است مثل کاهش رشد، کوچکی و زرد شدن برگها، خشکیدگی شاخه ها و ضعف عمومی درخت.
در بعضي از گياهان، كلاهك هاي قارچ در پايه درختان آلوده به آرميلاريا، در طول پاييزهايي كه هوا سرد و باراني است، ديده مي شوند. ولي چنين موردي به ندرت در درختان زيتون مشاهده شده است.
شرح بيماري :
قارچ به صورت میسلیوم یا ریزومرف در درختان آلوده یا در ریشه های در حال فساد زندگی می کند. روش اصلی انتقال آن از درختی به درخت دیگر به وسیله ریزومرف ها یا تماس مستقیم ریشه ها است. اسپورهایی که از کلاهک های قارچ بوجود می آیند، عمدتا ابتدا بر کنده های مرده یا مواد چوبی رشد می کنند و سپس با تولید ریزومرف به ریشه های زنده ( به طور مستقیم یا از راه زخم ) حمله می کنند.
مبارزه:
-
جمع آوری کنده ها و ریشه های درختان قطع شده تا قارچ آنها را آلوده نکند و اینوکولوم افزایش نیابد.
-
عدم کشت در زمین های آلوده
-
گاهی اوقات خندقی دور تا دور درختان آلوده حفر می کنند تا مانع از رشد ریزومرف ها به طرف درختان سالم شود.
ـ تدخین خاک با استفاده از مواد شیمیایی:
برای تدخین از متیل بروماید استفاده می کنیم. خاک باید رطوبت کمی داشته باشد و درجه حرارت متوسط آن بیش از ۱۰ درجه باشد. میزان مصرف متیل بروماید بستگی به نوع خاک دارد و بین ۴۰۰ـ۲۰۰ کیلو در هکتار متغیر است. در خاکهای رسی بیشتر و در خاکهای شنی کمتر مصرف میشود. اگر بخواهیم فقط محل درخت آلوده را ضدعفونی کنیم، ۲۵۰ گرم سم برای هر محل درخت به قطر سه متر، کافی خواهد بود.
قبل از مبارزه شيميايي، تمام درختان و كنده هاي آلوده و در صورت امكان تمام ريشه هايي كه بيش از 2.5 سانتيمتر قطر دارند را خارج كنيد. درختان به ظاهر سالمي كه در نزديكي درختان آلوده قرار دارند نيزاغلب بيمارند. اين درختان را نيز از بين ببريد و محدوده آلوده را با استفاده از سموم تدخيني ضدعفوني كنيد. درختان، كنده ها و ريشه هاي خارج شده را بايد سوزاند و يا در جايي نگه داشت كه آبهاي جاري شده از بارندگي، از آنجا به زمين هاي زراعي جاري نمي شوند.
براي خشك نگه داشتن خاك در طول تابستان از گياهان پوششي مثل سودان گراس يا آفتابگردان استفاده كنيد.هرچه خاك خشك تر باشد، سم ( متيل برومايد ) بيشتر درون آن نفوذ خواهد كرد. بعد از خشك شدن زمين آن را شخم عميق بزنيد. اگر خاك خيلي نرم و پودري است، بعد از اولين بارندگي شخم زدن و تدخين را انجام دهيد. شخم زمين هاي رسي باعث بوجود آمدن كلوخ هايي در سطح آن مي شود. افزايش دوز سم باعث افزايش نفوذ آن در خاك مي شود ولي اين مساله در خاكهاي مرطوب چندان صحيح نيست، به ويژه در خاكهايي كه رس زيادي دارند. متیل بروماید را تا عمق ۷۵ـ ۴۵ سانتیمتری به وسیله چیزل در خاک تزریق کنید و خاک را با پوشش ضدگاز بپوشانید. پوشش روي زمين را حداقل تا دو هفته برنداريد و خاک را تا يك ماه قبل از كشت هوا دهيد. زمان تدخين خاك مي تواند از اواخر تابستان تا اويل پاييز باشد.
نكته :
به ندرت مي توان قارچ را ريشه كن كرد، مگر در نواحي محدود. اگر خاك خيس است و تا اعماقي كه ريشه ها رشد مي كنند، داراي لايه هاي رسي است، تدخين كردن زياد موفق نيست. بهترين ريشه كني در خاكهايي كم عمق با عمق كمتر از 1.5 متر صورت مي گيرد.


3 )
پوسيدگي هاي فيتوفترايي ريشه و طوقه زيتون : Phytophthora Root And Crown Rot

عامل بيماري :
گونه هاي مختلفي از فيتوفترا به زيتون حمله مي كنند كه از نقاط مختلف گزارش شده اند. در استراليا Ph . cinnamomi در كاليفرنيا Ph . citricola و Ph .dreschleri به عنوان عوامل اصلي پوسيدگي ريشه و

ادامه نوشته

قارچ

 قارچ

بيولوژي :
قارچ درون لكه هاي موجود در برگهايي كه روي درخت باقي مانده اند، زمستان گذراني مي كند.كنيدي هايي كه در برگهاي ريخته شده تشكيل مي شوند، نقش بسيار كمي در گسترش بيماري دارند. ايجاد آلودگي رابطه نزديكي با بارندگي دارد و بيشتر آلودگي ها در طول زمستان ايجاد مي شوند. دماهاي بالا جوانه زدن و رشد اسپورها را محدود مي كند. به همين دليل بيماري در طول تابستان هاي گرم و خشك غيرفعال است. در مناطقي كه تابستان خشك و زمستان هاي ملايم دارند، دوره مناسب بيماري پاييز و زمستان ، و درنواحي كه زمستان سردتر است، بهار و اوايل تابستان مي باشد.
آلودگي هايي كه در فصل اخير ايجاد شده اند، مي توانند در فصل بعدي آشكار شوند چون قارچ مي تواند در شرايط نامناسب به صورت نهان (Latent) باقي بماند. در شرايط مناسب، دوره نهفته بيماري (Incubation Period) حدود دو هفته است.
اپيدميولوژي :
شرايط مناسب براي توسعه بيماري عبارتند از : يك تا دو روز رطوبت نسبي بالا ( نزديك به اشباع )، دامنه دمايي گسترده ولي اپتيمم بين 21- 18 درجه . تابستان هاي گرم و خشكيهای طولاني مدت از عوامل محدود كننده بيماري اند.
مبارزه :
رطوبت و سايه اندازي كنوپي را كاهش دهيد. با هرس عبور هوا را در شاخ و برگ افزايش دهيد اين كار در باغهاي متركم و نهالستان ها اهميت دارد.
همانطور كه در بخش مبارزه با گره زيتون گفته شد، عليه اين بيماري از سموم مسي استفاده مي شود كه معمولا يكبار سمپاشي در سال، در اواخر پاييز، قبل از شروع بارندگي هاي زمستانه كافي خواهد بود

۵) سرکوسپوريوز زيتون: Cercosporiose Of Olive
عامل بيماری : Mycocentrospora cladosporioides
رده بندی عامل : Deuteromycota , Deuteromycetes , Hyphales
علائم و شرح بيماری:
قارچ داراي اسكلروت هايي به رنگ قهوه اي مايل به سبز، دايره اي يا تا حدودي سيلندري شكل است. كنيدي ها سبز زيتوني و كمي خميده هستند و 6-2 عدد ديواره عرضي دارند. اين قارچ باعث بوجود آمدن لكه برگي هاي خفيفي در زيتون مي شود. علائم به شكل لكه هاي خاكستري تا سربي رنگي است كه در سطح زيرين برگ وجود دارند و بعدا كاملا سياه رنگ مي شوند. سطح بالايي برگها كلروزه يا زرد شده، برگهاي مسن تر شاخه هاي خارجي تاج درخت، به ويژه در طول بهار و تابستان، مي ريزند.
بيولوژي:
اسكلروت ها عمل بقاي قارچ هستند و ميسليوم هاي جديد از آنها بوجود آمده، در سطح زيرين برگ رشد مي كنند. البته گاهي قارچ روي ميوه ها توليد كنيدي و كنيديو فر مي كند.
اپيدميولوژي :
اطلاعات كمي درباره نحوه پخش اين بيماري در دسترس است. باران نقش مهمي در انتقال كنيدي ها از برگهاي آلوده به برگهاي سالم دارد. در ضمن باد هم مي تواند كنيدي ها را از برگهاي افتاده در كف باغ به ساير برگها منتقل كند. آلودگي هاي اوليه در پاييز، بعد از اولين بارندگي، از اسكلروت ها بوجود مي آيند.

۶)آنتراکنوز زیتون : Olive Anthracnose
عامل بیماری : Glomerella cingulata که آنامورف آن قارچ Colletotrichum gloeosporioides می باشد.اخیرآ قارچ دیگری به نام C.acutatum در میوه های پوسیده پیدا شده است.

رده بندی عامل بیماری :
قارچ Glomerella در ویرایش چهارم کتاب قارچ شناسی الکسوپولوس همراه با جنس های Polystigma و Phyllachora در راسته Phyllachorales از آسکومیست ها قرار می گیرد و خانواده ای برای آن تعیین نشده است ولی در سایر رده بندی ها این قارچ در خانواده Phyllachoraceae از راسته Polystigmatales از آسکومیست ها قرار داده شده است.
شرح بيماري :
اين بيماري براي اولين بار از پرتغال گزارش شد.در سطح ميوه ميتوان با چشم غير مسلح جوش هايي را ديد كه توده هاي اسپور روي آنها درون آسروول قرار گرفته است.
فرورفتگي هاي كوچكي در سطح ميوه ها بوجود مي آيد كه با آسروول ها پوشيده مي شوند. اين فرو رفتگي ها ابتدا به رنگ آجري مايل به كرم هستند كه در نهايت به رنگ قهوه اي در مي آيند. اندازه اين فرورفتگي ها به تدريج در ميوه افزايش پيدا مي كند و سرانجام تقريبا تمام سطح ميوه را مي گيرد و باعث چروكيدگي و پژمردگي آن مي شود.در شرایط مرطوب توده های مخاطی نارنجی رنگی از اسپورها در سطح میوه بوجود می آید. برگهاي نزديك ميوه ازبين مي روند ولي برگهاي انتهاي شاخه به صورت دسته اي در مي آيند ( يعني برگها از يك نقطه يا از نقاط نزديك به هم روييده اند ) . روي اين برگها نقاط قهوه اي رنگي ( كه در ابتدا زرد رنگند ) ديده مي شود كه با يك هاله تيره احاطه شده است. اين برگها در طول پيچ مي خورند و به شكل ناودان ( جوي ) درمي آيند.
بيولوژي :
آلودگي هاي اوليه در اثر اسپورهاي توليد شده در آسروول هاي روي ميوه ، برگها و يا شاخه هاي جوان بوجود مي آيد. علائم پوسیدگی هایی که در مراحل اولیه تشکیل میوه بوجود می آیند، ممکن است در زمان رسیدگی میوه ها ظاهر شود. این قارچ می تواند میوه را در تمام مراحل رشد آلوده کند. آسیب های ایجاد شده در اثر ضربه، برداشت نامناسب، استرس های مختلف، سوختگی های ناشی از آفتاب و سمپاشی، رسیدگی بیش از حد یا انبار شدن طولانی مدت، آلودگی را راحت تر می سازند. دوره بحراني حمله بيماري زماني است كه رنگ ميوه ها در حال تغيير است و شرايط محيطي مناسب وجود دارد . شيوع بيماري ممكن است با افزايش حمله مگس زيتون Dacus oleae با نام انگلیسی Olive Fly تشدید شود.
اپيدميولوژي :
بهترين شرايط براي توسعه قارچ دماي 25 درجه سانتيگراد و حداقل رطوبت نسبي مورد نياز آن 92 درصد است. جوش هايي كه در سطح نواحي آلوده بوجود مي آيند، از كنيدي هايي تشكيل شده اند كه در يك ماده ژله مانند گرانوله ( دانه دانه ) قرار دارد. اين جوش ها در آب باران حل مي شوند و در طول درخت پخش مي گردند و يا باد و باران ، هر دو ، كنيدي ها را از درختي به درخت ديگر انتقال مي دهند.
مبارزه :
مبارزه بيشتر به روش شيميايي صورت مي گيرد ، با استفاده از سموم مسي يا قارچكش هاي آلي . سمپاشي را بايد قبل از آغاز بارندگي هاي پاييزه انجام داد.
آنتراکنوز زیتون و لکه طاووسی را می توان با سموم زیر کنترل کرد:
ـ هیدروکسید مس ( مثل Kocide 500 WP که خاصیت قارچکشی دارد ) و اکسی کلرید مس ( مانند Cuprox 500 WP که خاصیت قارچکشی و باکتری کشی دارد ) .
در ضمن بايد از كلتيوارهايي استفاده كرد كه حساسيت كمتري دارند و ميوه هاشان ديرتر مي رسد. هرس مناسب ساليانه باعث كاهش اينوكولوم و بهبود گردش هوا در درخت مي گردد.

۷) سایر بیماری های قارچی :
ـ شانکر Diplodia : در برخی مناطق گزارش شده است که البته خسارت آن کم است و باعث آسيب مستقيم به درخت نمی شود ولی ميتواند باعث تشديد خسارت های ناشی از غدد باکتريايی شود. در حال حاضر مبارزه ای عليه آن صورت نمی گيرد.
ـ پوسیدگی ریشه :علاوه بر قارچ هایی که قبلا به عنوان عامل پوسیدگی ریشه ذکر کردیم، قارچ های دیگری مثل Rhizoctonia ، Pythium و Rosellinia necatrix هم می توانند به ریشه زیتون حمله کنند.
ـ زوال شاخه ها ( Shoot Dieback ) :
Tip Dieback
و مرگ شاخه ها به طورغیر مستقیم، می تواند ناشی از پوسیدگی ریشه باشد . با این وجود، این علائم در درختانی که هیچ مشکل واضحی در سیستم ریشه ای ندارند هم دیده شده است. در شاخه های جوان، قارچ Botrytis به عنوان عامل مرگ نوک شاخه ها شناخته شده است ولی در درختان مسن هیچ ارگانیزمی در این رابطه کشف نشده است.
ـ قارچ های عامل پوسیدگی میوه :
Alternaria , Cladosporium
و Ulocladium نیز به عنوان عوامل پوسیدگی میوه از بسیاری از کلتیوارها گزارش شده اند. این قارچ ها می توانند هم به عنوان عوامل اولیه و هم به عنوان عوامل ثانویه پوسیدگی به میوه ها حمله کنند. برخی از پوسیدگی های ایجاد شده مثل پوسیدگی نوک میوه که در کلتیوار Sevillano دیده می شود، می تواند در اثر استرس های رطوبتی، مصرف زیاده از حد کودهای ازته و یا متعادل نبودن میزان بر و کلسیم خاک باشد.
در اسپانیا هم عارضه ای که " خشکیدگی نوک میوه Apical Fruit Desiccation" یا " پوسیدگی راسی Apical Rot " نامیده می شود، در اثر تغییرات ناگهانی در دما و رطوبت که باعث دی هیدراتاسیون موضعی در میوه زیتون، به ویژه در نوک آن، می شود، بوجود می آید.
قارچ های دیگری نیز مثل Capnodium ( عامل ایجاد فوماژین در میوه ها ) ، Phoma و Macrophoma از درختان زیتون گزارش شده اند.

۸) بیماری هایی با عوامل ناشناخته :
ـ لکه های سفید روی برگها : White Spots On Leaves
در بسیاری از واریته ها دیده می شود ( Hardy Mammoth , Manzanillo , Jumbo , Paragon ) .
لایه اپیدرمی از بقیه سلول ها فاصله می گیرد و این امر باعث سفید شدن رنگ سطح برگ می شود. این عارضه فقط در درختان جوان دیده شده است.
ـ لکه دار شدن و رگه رگه شدن: Spotting And Flecking
لکه هایی که ناشی از مرگ و فرو رفتن بافتها هستند در دو طرف برگ دیده می شوند. این عارضه بیشتر در گیاهان جوان واریته Barnea ، به ویژه در برگهای مسن، دیده شده است. این عارضه احتمالآ در اثر استرس بوجود می آید.
ـ پیچ خوردگی برگ : Leaf Distortion
برگها زبر شده و تقریبآ به شکل داس در می آیند. این برگها معمولآروی شاخه های جوان دیده می شوند و در کل برگهای شاخه این عارضه دیده می شود. اگر این شاخه ها را قطع کنیم، بخشهای پائینی رشد طبیعی خود را از سر می گیرند. این عارضه اولین بار در واریته های Frantoio , Picual و Barnea که یک تا دو ساله بودند دیده شد. تصور می شد که این عارضه در اثر کنه جوانه زیتون ( Olive Bud Mite ) بوجود می آید ولی هیچ کنه ای در گیاهان آلوده دیده نشد. سپس احتمال ویروسی بودن این بیماری مطرح شد ولی تا کنون ویروسی روی درخت کشف نشده است. به غیر از استرالیا، عوارض مشابهی هم از کالیفرنیا، ایتالیا، پرتغال و شیلی گزارش شده است که عارضه داسی شدن برگ ( Sickle Leaf Disorder ) نامیده می شود. این عارضه توسط ارگانیزمی که از طریق پیوند قابل انتقال است، بوجود می آید و احتمالآ یک ارگانیزم ویروس مانند می باشد که میوه ها را آلوده نمی کند. در ضمن برخی این عارضه را ناشی از کمبود بر و تغذیه حشرات می دانند.
ـ مرگ ساقه ها : Stem Death
در بسیاری از واریته ها دیده می شود . معمولآ در نهالهای زیر دو سال، چندین سانتیمتر از بافتهای ساقه اصلی، تقریبآ به فاصله ۱۲-۸ سانت از سطح زمین، از بین می روند.بدین ترتیب بافتهای بالای منطقه آلوده می میرند ولی بخشهای زیرین به رشد خود ادامه می دهند. اگر ساقه اصلی را درست از زیر منطقه مرده قطع کنیم، گیاه از پایه تولید ساقه های دیگری خواهد کرد و به رشد خود ادامه خواهد داد. Botryosphaeria تنها قارچی است که تا به حال از منطقه مرده گزارش شده است ولی این قارچ به احتمال زیاد یک عامل پوسیدگی ثانویه است.در ضمن باکتری های مختلفی از این ناحیه جدا شده اند ولی هیچ کدام عامل بیماری نبودند و به عنوان عواملی که بعدآ بافتهای مرده را آلوده کرده اند، شناخته شدند. قارچ های رایزوکتونیا، فیتوفترا و پیتیوم نیز از ریشه یرخی از درختان آلوده جدا سازی شدند ولی غیرمتحمل است که پاتوژن های ریشه بتوانند، در فاصله ای بالاتر از سطح خاک، به ساقه آسیب برسانند. سرمازدگی هم به عنوان یک عامل در نظر گرفته شده است ولی برخی از نمونه ها در منطقه ای نبودند که در معرض سرمازدگی قرار گرفته باشند.
ـ عفونت های پیوندی : Graft Infection
چندین قارچ و باکتری از پیوندهای آلوده جداسازی شده اند که باعث ازبین رفتن پیوندک و مرگ بافتهای

ادامه نوشته

بیماری آتشک

بیماری آتشک

آتشک از قديمی ترين بيماری های باکتريائی است که عامل آن باکتری Erwinia Amylovora می باشد و ميتواند بيش از 75 نوع درخت و بوته از خانواده Rosacea را مورد حمله قرار دهد . بيماری در درختان سيب و گلابی بيشتر مخرب است .
باکتری عامل بيماری در شانکر های نسبتاً فرو رفته زمستان گذرانی کرده و در بهار، زمانی که دمای محيط مساعد باشد و باران های مکرری روی دهد باکتری شروع به فعاليت کرده و به سرعت زياد شده و با کمک حشرات ، باران و باد پراکنده می شود .
اين بيماری بيش از 200 سال است که در آمريکای شمالی شناخته شده ولی کنترل آن بعلت ناشناخته بودن عامل بيماری مشکل بوده است . متاسفانه در حال حاضر هم که عامل بيماری مشخص است به دلايل مشروحه زير کنترل بيماری مشکل تر شده است.
1-
سابقاً در هر هکتار 250 تا 500 درخت کاشته میشد در حاليکه امروزه جهت افزايش محصول 1250 تا 2500 درخت در هکتار کاشته میشود و برای انجام اين امر لزوماً درختانی از واريته هائی که قد و قواره مناسب دارند انتخاب می شود که اکثراً در مقابل بيماری حساس هستند .
2-
تقاضای بازار خريد و داشتن محصولاتی بظاهر مطلوب باغداران را تشويق ميکند که به کاشت واريته های جديدی اقدام کنند که متاسفانه اکثراً در مقابل بيماری آتشک حساس هستند .
3-
داشتن درختان زياد و محصول بيشتر در واحد سطح احتمالاً موجب نقصان مکانيزم های فيزيولوژيکی طبيعی در دفاع از بيماري ها می گردد .
شرايط شيوع بيماری
نظر به اينکه بيماری آتشک در درختانی که رشد زياد دارند شديدتر است لذا بايد در کود دهی (مخصوصاً کودهای ازوته ) توجه بيشتری مبذول گردد . کوددهی نبايد تابع برنامه ساليانه باشد بلکه بايد ديد درخت کی و چه مقدار کود احتياج دارد . درختان سيب نبايد بيش از 25 تا 30 سانتيمتر و درختان گلابی بيش از 15 تا 20سانتيمتر رشد سر شاخه داشته باشند . تجربه نشان داده است که در خاک های سنگين و کمتر آبکش ، درختان حساسيت بيشتری برای بيماری دارند و دليل اين امر ميزان زياد ازت و همچنين آب ذخيره شده در خاک می باشد که موجب رشد زياد درخت ميگردد . ميزان ازت در برگ های درختان سيب و گلابی حداکثر 2 تا 2.4 درصد توصيه شده است .
حساسيت به بيماری آتشک در خاک های اسيدی که قاعدتاً کلسيم و منيزيوم کمتری دارند بيشتر است . نگهداری سطح زيرين خاک با پ هاش حدود 6 و سطح فوقانی خاک با پ هاش 6.5 تا 7 توصيه شده است . نقصان پتاسيم خاک هم موجب حساسيت است و ميزان آن 1.35 تا 1.80 درصد توصيه می شود .
شرايط ديگر شيوع بيماری داشتن رطوبت نسبتاً زياد و باران های مکرر ، دمای 21 تا 27 درجه سانتيگراد ، طولانی بودن دوره گل در شرايط سرد و رطوبی فصل بهار ونيز حضور باکتری در شانکر ها می باشد .
علائم بيماری
در اوايل بهار ، حدود دو هفته قبل از باز شدن گل ها ، گلبرگ ها آب سوخته ، قهوه ای رنگ و سپس سياه می شوند و روی درخت باقی می مانند . شاخه های کوچک پژمرده و سياه رنگ شده و بعضاً با 180 درجه خميدگی عصائی شکل می شوند . روی بعضی از شاخه های قديمی که از طريق گل ها و شاخه های کوچک آلوده می شوند شانکر های چروکيده و بعضاً فرو رفته تشکيل می شود که ممکن است شکاف برداشته و چوب زيرين نمايان گردد . مايع کرم رنگی که حامل ميليون ها باکتری می باشد از شانکرها خارج می شود و در شرايط رطوبی بطرف پائين روی تنه و شاخه ها سرازير می شود . حشرات با اين ترشحات آلوده شده و هر کدام با بيش از يکصد هزار باکتری موجب آلودگی گل ها می شود .
علائم بيماری روی ميوه بستگی به زمان آلودگی دارد. اگر آلودگی زودتر اتفاق بيافتد ، ميوه کوچک مانده و تغيير رنگ ميدهد و به حالت چروکيده روی درخت باقی می ماند . در صورتيکه ديرتر آلوده شود به اندازه ميوه نارس چروکيده نشده و تغيير رنگ نمی دهد .ميوه های آلوده که با تگرگ يا حشرات آسيب ديده اند به رنگ های قرمز ، قهوه ای يا سياه در می آيند . از ميوه های آلوده ممکن است قطرات مايع زرد رنگ باکتری خارج شود .
چرخه بيماری
زمانی که شرايط محيط مساعد شد باکتری در شانکر که از سال گذشته در آن زمستان گذرانی کرده است بسرعت با تقسيم سلولی تکثير يافته و مايع کرم رنگ، شيرين و چسبنده ای به نام Bacterial Ooze توليد می کند . حشرات باکتری را به گل ها ، برگ ها وشاخه های تازه منتقل می کنند . در بهار و در دمای مساعد بين 18 تا 30 درجه سانتيگراد مدت زمان بين آلودگی و ظهور بيماری حدود 5 روز است . در شاخه های جديد آلودگی بسرعت در حدود روزانه 15 سانتيمتر پيشرفت می کند . باکتری از طريق شاخه های جديد بشاخه های قطورتر و تنه اصلی ميرسد و در آنجا با تشکيل شانکر ها زمستان گذرانی می کند تا سال بعد چرخه بيماری را آغاز کند .
حشرات از قبيل زنبور ، مورچه ، حشرات پردار ، شته و سوسک به اين ترشحات جلب شده و باکتری را به گل های باز شده منتقل می کند . اين عمل با کمک باد و باران تشديد می شود . باکتری در گل هاتکثير يافته و بسرعت بطرف ساقه حرکت می کند و در زمان کوتاهی تمامی گل ها ، برگ ها و ميوه ها در محل آلودگی ميميرند . شاخه های جوان نيز از طريق منافذ برگ ها و زخم ها ، آلوده و سياه رنگ شده و می ميرند . قابل توجه است که تنها يک شانکر فعال ميتواند ميليون ها باکتری توليد کرده و تمامی باغ را آلوده نمايند .
مبارزه
1
ــ هرس
نظر به اينکه باکتری در شانکر ها زمستان گذرانی می کند لذا حذف آنها از شدت بيماری در سال بعد جلوگيری می کند . بهتر است هرس در زمستان انجام شود چون زمانيکه برگ ها روی درخت باشند بعضی از شانکر ها قابل رويت نخواهند بود . در بهار يا اوايل تابستان هرس نبايد انجام شود زيرا ممکن است موجب سرايت بيماری به قسمت های سالم درخت گردد . شاخه های آلوده 15 سانتيمتر پائين تر از ناحيه سياه شده حذف شود . هرس شاخه های کوچک ممکن است اواخر تابستان انجام شود ولی حذف شاخه های قطور بايد در اواخر زمستان انجام شود زيرا حذف آنها در آن زمان ممکن است موجب رويش جديد باشد .
هرس بايد در هوای خشک انجام شود و هرس در فصل رويش حداقل 30 سانتيمتر پائين تر از قسمت آلوده که تغيير رنگ يافته است بعمل آيد و در صورتيکه فقط چند درخت آلوده وجود داشته باشدممکن است باحذف قسمت های آلوده بطور دقيق ، از اشاعه بيماری به ساير درختان جلوگيری شود . برای جلوگيری از بيماری و شيوع آن لازم است درختان همه روزه مورد بازرسی قرار گيرد و قسمت های آلوده حذف شود.
وسايل هرس در فاصله هر برش بايد با محلول 10% مايع سفيد کننده ضد عفونی شود . در صورتيکه در تنه درختان آلوده ، هرس امکان نداشته باشد ، بايد شانکر از 2.5 سانتيمتر ازطرفين زخم و 7 سانتيمتر از بالا و پائين آن با چاقوی تيز تا رسيدن به نسج سالم برداشته شود و با رنگ بوردو پر شود .
2
ــ مبارزه شيميائی
ــ سمپاشی با ترکيب بوردو ( 100ــ 0.75 ــ 0.25 ) شامل 1% روغن قبل از باز شدن شکوفه ها توصيه می شود .
Professor of Plant Pathology , The Pensylvania State University ,U.S.A. , 12 May 1999

ادامه نوشته

سر خشکیدگی درختان مرکبات (ناتراسیا) Citrus dieback

سر خشکیدگی درختان مرکبات (ناتراسیا) Citrus dieback

در ایران علاوه بر مرکبات به سایر درختان منجمله بادام، زردآلو، گیلاس، اوکالپتوس وپسته، انار، توت، حمله می کند. ولی بیماری در همه گیاهان اهمیت ندارد، بیماری در خوزستان وسایر مناطق گرمسیری اهمیت دارد در فارس گاهی روی سیب نیز دیده شده است. در شهرستان جهرم به شدت درخت توت را مورد حمله قرار میدهد (مهندس ایازپور). عامل بیماری قارچ Nattrassia mangiferae است قارچ بیشتر از محلهای آفتاب سوخته و قسمتهایی از درخت که در معرض آفتاب وگرمای شدید است وارد میشود. علائم به صورت ورقهورقه شدن پوست که زیر آن پودر سیاه رنگ (آرترو کنیدیم ) قارچ است دیده میشود، قارچ پیکنیدیم نیز تولید کرده که در بافت گیاه تشکیل شده و اهمیت چندانی ندارد، معمولاً قارچ در دمای زیر 30 درجه سانتیگراد خسارت نمیزند.


کنترل شیمیائی :

اکسی کلرور مس (کوپراویت ) WP35% به میزان 5 در هزار

توصیه:

1-
تقویت درختان بخصوص در مقابل تنشهای آبی وآفتاب سوختگی

2-
حذف شاخههای آلوده

3-
در صورت امکان اجتناب از کشت ارقام پرتقال، لیمو، نارنگی گریپفروت و نارنج که حساسیت بیشتری دارد.

4-
بهداشت باغ (خروج چوبهای آلوده )

بیماری مرگ گیاهچه مرکبات Citrus Damping off of seedlings

خسارت وشدت بیماری مرگ گیاهچه بیشتر در خزانه و نهالستانهاست. این بیماری وقتی در خزانه حرارت ورطوبت خاک زیاد باشد وحرارت برای قارچ عامل بیماری مناسب است خسارت شدید میشود. دو نوع از این بیماری تشخیص داده شده است یکی قبل از بیرون آمدن گیاهچه ودیگری پس از ظهور گیاهچه. قارچ عامل Rhizoctonia solani که عامل اصلی مرگ گیاهچه است همچنین قارچهای پیتیوم و فایتوفتورا نیز اگر درجة حرارت ورطوبت زیاد باشد به گیاه حمله میکند. بر اساس تحقیقات مهندس ایازپور در جهرم جنس پونسیروس نسبت به بیماری مقاوم و هیبریدهای آن حساس میباشد.



کنترل بیماری :

1-
تهیه خزانه سالم با استفاده از خاک بکر

2-
ضد عفونی خاک خزانه با متیل برو ماید و D-D و واپام

گموز مرکبات Citrus gummosis

بیماری گموزGummosis یا پوسیدگی طوقه و ریشه Root-rot درختان مرکبات اولین بار در سال1834 ازآسور گزارش گردیده است. در ایران بیماری اولین بار در سال 1320 گزارش شده و در مناطق شمالی و جنوبی کشور بخصوص خوزستان و فارس وجود دارد.




عامل بیماری در بیشتر مناطق ایران Phytophthora citrophthora و Phytophthora parasitica میباشد. قارچ Phytophthora ازقارچهای کاذب Oomycetes است که فرم جنسی آن بصورت oospore است. قارچ دارای تیپهای متفاوت وهتروتالیک است. اما زمستانگذرانی بوسیله ااسپور وکلامیدسپور میباشد.

علائم بیماری بروی طوقه در ابتدا به صورت لکه کوچک قهوهای ظاهر شده که خیلی نامشخص است وبه تدریج گسترش یافته وجهت پخش آن به طرف بالا است وبه صورت بیضی در میآید وآوندهای آبکش را از بین میبرد. در محل آلودگی مرکبات ترشح صمغ دارد از جمله موارد دیگر مورد حمله ریشه است؛ که اغلب لهیدگی وسیاه شدن ریشه را در پی دارد. در بارندگی شدید میوه نیز بر اثر حمله قارچ دچار آسیب میشود.

کنترل: شامل پیشگیری ومعالجه میباشد.

پیشگیری :

1-
انتخاب پایه مقاوم : انواع پرتقال، انواع نارنگی، لیموترش، لیموشیرین، بکرائی و ترنج از جمله ارقام حساس میباشد. نارنج (به تریستیزا حساس) ونارنج پونسیروس تریفولیاتا (به اگزوکورتیس حساس) به بیماری گموز مقاومند.

2-
محل پیوندک باید 30-15 سانتیمتر از خاک فاصله داشته باشد.

3-
حذف علفهای هرز از دور طوقه

4-
خوداری از ایجاد زخم اطراف طوقه

5-
جلوگیری از جمع شدن آب دور طوقه درخت

6-
ضدعفونی ریشه توسط محلول بردو 3 درهزار

7-
خرید نهال سالم از خزانه

8-
باید دقت شود در حین پیوندزنی قطراتی از آب یا ذرهای ازخاک باغ بین پایه وپیوندک قرار نگیرد.

9-
فواصل بین درختان حفظ شود

10-
اگر پوسیدگی بیشتر از نصف دور طوقه را فرا گرفته باشد باید درخت آلوده را قطع کرد.

معالجه:

ابتدا خاک دور طوقه درخت مبتلا را کنار زده واز رسیدن آب به آن جلوگیری به عمل آورد. درخت مبتلا باید جداگانه آبیاری شود. نقطه پوسیده اگر توسعه نداشته باشد ودر مراحل اولیه پیشرفته است با یک چاقوی تیز پوست محل را تراشیده تا به بافت زنده برسیم آنگاه به وسیله محلول یک درصد پرمنگنات پتاسیم و یا مخلوط بردو و یا ارتوساید و کوپراویت به میزان یک در هزار ضدعفونی سطحی میکنیم وپس از دو هفته محل را با چسب باغبانی میپوشانیم.

طرز تهیه محلول بردو یک درصد:

کات کبود یا( سولفات مس) 200 گرم، آهک زنده200 گرم، آب20 لیتر

طرز تهیه محلول بردو برای ضدعفونی ریشهها قبل از کاشت:



کاتکبود 70 گرم، آهک زنده 70 گرم، آب 20 لیتر

لکه سبز مرکبات Citrus greening

بیماری ناشی از باکتریهای سخت کشت Liberobacter asiaticum (عامل لکه سبز آسیایی) و L.africanum (عامل لکه سبز آفریقایی) در مرکبات که نشانههای آن موزائیک در برگها، زردی شاخهها، باقی ماندن لکههای سبز روی میوه و زوال درختان است. باکتریهای مزبور در بافت آبکشی درختان آلوده استقرار دارند و هر یک با گونهای پسیل انتقال مییابند. یکی از پرخسارت ترین بیماریهای مرکبات درجنوب شرقی آسیا، شبه قاره هند، آفریقای جنوبی و شبه جزیره عربستان است.

پســـوروز مرکبات(ویروس پوسهی مرکبات) citrus psorosis virus

به گروهی از بیماریهای ویروسی گفته میشود که از نظر ظاهری کاملاً متفاوت میباشند. ولی یک صفت مشترک در نقوش کردن برگهای تازه روئیده دارند. این نقشها به دو صورت 1- Flecking pattern یا نقش میخی که بصورت خطوط کمرنگ و لکههای روشن بین رگبرگها و موازی با آنها میباشد. 2- Oak leaf pattern یا نقش برگ بلوطی ،لکهها یا خطوط روشن که حاشیه مجموع آنها نقشی مانند برگ بلوط ایجاد میکند. از دیگر علائم پوسته پوسته شدن پوست درخت در ناحیه طوقه، گلدهی خارج فصل،فرورفتگیهای عمودی باریک روی چوب و زیر پوست، تولید صمغ و زوال است که دراغلب نواحی مرکبات خیز به ویژه نواحی خنکتر وجود دارد. برای این ویروس و ویروس لکه حلقوی مرکبات نامهای جنس spirovirus و ophiovirus پیشنهاد شده است.

براثر عواملی چون حمله تریپسها، کنهها، عنکبوت قرمز، دانههای تگرگ یا وزش بادهای شنی به سطح برگها علائمی شبیه پسوروز ایجاد مینمایند.

انتقال پسوروزها:

1-
پیوند(بیماری پسوروز بوسیله پیوندک آلوده از درختان بیمار به درختان سالم منتقل میشود.)

2-
بذر(چند مورد از بیماری crinkly leaf توسط بذر منتقل شده است)

3-
مکانیکی(تنها ابلقی شدن برگها و میوهها و برگ موجی crinkly leafبا عصاره منتقل شده است)

4-
پیوند ریشه

5-
سس cuscuta

کنترل:

1-
انتخاب پیوندک سالم

2-
انتخاب نهالها و پیوندکهای جدید

3-
تراشیدن پوستهها قبل از توسعه شدید آنها

4-
ترموتراپی: سه ماه نگهداری در درجه حرارت c40 به مدت 16 ساعت در روز وc30 به مدت 8 ساعت در شب موجب حذف پسوروز concave gum، in factions variegation، A تریستیزا، vein Enation شده است.

5-
از بین بردن درختان آلوده

بیماری فوماژین مرکبات(دودهی مرکبات) citrus sooty mold

بیماری در اثر وجود مواد قندی(عسلک) حاصل از حشرات مکنده بروی مرکبات در نواحی گرم و مرطوب عارض میشود.در طی این شرایط قارچهای ساپروفیت تکثیر و رشد پیدا میکنند. این قارچهای ساپروفیت به هیچوجه حالت انگلی نداشته و در نهایت باعث تجزیه عسلک میشود. بیماری از لحظهای که عسلک حشرات درخت را خیس میکند شروع میشود. معمولا قارچ Capnodium citri روی شاخ و برگ و میوه مرکبات ایجاد کپک میکند.

مبارزه با این بیماری فقط از طریق کنترل حشرات ایجاد کننده عسلک(شتهها و شپشکها) میباشد

تریستیزای مرکبات(بیماری غم) Citruc Tristeza

Trieste
به معنی غم و اندوه است. این بیماری اولین بار در اواخر سال 1890 در آفریقای جنوبی مشاهده شده است. در ابتدا تصور میشد که علت ناسازگاری بین پایه و پیوندک است. در ایرن بیماری در سال 1355 در ساری روی نارنگی ساتسوما satsuma مشاهده شده است. تریستیزا به انواع مرکبات حمله میکند. پایههای نارنگی و پرتقال حساسند و پایههای نارنج و لمون بسیار حساسند. روی پایه سلطانی مرکبات، توسرخ، توسبز مرگ ناگهانی ایجاد میکند.
عامل ویروس رشتهای به ابعاد 2000×12 نانومتر از گروه Closterovirus که با شته انتقال مییابد و دارای گسترش جهانی است. علائم تیپیک در درختان پیوند خورده با پایههای حساس بصورت زوال(decline) سریع یا مزمن بروز مینماید. اما در درختان پیوند نخورده زردی ظاهر میشود. در درختان جوان گل دهی به میزان بالایی است. در درختان مسن درخت میوه زیاد و ریزی تولید میکند. ازعلائم دیگر بیماری آبلهای شدن (stem pitting) ساقههای کمتر از یک سال است. بر اثر فعالیت ویروس در بافت آبکش مواد غذایی به ریشه نمیرسد و درخت دچار زوال میشود. در حالتهای شدید باعث زرد شدن برگهای انتهایی و توقف رشد آنها میشود. متداولترین روش تشخیص بیماری تریستیزا روش تست Elisa است.
تنها راه مبارزه و پیشگیری بیماری تهیه پیوندک عاری از ویروس و پیوند آن روی یک پایه مقاوم است. البته باید با ناقلین نیز به شدت مبارزه کرد. ازپایههای مقاوم نارنج poncirus trifoliata و راف لمون است. پایههای متحمل پرتقال، لیمو خارکی، نارنگی کلئوپاترا و ترنج است.

سبزردی ابلق مرکبات Citrus variegated chlorosis

بیماری ناشی از باکتری سخت کشت Xylella fastidiosa در مرکبات که نشانههای آن بطورعمده شبیه کمبود روی است. سبزردی (chlorosis) بیشتر دربرگهای مسن دیده میشود. در محل لکهها ممکن است آسیبهای صمغ آلود درسطح زیرین برگ به وجود آید. از بیماریهای جدید و مهم مرکبات در امریکای جنوبی بشمار میآید.

بلاست مرکبات Citrus blast

بیماری ناشی ازباکتری Pseudomonas syringae pv. Syringae است که در مرکبات ایجاد لکههای نکروتیک در برگها، دمبرگها و میوه مینماید. لکههای تیره رنگ روی میوه black pit نیز نامیده شدهاند. نشانههای بیماری در شاخ و برگ جوان شبیه نشانههای سرمازدگی است.
کنترل: سمپاشی با ترکیب بردو 0.5درصد و اکسی کلرور 1 درهزار. هرس شاخههای آلوده واقدامات قرنطینهای

بیماری آنتراکنوز مرکبات Citrus anthracnose

عبارت آنتراکنوز به معنای شبه زغال Like-coal واولین بار توسط Faber و Dunal در سال 1853 روی انگور گزارش شدهاست. بیماری در سال 1326 توسط اسفندیاری از مناطق شمالی کشور جمعآوری وگزارش شده وسپس در سال 1333 از مناطق جنوب توسط شریف گزارش گردیدهاست.

ادامه نوشته

لکه های سیاه سیب

لکه های سیاه سیب


از لحاظ اقتصادی مهمترین بیماری سیب در شمال شرقی آمریکا ، اروپا،آمریکای جنوبی و آسیا است. اولین بار فریز(Fries) در سوئد در 1819 بیماری را توصیف نمود. این بیماری در مناطقی که آب و هوای نیمه خشک دارند کمتر شایع است ولی در مناطقی که بهار خنک و مرطوبی دارند خسارت بیماری شدید بوده و تابیش از 70% به محصول خسارت می زند و اگر با بیماری مبارزه نشود تا 100% خسارت محصول و میزبان قابل پیش بینی است. اساساً خسارت بیماری به دو صورت دیده می شود. الف) کاهش بازار پسندی میوه ها به سبب وجود لکه های سیاه یا تغییر شکل میوه ها ب)نابودی کامل درخت در 3-2 سال متوالی اپیدمی شدید. بیماری لکه سیاه سیب در استانهای شمالی کشور ؛ آذربایجان شرقی و غربی ، خراسان ، گیلان و مازندران ، تهران ، کرج و دماوند و در خوزستان و بروجرد هر ساله خسارت قابل توجهی به بار می آورد.

علائم :

بیماری لکه سیاه سیب به برگ ،دمبرگ ، شکوفه ، کاسبرگ ،میوه ، دم میوه و گاهی شاخه و فلس و جوانه حمله می کند. در ابتدای بهار قبل از باز شدن شکوفه ها ،اولین جائیکه آلوده می شود کاسبرگهای گل سیب است. کاسبرگها در اثر شدت بیماری در شرایط مساعد محیطی (رطوبت بالا) به رنگ سبز زیتونی درآمده و از این طریق میوه ها و برگهای جوان نیز آلوده می گردند. بارزترین علائم بیماری روی برگها و میوه ها دیده می شود . لکه ها ابتدا در سطح زیرین برگهای جوان مشاهده می شوند و با بازتر شدن برگها هر دو سطح آنها آلوده می گردند. لکه های اولیه، مخملی و به رنگ سبز زیتونی تا قهوه ای و با حاشیه نامشخص می باشند به تدریج حاشیه لکه ها واضح شده و ممکن است چند لکه بهم چسبیده و به رنگ سیاه درآیند . اگر تعداد لکه های روی برگهای جوان زیاد باشد ؛ برگها بدشکل و پیچیده می شوند ( Deformation=Distortion) و معمولاً ریزش (Defoliation) می کنند. روی هر برگ از یک تا چند صد لکه ممکن است وجود داشته باشد. آلودگی دمبرگ موجب ریزش برگ قبل از تکامل آن می گردد که این موجب ضعف شدید درخت و حساس شدن آن در برابر آسیبهای زمستانی می گردد. لکه های روی میوه ها در ابتدا مشابه لکه های روی برگهاست. بعداً قهوه ای ، سیاه و چوب پنبه ای می شوند. آلودگیهای زود هنگام به سبب انهدام و مرگ بافتهای مریستمی اطراف لکه ها و توقف رشد این قسمتها روی میوه و از طرفی رشد قسمتهای سالم روی میوه موجب بد شکلی و پیچ خوردگی میوه می گردند. معمولاً این میوه ها ترک خورده و زود می ریزند. لکه های ریز و آلودگیهای اواخر تابستان و اوایل پائیز معمولاً در شرایط انباری گسترش یافته و در انبار و سرد خانه آشکار می گردند. آلودگی دم میوه موجب ریزش میوه قبل از رسیدن آن می گردد.

عامل بیماری:
قارچ :

Teleomorph: Venturia inaequalis (Venturiaceae-Pleosporales-Loculoascomycetidae)
Anamorph: Spilocaea pomi (Dematiaceae-Moniliales-Hyphomycetidae-Deutromycetes)

قارچ V.inaequalis : دارای پریتس دروغی (Pseudoperithecium) است که در بافت استرومای برگها یا میوه های ریخته شده بر کف باغ زمستانگذرانی می کنند و بصورت منفرد ،قهوه ای تا سیاهرنگ می باشند . در هر پریتس 100-50 آسک بطور مجتمع به شکل استوانه ای با پایه کوتاه که درون هر یک 8 آسکوسپور است دیده می شود. دیواره آسکها دو جداره و نازک است . آسکوسپورها سبز مایل به زرد تا قهوه ای و دو سلولی هستند که سلول بالایی آن کوچکتر و پهن تر از سلول پائینی است (Inaequal = نامساوی ). این قارچ هتروتالیک دو قطبی است لذا آنتریدی روی یک پایه و آسکوگون روی پایه دیگر تشکیل می گردد.
قارچ S. pomi : دارای کنیدیوفورهایی معروف به Annellophore است به سبب آنکه اثر افتادن هر کنیدی روی کنیدیوفور بصورت حلقه ای (Annellide) باقی می ماند کنیدیها زیتونی مایل به زرد و معمولاً یک سلولی و گاهی دو سلولی ، منفرد و تخم مرغی شکل هستند که در انتهای آنلوفورها بوجود می آیند . آنلوفورها قهوه ای رنگ و بدون بند (Septum) یا دارای بند،موج دار و با برجستگیهای زگیل مانند هستند.

چرخه بیماری :

قارچ عامل بیماری غالباً زمستان را بصورت پریتس های دروغی در برگها و میوه های آلوده افتاده در کف باغها طی می کند البته در نواحی ساحلی و معتدل که زمستان ملایمی دارند قارچ بصورت S.Pomi به شکل میسلیوم در شاخسارهای آلوده زمستانگذرانی می کند. پس از آنکه میسلیومهای دو تیپ جنسی مختلف سازگار (Mating Type) نیز با یکدیگر آمیزش پیدا کردند، اجسامی تیره رنگ (پریتس های دروغی ) بین بافتهای برگهای ریخته شده برکف باغ تشکیل می شوند غالب پریتس های دروغی اولیه در خلال چهار هفته بعد از ریزش برگها تشکیل می شوند. رطوبت برای تکامل پریتس دروغی ضرورت دارد. دمای بهینه برای تکامل آسکوگون 0C 18-20 و برای بلوغ آسکوسپورها 18-16 است. رقم سیب و تاریخ خزان برگها در بلوغ و رسیدن آسکوسپورها در بهار تأثیری ندارد. وقتی برگ زمستان گذرانده موجود در کف باغ مرطوب می گردد (بارانهای آخر زمستان و اول بهار)آسکهای رسیده و بالغ با جذب رطوبت از طریق روزنه پرتیس دروغی متورم شده با فشار آسکوسپورها را تخلیه می کنند ، آسکوسپورها همراه با جریان باد در فضا پخش می شوند و عفونت اولیه روی اندامهای تازه روییده ایجاد می گردد. پیش بینی این بیماری در اپیدمی ها بر اساس مؤثر بودن, مایه تلقیح اولیه Primary inoculum یا در واقع آسکوسپورهای تولید شده در پرتیس های دروغی زمستانگذران موجود برگهای کف باغ و جوانه در سطوح گیاهی بر اساس شرایط آب و هوایی صورت می گیرد). وقتی آسکوسپورها روی کاسبرگ ، برگ یا میوه جوان در مجاورت لایه نازکی از رطوبت ، قرار بگیرند جوانه می زنند برای آغاز تندش رطوبت آزاد (رطوبت نسبی بیش از 95 % (ضرورت دارد. زمان لازم برای وقوع آلودگی به دمای محیط و تعداد ساعات خیس شدگی بستگی دارد بطور مثال در دمای0C 2/2 به 48 ساعت خیس شدگی سطح بافت نیاز است تا اسکوسپورها جوانه زده و آلودگی شروع گردد در حالیکه در دمای 0C 6 به 21 ساعت خیس شدگی ، دمای 100C به 14 ساعت خیس شدگی ، دمای 150C به 10 ساعت خیس شدگی ، دمای 0C 26 به حدود 12 ساعت خیس شدگی نیاز است البته در دماهای بالاتر از0C 26 معمولاً بیماری به ندرت اتفاق می افتد(شرایط خنک و مرطوب برای وقوع بیماری لازمست، منحنی Milles 1944). قارچ بعد از نفوذ در کوتیکول منشعب شده و زیر کوتیکول تشکیل استروما می دهد و لکه های بیماری که روی آن ها کنیدیوفورو کنیدی های .pomi S تشکیل می گردد، ظاهر می شوند. لکه ها و کنیدی ها در مرکز لکه ها بسته به رطوبت نسبی و دما بعد از 9 تا 17 روز دیده می شوند . کنیدیها عامل اصلی ایجاد عفونت و بیماری در تابستان هستند که با قطره های باران یا باد روی سطح برگها یا میوه درختان دیگر پخش می گردند. این کنیدیها به شیوه آسکوسپورها جوانه زده و با نفوذ در میزبان لکه های جدید را بوجود می آورند . در خلال فصل رشد بسته به دوره کمون بیماری و نیز حساسیت بافت رقم میزبان چرخه های ثانویه دیگری نیز ممکنست تکرار شود.

کنترل :

1-
اقدامات بهداشتی : - جلوگیری از تشکیل پریتس دروغی احتمال بروز همه گیری بیماری را کاهش می دهد برای این منظور شخم زمستانه می تواند با زیر خاک نمودن بقایا بشدت بیماری را کاهش دهد - پاشیدن کودهای نیتروژن دار (اوره) در پائیز روی برگهای ریخته شده در کف باغ باعث تسریع فساد و تجزیه آنها و مانع تشکیل پریتس دروغی می گردد. این عمل بویژه در سالهایی که زمستان ملایم باشد نتیجه بخش است - پاشیدن قارچ کشهایی مثل بنومیل در آخر فصل (قبل از خزان) روی برگهای درخت یا بعد از خزان روی برگهای کف باغ نیز مانع تشکیل پریتس دروغی در پائیز و زمستان می گردد.
2-
عملیات زراعی : وقتی جریان هوا در بین تاج درختان به خوبی صورت گیرد به سبب وجود هوا و جریان باد در میان شاخساره ها و خشک شدن شاخساره ها ، شرایط آب و هوایی برای وقوع بیماری نامساعد می گردد. لذا تنظیم فاصلهدرختان هنگام کاشت و هرس مرتب آنها با ایجاد شرایط خشک و نیز فراهم آوری شرایط مناسب برای سمپاشی باعث کاهش بیماری می گردد.
3-
ارقام مقام: شامل میخوش اردبیل ،آق پائیزی و بل د بوسکوپ Bell De Boskop- گلدن رد Goloden-Red رد فری Red Free- لیبرتیliberty- پریما Prima-پرسیلاPriscilla ـ سر پرایز Sir Prize-جونا فریJona Free-فری دام Free Dom- مک فریMac Free- موریاMoria- ترنتTrent- نوا Nova – ایزی گروEasygro- نوواماک Novamac- ریشلیوRichelieu-روویلRouville- فلوریدا Florida
4-
شیمیایی : در شمال شرق ایالات متحده نزدیک به 50% از کل قارچکشهای مصرفی در باغهای سیب فقط برای کنترل این بیماری بکار می رود. قارچکش ها ی مورد استفاده عبارتند از :کاپتان ، دودین، گروه اتیلن بیس دی تیوکار با ماتها و سموم گوگردی، بنزیمیرازولها و بازدارنده های بیوسنتز در ارگوسترول (;SBI StroleBiosynthesis Inhibitores). امروزه از بنومیل (از بنزیمیدازولها) و دودین به خاطر بروز مقاومت در قارچ عامل بیماری کمتر استفاده می شود . پیش از وقوع آلودگی بایستی بر اساس پیش بینی های هواشناسی (طول زمان رطوبت بالای 90%) با استفاده از قارچکشهای پیشگیری کننده سمپاشی صورت گیرد. بعد از ایجاد عفونت خصوصاً در نواحی نیمه خشک ، باغدار با دانستن زمان وقوع آلودگی با استفاده از قارچکشها می تواند 24 تا 96 ساعت (1-4 روز) پس از شروع عفونت بیماری را مهار کند، (با استفاده از داده های هواشناسی و جدول میلز زمان وقوع عفونت تعیین می گردد). زمان سمپاشی بر اساس مراحل رشد و نمو درخت سیب انجام می شود . سمپاشی اول در مرحله نوک نقره ای Silver Tip (جوانه ها تازه شکفته و نوک برگهای اولیه به رنگ سفید نقره ای نمایان است). انجام می شود و سمپاشهای محافظتی و پیشگیری کننده بعدی در مراحل نوک سبزی Green Tip (اندامهای رو

ادامه نوشته

درباره ي بيماريهاي ويروسي زيتون چه مي دانيد؟

درباره ي بيماريهاي ويروسي زيتون چه مي دانيد؟

 

بيماری های ويروسی زيتون:

ـ ويروس لکه حلقوی پنهان زيتون : (Olive Latent Ringspot Virus ( OLRSV

اين ويروس از ويروس های آلوده کننده گياهان است و اولين بار از Lazio در ايتاليا گزارش شد. اين ويروس متعلق به جنس Nepovirus از خانواده Comoviridea است.دارای نوکلئوکپسيد ايزومتريک با قطر ۲۸ نانومتر که زاويه دار به نظر می رسد. ماده ژنتيکی به شکل ss_RNA است.

ميزبان طبيعی اين ويروس درخت زيتون ( کلآ Olea spp ) است که هيچ علائم ظاهری در درخت ديده نمی شود.

اين ويروس را می توان در مزوفيل و اپيدرم برگها و سيتوپلاسم و واکوئول سلول ها پيدا کرد.سلول های آلوده دارای Inclusion هستند که در واقع کريستالهای داخل سلولی و اجسام غشاء دار سلولند که ويريون ها را در بر می گيرند.ساير تغييرات سيتوپلاسمی شامل دسته دسته شدن کلروپلاست ها و رشد انگشتی شکل سلول به طرف خارج می باشد.

اين ويروس از طريق روشهای مکانيکی و پيوند انتقال می يابد. پراکندگی آن در کشور ایتالیا است.

ـ ( OLive latent Virus 1 : ( OLV_1

از ویروس های آلوده کننده گیاهان است و به جنس Necrovirus از خانواده Tombusviridea تعلق دارد. اولین با از O. europaea از Apulina در ايتاليا گزارش شد.

اين ويروس دارای نوکلئوکپسيدهای ايزومتريک به قطر ۳۰ نانومتر و زاويه دار است. دارای ss_RNA مثبت است. ويريون ها دارای ۸۳ درصد پروتئين و فاقد لیپيد هستند.

ميزبان طبيعی آن زيتون است که هيچ علائمی روری آن ديده نمی شود. انتقال از طريق تلقيح مکانيکی است.

شيره گیاهی دارای تعداد زيادی ويريون است. ويريون ها در برگ ( در سيتوپلاسم مزوفيل ) ديده می شوند. Inclusion ها در سيتوپلاسم وجود دارند. اندامک های وزيکولی و لوله ای سلول دارای ويريون هستند.

ـ ( Olive Latent Virus 2 : ( OLV_2

متعلق به جنس Oleavirus از خانواده Bromoviridea است. اولین بار از جنوب ایتالیا از Apulina از درختان زيتون گزارش شد.

دارای ss_ RNA است و ويريون ها را می توان در سيتوپلاسم سلولهای مزوفيل برگ پيدا کرد . سلولهای آلوده فاقد Inclusion هستند. ارگانلهای بزرگ سلولی به غير از هسته تحت تاثير ويروس قرار می گيرند.میزبان طبیعی آن زیتون است، بدون علامت. انتقال از طریق مکانیکی.

به نظر می رسد که اين ويروس يک نوع Ilarvirus باشد يا نسبتی با ویروس موزائيک يونجه داشته باشد. بيشتر خصوصيات آن شبيه ويروس zonate spot شمعدانی عطری ( Pelargonium ) است

 

منبع: مرکز مقالات کشاورزی AKE( بزرگترین وبلاگ کشاورزی ایران )

لکه قهوه ای گندم

لکه قهوه ای گندم

 

http://www.inra.fr/internet/Produits/HYP3/images/6034311.jpg

عامل بيماری :

Pyrenophora trichostoma

Drechslera spp.

Helminthosporium sativum

Bipolaris sativum

http://www.oznet.k-state.edu/path-ext/factSheets/Wheat/Wheatimages/tan_spotsm.jpg

 

علايم بيماری :

 

لکه های قهوه ای که در وسط شان قهوه ای روشن و در اطرافشان هاله ی نکروتيک وجود دارد ، در سطح برگ ايجاد می کند.

در اين بيماری پوسيدگی طوقه و ريشه نيز ديده می شود .

عامل بيماری توسط بذر ، بقايای گياهی آلوده و خاک قابل انتقال است .

 


کنترل :

 

ارقام مقاوم

تناوب زراعی

حذف بقايای آلوده

ضدعفونی بذر با يک قارچ کش سيستميک يا تماسی

ادامه نوشته

لكه طاووسي زيتون چيست ؟

لكه طاووسي زيتون چيست ؟

 

لكه طاووسي زيتون (Olive Peacock Spot) :

عامل بيماري : Spilocaea oleagina

رده بندي عامل بيماري : Deuteromycota , Deuteromycetes , Hyphales , Dematiaceae

علائم و خسارت :

اين بيماري به نام لكه چشم پرنده اي (Bird's Eye Spot) زيتون هم خوانده مي شود. علائم به صورت لكه هايي است كه روي برگها، ميوه ها و دم ميوه ها بوجود مي آيند ولي اكثر آنها روي برگها ديده مي شوند. روي برگ، اين لكه ها گرد يا حلقوي و ابتدا دودي رنگند ولي بعدا به رنگ قهوه اي در مي آيند كه هاله اي زرد رنگ اطراف آنها را گرفته است. اين لكه ها در ظاهر شبيه به لكه هاي چشم مانند روي پرهاي دم طاووس است و به همين دليل به اين بيماري لكه طاووسي مي گويند. اگر تعداد لكه هاي ايجاد شده روي دمگل ها (Pedicel) زياد باشد، باعث ريزش شديد ميوه مي شود. برگهاي آلوده كلروزه شده، در نهايت مي ريزند. سرشاخه ها نيز ممكن است در اثر ريزش برگها از بين بروند. ريزش شديد برگها باعث ضعيف شدن درخت يا مرگ درختان كوچك مي شود و مقدار محصول كاهش مي يابد. البته چند سال طول مي كشد تا بيماري روي درخت به صورت حاد درآيد.

بيولوژي :

قارچ درون لكه هاي موجود در برگهايي كه روي درخت باقي مانده اند، زمستان گذراني مي كند.كنيدي هايي كه در برگهاي ريخته شده تشكيل مي شوند، نقش بسيار كمي در گسترش بيماري دارند. ايجاد آلودگي رابطه نزديكي با بارندگي دارد و بيشتر آلودگي ها در طول زمستان ايجاد مي شوند. دماهاي بالا جوانه زدن و رشد اسپورها را محدود مي كند. به همين دليل بيماري در طول تابستان هاي گرم و خشك غيرفعال است. در مناطقي كه تابستان خشك و زمستان هاي ملايم دارند، دوره مناسب بيماري پاييز و زمستان ، و درنواحي كه زمستان سردتر است، بهار و اوايل تابستان مي باشد.

آلودگي هايي كه در فصل اخير ايجاد شده اند، مي توانند در فصل بعدي آشكار شوند چون قارچ مي تواند در شرايط نامناسب به صورت نهان (Latent) باقي بماند. در شرايط مناسب، دوره نهفته بيماري (Incubation Period) حدود دو هفته است.

اپيدميولوژي :

شرايط مناسب براي توسعه بيماري عبارتند از : يك تا دو روز رطوبت نسبي بالا ( نزديك به اشباع )، دامنه دمايي گسترده ولي اپتيمم بين 21- 18 درجه . تابستان هاي گرم و خشكيهای طولاني مدت از عوامل محدود كننده بيماري اند.

مبارزه :

رطوبت و سايه اندازي كنوپي را كاهش دهيد. با هرس عبور هوا را در شاخ و برگ افزايش دهيد اين كار در باغهاي متركم و نهالستان ها اهميت دارد.

همانطور كه در بخش مبارزه با گره زيتون گفته شد، عليه اين بيماري از سموم مسي استفاده مي شود كه معمولا يكبار سمپاشي در سال، در اواخر پاييز، قبل از شروع بارندگي هاي زمستانه كافي خواهد بود

 

منبع: مرکز مقالات کشاورزی AKE( بزرگترین وبلاگ کشاورزی ایران )

ليست نماتدهاي زيتون

ليست نماتدهاي زيتون

 

نماتدهای زيتون : Olive Nematodes

نماتدهای مختلفی به ريشه زيتون حمله می کنند، مانند نماتد مولد غده ( Root Not Nematod ) شامل گونه های مختلفی از جنس Meloidogyne ، نماتد مرکبات ( Tylenchulus semipenetrans )، نماتدهای مولد زخم ( Root Lesion Nematodes ) شامل گونه های مختلفی از جنس Pratylenchus و همينطور دو نماتد ديگر که اهميت کمتری دارند، شامل نماتد غلاف ( Sheat Nematode ) به نام Hemicycliophora arenaria و نماتد سوزنی ( needle Nematode ) با نام Paralongidorus eucalipti .

نماتد مولد غده : Root Not Nematode

اين نماتد به بسياری از گياهان باغی و زراعی، شامل بسیاری از سبزیجات، درختان میوه، انگور، شبدر و یونجه حمله می کند. این نماتد باعث بوجود آمدن گال یا گره روی ریشه ها و کاهش قدرت گیاه، با اختلال در عملکرد ریشه ها می گردد. خسارت در خاکهای سبک و شنی بالاتر است و اگر درختان زیتون در خاکهایی که دارای جمعیت بالایی از این نماتد است کشت شوند، رشد ضعیفی خواهند داشت. این نماتد باعث چروکیدگی و دیر باز شدن شکوفه ها می شود. گزارش شده است که کلتیوارهای Meashon و Tofany به گونه M. incognita مقاومند. کلتيوارهای Krygula و Picual به پوسيدگی ريشه و نماتد M. incognita مقاوم هستند. کلتيوار Allegra که توسط دانشگاه کاليفرنيا ارائه شده است به گونه های مختلف نماتد مولد غده مقاوم است.

نماتد مرکبات : Citrus Nematode

اين نماتد مخصوصآ در زمين هايی که قبلآ در آنها مرکبات و انگور کشت می شده است، وجود دارد و در ضمن به خاکهای شنی هم محدود نمی شود. بيش از ۵ هزار نماتد ماده در هر ده گرم خاک بالاتر از آستانه خسارت محسوب می شود و چنين زمينی بايد با نماتدکشها سمپاشی شود. اين نماتد در مرکبات باعث زوال تدريجی درخت می شود و به آن ظاهری ترکه ای ( twiggy )می دهد. تا به حال رقم مقاومی نسبت به اين نماتد گزارش نشده است و بهتراست از کشت در خاکهای حاوی اين نماتد اجتناب کرد.

نماتد های مولد زخم : Root Lesion Nematodes

گونه های مختلفی از جنس Pratylenchus به زيتون حمله می کنند مانند P.valnus و P. penetrans .اين نماتد علاوه بر زيتون از گياهان ديگری مانند انگور، سبزيجات، درختان ميوه، گياهان زينتی و شبدر گزارش شده است.اين نماتد باعث کوتولگی و مرگ شاخه ها در درختان جوان می شود. بافتهای ريشه های فرعی و بخشهايی از ريشه های قطورتر، در اثر تغذيه نماتد از بین می روند و پوسيده شده، تيره رنگ می گردند. خسارت ناشی از پوسيدگی ريشه و پژمردگي های قارچي درگياهانی که در معرض حمله این نماتدها قرار گرفته اند، شدیدتر است.

برخی معتقدند که P. neglectus از ریشه درختان زیتون تغذیه نمی کند.

سایر نماتدها :

نماتدهای ديگری مثل گونه های مختلفی از جنسهای Helicotylenchus , Xiphinema

Rotylenchulus , Hoplolaimus و Criconemella از باغهای زيتون ساير کشورها گزارش شده اند. ولی ميزان خسارت آنها هنوز برآورد نشده است.

 

منبع: مرکز مقالات کشاورزی AKE( بزرگترین وبلاگ کشاورزی ایران )

آفات و بیماری های پسته

آفات و بیماری های پسته

1- پسیل پسته
pistaciae (Hom.: Aphalaridae)Aganoscena(شیره خشک)


:)مرفولوژی:

اندازه بدن شکل زمستانه 1/2 میلیمتر برای ماده‏ها و 9/1 میلیمتر برای نر و به رنگ خاکستری یا قهوه‏ای، دارای شمار زیادی لکه و نقاط رنگی روی سر، سینه و شکم می‏باشد. شکل تابستانه به طول 7/1 میلیمتر در ماده و 5/1 میلیمتر در نر و به رنگ کرم تا نارنجی کم رنگ است. پوره‏ها زرد مایل به نارنجی و دارای لکه‏های تیره می‏باشند.
بیولوژی:
حشرات كامل زمستان گذران پسيل از اوايل فروردين ماه روي درختان مستقر مي‌شوند. اينحشرات نسبت به حشرات كامل تابستانه قدرت پرواز بيشتري داشته، آلودگي گسترده‌تري درباغها ايجاد مي‌كنند. پس از جفت‌گيري به محض باز شدن جوانه‌هاي خوشه و برگ روي آنهاتخمريزي مي‌نمايند. تخم‌ها به تعداد 50 تا 60 عدد، به صورت انفرادي يا دسته‌اي و بهاشكل مختلف مانند نيم دايره، مارپيچ و غيره در سطح برگ و بيشتر نزديك به رگبرگهاگذاشته مي‌شوند.تخم‌ها معمولاً 5 تا 10 روز بعد تفريخ مي‌شوند.
پوره‌ها از اوايل ارديبهشت شروع به فعاليت و تغذيه مي‌كنند. طول دوره پورگي معمولاً 20 روز بوده و حشرات كامل نسل اولاز اواخر دهه دوم ارديبهشت ماه به تعداد زياد در باغ ظاهر مي‌شوند.
ارقام مختلفپسته نسبت به آلودگي پسيل پسته حساسيت متفاوت دارند. به طور كلي هر چه برگ درختاننازك‌تر، لطيف‌تر، پهن‌تر و بزرگتر باشد گرايش بيشتري براي جذب حشرات كامل پسيل وتخمريزي ايجاد مي‌كند.
پوره‌هاي نسل دوم از اوايل خرداد تا اواخر دهه دوم خرداد فعاليت و تغذيهمي‌كنند. تحمل درختان در اين زمان نسبت به ساير نسلها در برابر خسارت پوره كمتراست.
زيرا رشد رويشي درختان پايان يافته و ميوه شروع به مغز رفتن كرده و جوانه‌هاظاهراً شكل كامل يافته‌اند. در نتيجه خسارت آفت باعث پوكي و ريزش برگ و جوانهمي‌شود.
پوره‌هاي پسيل با فرو بردن خرطوم در سطح برگها از شيره گياهي تغذيه مي‌كنند. موادپروتئيني شيره گياهي را جذب نموده و مواد قندي را به صورت شيره دفع مي‌نمايند. اينمواد قندي در مجاورت هوا خشك شده و به آن شكرك گويند. اين مواد چسبنده باعث جذب گردو خاك شده و شاخه و برگهاي درختان را بدمنظره مي‌نمايد. از دست رفتن شيره گياهيباعث ضعف عمومي درختان پسته و ريزش برگها، جوانه‌ها، دانه كوچك و افزايش درصد پوکی و دهان بستگي ميوه مي‌شود. خسارت پوره‌هاي پسيل پسته روي درختان در دو زمانبيشتر از ساير مواقع سال است. يكي در خرداد ماه كه باعث ريزش برگها، خوشه‌ها،جوانه‌ها و افزايش ميزان پوکی و ديگري در مردادماه كه باعث افزايش مقدار دهان بستگي مي‌گردد.
در صورتيكه جمعيت آفت پسيل حالت طغياني پديدا كند شديداًتداخل نسل يافته و نمي‌توان تاريخ مشخص براي مراحل زندگي و نسلها اعلام نمود. درشرايط معمولي در نيمه اول هر ماه مرحله پورگي و نيمه دوم هر ماه حشرات كامل درباغها وجود دارند. از نيمه دوم شهريور ماه به تدريج حشرات كامل زمستان گذران درميان جمعيت آفت ظاهر مي‌شود. اين حشرات در شكاف درختان، زير پوستكها، لابه‌لايكلوخه‌ها، شكاف ديوارها و ساختمانهاي قديمي اطراف باغها زمستان گذراني مي‌كنند. اينآفت در سال 5 تا 6 نسل ايجاد مي‌كند.
مبارزه:
- مبارزه بیولوژیک با استفاده از دشمنان طبیعی
1- پارازیتوئیدها: زنبور
Psyllaephagus pistaciae Ferriere (Hym.: Encyrtidae)
2- شکارگرها:
*کفشدوزک ها: ،
*بالتوری‏ها: بالتوری سبز
Chrysoperla carnea (200 تا 250 تخم در قالب 10 کریزو کارت برای هر درخت در 5 نوبت)
*کنه‏های شکارگر:
Abrolophus sp.،Anysitis baccarum،Paraseiulus porosus،Phytoseius corniger
- استفاده از كارتهاي چسبنده زرد رنگ
2- پسيل پيچنده برگ پسته(
Aganoscena viridis (Hom.: Psyllidae
مرفولوژی:
حشره کامل درشت تر از پسیل پسته بوده و به رنگ سبز روشن است سطح پشتی بدن پوره‏ها از ورقه مومی نسبتاً ضخیمی پوشیده شده است.
بیولوژی:
زمستان را به صورت تخم روي سرشاخه‌ها مي‌گذارند و فقط يك نسل در سال دارد. پوره‌هاي اين پسيل در سطح زيرين برگها جمع مي‌شوند و با تغذيه از شيره گياهي لبه برگها را به سمت پايين مي‌پيچانند.
مبارزه:
سمپاشی با سموم نفوذی یا سیستمیک در صورت خسارت اقتصادی

سن سبز یکدست پسته (
Acrosternum spp. (Hem.: Pentatomidae مرفولوژی:
حشرات كامل به رنگ سبز يكدست و فاقد لكه سفيد در انتهاي سپرچه مي‌باشند. دارای دو گونه است که از لحاظ بیولوژی و خسارت مانند هم هستند. گونه
Acrosternum hegeeri گونه غالب بوده که خرطوم آن بلند و از پیش ران پای سوم می‏گذرد. در گونه Acrosternum millieirخرطوم کوتاهتر و به پیش ران پای سوم نمی‏رسد.
بیولوژی:
این گونه‏ها دارای 5- 3 نسل در سال هستند. زمستان گذراني به صورت حشرات كامل به رنگ قرمز آجري يا مسي رنگ و در زير پوستك تنهدرختان مي‌باشد. داراي 3 تا 5 سن پورگي مي‌باشد. اين حشرهاز مرحله تشكيل ميوه تا رسيدن و برداشت محصول در باغ‌هاي پسته مشاهده مي‌شود. این آفت باعث انتقال بیماری ماسو می‏شود و همچنین در محل شکاف پوسته چوبی لکه‏هایی ایجاد شده و طعم آن تلخ می‏گردد.
سن هاي سبز با لكه سفيد در انتهاي سپرچه(
Brachynema spp. (Hem.: Pentatomidae
مرفولوژی:
حشره كامل به رنگ سبز و داراي لكه سفيد در انتهاي سپرچه است. شیار سوراخ های تولید بو دارای برآمدگی کوچکی می‏باشد. داراي دو گونه به نامهاي.
B. signatumوB. germari در مناطق پسته كاري ايران مي باشد.
بیولوژی:
زمستان گذراني بصورت حشرات كامل در حال دياپوز به رنگ قهوه اي تا قهوه اي كمرنگ در مناطق كوهستاني و زير انواع بوته‏هاي وحشي نظير درمنه، اسپند سپري مي‏گردد. اين حشرات در اواسط فروردين از مكانهاي زمستان‏گذران خارج شده و بر روي ميز بان‏هاي تازه روئيده به ويژه بوته‏هاي اسپند تغذيه و سپس به صورت دسته‏اي تخمريزي مي‏نمايند. در صورت نامساعد شدن شرايط طبيعي (حدوداً از اواخر خرداد)، و خشك شدن و خشبي شدن ميزبان‏هاي وحشي و بالا رفتن جمعيت، سن ها به سمت باغ‏هاي پسته هجوم مي‏آورند. اين حشرات از اواخر شهريور همزمان با رسيدن كامل ميوه پسته و برداشت محصول بتدريج به سمت مناطق زمستان گذران در مناطق كوهستاني مهاجرت مي‏نمايد.
سن قرمز پسته(
Lygaeus pandurus (Hem: Lygaeidae

مرفولوژی: طول بدن حشره کامل 15- 13 میلیمتر و عرض آن 5 میلیمتر است. حشرات كامل به رنگ قرمز و داراي نوارهاي سياه در بين نواحي قرمز می‏باشد. رنگ بدن در سطح شکمی سیاه و دارای سه لکه قرمز در کنار پا می‏باشد.
بیولوژی:
داراي 3 تا 5 نسل در سال مي‏باشد. زمستان‏گذراني بصورت حشرات كامل در حال دياپوز در پناهگاههاي مختلف نظير زير پوستك تنه درختان گز، سنجد، انگور و غيره در اطراف باغهاي پسته سپري مي‏گردد. حشرات كامل در اوايل ارديبهشت به سمت باغهاي پسته هجوم آورده و تا سخت شدن پوست استخواني قادر به تغذيه از ميوه پسته مي‏باشند. گونه
L. equestrisi از اين خانواده با اندازه كوچكتر نسبت به سن قرمز L. panderus نيز باجمعيت نسبتاً كم در باغهاي پسته مشاهده مي‏شود.
مبارزه با سن های پسته:
- حمايت از دشمنان طبيعي به ويژه زنبورهاي انگل تخم سن‌ها از خانواده(
Scelionidae) با كاهش تعداد دفعات سم‌پاشي و عدم سم‌پاشي‌هاي بي‌رويه
- اجتناب از كندن و از بين بردن ميزبان‌هاي وحشي در مناطق كوهستاني و دشت‌هاي اطرافباغ‌هاي پسته
- اجتناب از كندن و از بين بردن علف‌هاي هرز ميزبان اطراف و داخل باغ‌هاي پسته درزمانيكه سن‌ها به سمت باغ‌هاي پسته هجوم آورده‌اند زيرا در اين مرحله كندن علف‌هايهرز سبب انتقال سن‌ها بر روي خوشه‌ها شده و خسارت شديدتر مي‌گردد.

- از بين بردن علف‌هاي هرز در اوايل فصل قبل از هجوم سن‌ها به سمت باغهاي پسته و دراواخر فصل پس از برداشت محصول جهت از بين بردن كانونهاي زمستان گذران آفت باشخم‌هاي بهاره و پاييزه. - سمپاشی با سموم حشره‌كشهاي اندوسولفان (تيودان) به نسبت 5/2 تا 3 در هزار يا فنتيون (لبايسيد) بهنسبت 1 تا 5/1 در هزار و يا فنيتروتيون (سوميتيون) به نسبت 5/1 تا 2 در هزار

- شته چین دار برگ پسته
Forda hirsuta Hom.: Pemphigidae
مرفولوژی:

شاخک در افراد بالدار 6- 5 بندی و ریناریای ثانویه بیضی شکل است. شته‏ها به رنگ کرم مایل به قرمز با ماده مومی که خود حشره ترشح می‏کند پوشیده شده‏اند.
گونه‏های
F.marginata و F.kaussari، شته گال اسفنجی Slavum mordvilovi، گونه هایی از جنسGeoicaو جنسAsiphonellaهم بر روی پسته تغذیه می‏کنند.

بیولوژی:

اهمیت شته ها در باغ‏های پسته از نظر تغذیه از شیره گیاهی و انتقال بیماری‏ها می باشد. این شته اوائل فصل در هوای خنک حمله نموده و در لبه برگ گالی قرمز و بیضی شکل ایجاد می‏کند.در اثر تغذیه گال‏ها به صورت چین خوردگی ضخیم شده در حاشیه برگ پسته ایجاد می‏شود. مبارزه:

شته های پسته نیاز به مبارزه نداشته و مبارزه با سایر آفات آن ها را نیز کنترل می‏کند. همچنین این آفات دارای دشمنان طبیعی متعددی می‏باشند.

- سپردار واوی پسته (
Lepidosaphes pistaciae (Hom.: Diaspididae
مرفولوژی:
حشره ماده بیضی شکل با انتهای پهن و تقریباً گلابی شکل به رنگ زرد شکری و سر و شکم متمایل به نارنجی است.
پوره سن یک زرد رنگ و دارای یک جفت شاخک 5 بندی و 3 جفت پای سینه‏ای می‏باشد. در پوره سن دوم این ضمائم وجود ندارد. سپر حشره ماده طویل و به رنگ قهوه‏ای روشن است.
بیولوژی:
این آفت دو نسل در سال داردو زمستان‏گذرانی به صورت تخم زیر سپر حشرات ماده و یا ماده بالغ و به ندرت پوره سن دو در زیر سپر می‏باشد. تخم
ها در بهار تفریخ شده و پوره‏ها بر روی شاخه و برگ و میوه پراکنده می‏شوند. این آفت با مکیدن شیره گیاهی سبب کاهش بیش از 50 درصد تولید، رنگ پریدگی برگ‏ها، پوک شدن دانه‏ها و خشکیدن سرشاخه می‏شود.
مبارزه:

- دارای دشمنان طبیعی از خانواده
Coccinellidae و Cybocephalidae و پارازیتوئید هایی مانند خانواده Aphelinidae و Encyrtidae
- سمپاشی با سمومی نظیر دیازینون به نسبت 5/1 در هزار یا اتیون به نسبت 2 در هزار همراه با روغن ولک


اندازه بدن شکل زمستانه 1/2 میلیمتر برای ماده‏ها و 9/1 میلیمتر برای نر و به رنگ خاکستری یا قهوه‏ای، دارای شمار زیادی لکه و نقاط رنگی روی سر، سینه و شکم می‏باشد. شکل تابستانه به طول 7/1 میلیمتر در ماده و 5/1 میلیمتر در نر و به رنگ کرم تا نارنجی کم رنگ است. پوره‏ها زرد مایل به نارنجی و دارای لکه‏های تیره می‏باشند.
بیولوژی:
حشرات كامل زمستان گذران پسيل از اوايل فروردين ماه روي درختان مستقر مي‌شوند. اينحشرات نسبت به حشرات كامل تابستانه قدرت پرواز بيشتري داشته، آلودگي گسترده‌تري درباغها ايجاد مي‌كنند. پس از جفت‌گيري به محض باز شدن جوانه‌هاي خوشه و برگ روي آنهاتخمريزي مي‌نمايند. تخم‌ها به تعداد 50 تا 60 عدد، به صورت انفرادي يا دسته‌اي و بهاشكل مختلف مانند نيم دايره، مارپيچ و غيره در سطح برگ و بيشتر نزديك به رگبرگهاگذاشته مي‌شوند.تخم‌ها معمولاً 5 تا 10 روز بعد تفريخ مي‌شوند.
پوره‌ها از اوايل ارديبهشت شروع به فعاليت و تغذيه مي‌كنند. طول دوره پورگي معمولاً 20 روز بوده و حشرات كامل نسل اولاز اواخر دهه دوم ارديبهشت ماه به تعداد زياد در باغ ظاهر مي‌شوند.
ارقام مختلفپسته نسبت به آلودگي پسيل پسته حساسيت متفاوت دارند. به طور كلي هر چه برگ درختاننازك‌تر، لطيف‌تر، پهن‌تر و بزرگتر باشد گرايش بيشتري براي جذب حشرات كامل پسيل وتخمريزي ايجاد مي‌كند.
پوره‌هاي نسل دوم از اوايل خرداد تا اواخر دهه دوم خرداد فعاليت و تغذيهمي‌كنند. تحمل درختان در اين زمان نسبت به ساير نسلها در برابر خسارت پوره كمتراست.
زيرا رشد رويشي درختان پايان يافته و ميوه شروع به مغز رفتن كرده و جوانه‌هاظاهراً شكل كامل يافته‌اند. در نتيجه خسارت آفت باعث پوكي و ريزش برگ و جوانهمي‌شود.
پوره‌هاي پسيل با فرو بردن خرطوم در سطح برگها از شيره گياهي تغذيه مي‌كنند. موادپروتئيني شيره گياهي را جذب نموده و مواد قندي را به صورت شيره دفع مي‌نمايند. اينمواد قندي در مجاورت هوا خشك شده و به آن شكرك گويند. اين مواد چ

ادامه نوشته

بیماری سیاهک

نشانه های بیماری:
بیماری سیاهک دروغی برنج به دلیل اختصاصی بودن علائم آن، با هیچ بیماری دیگری مشابه نبوده و سریعا شناخته می شود. بیماری معمولا در اوایل مرحله گلدهی به اجزای گل برنج حمله کرده ولی علائم آن در زمان رسیدن دانه ها رویت می شود و جزء بیماری های خوشه محسوب می گردد.
قارچ می تواند به هر کدام از دانه های موجود در خوشه حمله نماید. در این صورت دانه ها تغییر شکل داده و بصورت توپ های اسپری (
spore balls) با ظاهری مخملی و نرم در می آیند. این توپ های اسپوری در ابتدا کوچکند و در بین پوشینه ها (glums) دیده می شوند، بتدریج رشد نموده و قطرشان به یک سانتی متر و یا بیشتر می رسد، و اندام های گل را در بر می گیرند. آنها کمی پهن، دارای سطح صاف و زرد رنگ هستند، و توسط غشایی پوشیده می شوند. غشاء فوق بر اثر رشد بیشتر پاره شده و توپ به رنگ نارنجی و سپس سبز متمایل به زرد، یا سیاه متمایل به سبز در می آید. در این مرحله سطح توپ ها شکاف بر می دارد. در صورتی که برش داده شود در مرکز سفید، و حاوی میسلیوم های سخت در هم آمیخته با پوشینه ها (glums) و سایر اندام های گیاه میزبان است. 3 لایه خارجی تر نیز دیده می شود که هر کدام مربوط به مرحله ای از توسعه بیماری می باشند. داخلی ترین لایه متمایل به زرد بوده، دارای میسلیوم براق و اسپورهای در حال شکل گیری می باشد. لایه بعدی نارنجی رنگ بوده و از میسلیوم و اسپورها تشکیل یافته است. خارجی ترین لایه سبز رنگ است، و شامل اسپورهای بالغ همراه با بقایایی از تکه های میسلیومی است. سطح آن نیز از اسپورهای پودری سبز تیره پوشیده شده است.
معمولا تنها تعداد محدودی از دانه های یک خوشه آلوده می شوند، هر چند این امر گاهی نیز برای تعداد بیشتری از دانه ها اتفاق می افتد.
چرخه بیماری:
قارچ در مناطق گرم زمستان را بصورت اسکلروت و نیز کلامیدوسپورها سپری می کند. ثابت شده است آلودگی های اولیه اساسا توسط آسکوسپورهایی که توسط اسکلروت ها تولید شده اند ایجاد می شوند. کلامیدوسپورها نقش مهمی در آلودگی های ثانویه بازی می کنند، که بخش مهمی از چرخه بیماری است.
هیسادا (
Hisada, 1936) با مشاهدات مزرعه ای به این موضوع مشکوک شد که آلودگی گیاهان برنج در مراحل اولیه رشد صورت می پذیرد. محقق دیگری (Raychaudhuri, 1946) در نتیجه ی مطالعات بآفت شناسی دو نوع آلودگی را کشف نمود. نوعی از آن در مراحل اولیه گلدهی رخ می دهد، تخمدان از بین رفته اما سایر اجزای گل سالم باقی می ماند و سرانجام در توده اسپور مدفون می گردد. نوع دوم وقتی رخ می دهد که دانه کاملا رسیده است. اسپورها بر روی پوشینه ها (glums) انباشته شده، رطوبت را جذب نموده، متورم می شوند، و بر اثر فشار لما (lemma) و پاله آ (palea) را از هم جدا می کند. نهایتا قارچ با اندوسپرم تماس حاصل نموده و رشد آن به سرعت ادامه می یابد. نهایتا در تمام دانه جایگزین شده و توسط قارچ احاطه می گردد.
کنترل

ادامه نوشته

عامل اين بيماري، قارچي است كه شكل كامل آن بنام

عامل اين بيماري، قارچي است كه شكل كامل آن بنام
Cochliobolus miyabeanus
و شكل ناقصل آن
Helminthosporium oryzae Breda et Haan
علائم بيماري:
نشانه‌هاي بيماري روي كلئويتيل، برگها، غلاف برگ، گلوم‌ها و دانه ظاهر مي‌شود. روي برگهاي اوليه، نقاط قهوه‌اي، كوچك و گرد ابتدا سر سوزني تشكيل شده كه بعداً وسعت يافته و به شكل لكه‌هاي بيضي شكل يا گرد در مي‌آيند.
روي برگها و غلاف، لكه‌ها از لحاظ شكل و اندازه متغيرند و از نقاط كوچك قهوه‌اي و گرد تا لكه‌هاي درشت به ابعاد 3-5/0× 14-1 ميلي‌متر مشاهده مي‌شوند كه در تمام سطح برگ پراكنده است.
رنگ لكه‌هاي كوچك، قهوه‌اي تيره و لكه‌هاي بزرگتر در وسط رنگ پريده مي‌باشند كه در اثر پيوستگي لكه‌ها ممكن است، قسمت عمده‌اي از برگ پژمرده و خشك شود. روي گلوم‌ها لكه‌هاي سياه رنگ ظاهر شده كه ممكن است، تمام سطح آن را فرا گرفته و پوشش مخملي قهوه‌اي تا سياه رنگي كه بار قارچ (كنيديوفورها و كنيديهاي قارچ) مي‌باشد سطح آن را بپوشاند. در مورد اخير دانه‌ها چروكيده و تغيير رنگ مي‌دهند و گاهي بذور آلوده سالم بنظر مي‌رسد.
اين بيماري در ايران ابتدا در 1335 بوسيله پتراك، روي بوته‌هاي برنج مزارع سواحل بحر خزر گزارش شده است و بعداً در ساير نقاط برنجكاري ايران نيز مشاهده گرديده است. اين بيماري انتشار جهاني داشته و در كليه كشورهايي كه اقدام به كشت برنج مي‌نمايند شيوع دارد.
مبارزه :
1-كاشت ارقام مقاوم به بيماري، عمده‌ترين راه كنترل اين بيماري مي‌باشد .
2-معدوم كردن بقاياي بوته‌هاي برنج آلوده و همچنين از بين بردن علفهاي هرزي كه ممكن است ميزبان واسطه باشند در كاهش منابع آلودگي موثر است.
3-جلوگيري از جريان آب از مزارع آلوده به مزارع سالم كمك زيادي در كاهش خسارت بيماري خواهد كرد.
4-بذور سالم براي كاشت استفاده گردد و ضد عفوني بذور آلوده بوسيله مواد شيميايي مانند سولفات دو كوئيور، هيپوكلريت كلسيم، فرمل و فنول تا حدودي در كاهش بيماري موثر است. قارچكش مانكوزب (
Mancozeb) و با مخلوط بنوميل و تيرام به نسبت 5 در هزار براي اين منظور مناسب مي‌باشند.
5-تيسدال (
Tisdale) با فرو كردن بذور بمدت 16 ساعت در آب سرد و سپس به مدت 15 دقيقه در آب گرم 54 درجه سانتيگراد براي ضد عفوني بذور نتيجه مثبت گرفت.

 

وجود بیماری در ایران برای اولین بار در تاریخ 22/۵/۷۶ از دهستان بندپی بابل با درجه آلودگی شدید گزارش گردید و سپس در سال 1377 در مزارع شهرستان آمل نیز مشاهده شد. در استان گیلان این بیماری برای اولین بار در تاریخ 19/۵/83 از روستای خمسر (حوزه مرکز خدمات شیخ محله) شهرستان صومعه سرا مشاهده شد و سپس در تاریخ 21/5/83 از روستای آبکنار انزلی نیز گزارش گردید. مشاهدات مزرعه ای در سال 138۶ و در مزارع آبکنار انزلی حاکی از آن است شیوع بیماری در بعضی مزارع زیاد بوده، اما به نظر می رسد برآورد خاصی از خسارت بیماری بعمل نیامده است.

منبع: مرکز مقالات کشاورزی AKE( بزرگترین وبلاگ کشاورزی ایران )

بيماري لكه برگي سورگوم (Target leaf spot )

بيماري لكه برگي سورگوم (Target leaf spot ) يكي از مهمترين بيماريهاي سورگوم در دنيا ميباشد كه باعث آفت كمي و كيفي محصول سورگوم ميگردد بر اين اساس طي سالهاي 1381-1379 با بازديد و نمونه برداري از مزارع سورگوم در مناطق تهران، كرج، ، ورامين ، مازندران و گيلان بوته هاي داراي علائم بيماري جمع آوري شدند. علائم بيماري بصورت لكه هاي گرد تا بيضي شكل ديده مي شود، قسمت وسط لكه بنفش متمايل به قرمز و حاشيه آن قهوه اي رنگ ديده مي شودوبيشتر در محدوده رگبرگها ديده ميشوند اندازه لكه ها از لكه هاي 2تا 3 ميليمتري تا لكه هاي بزرگتر10 تا 15 ميليمتري متفاوتاست. ازكشت نسجهاي آلوده روي محيط غذايPDAو محيط مرطوب قارچ Bipolaris sorghicola جداسازي و شناسايي گرديد .پرگنه قارچ رويPDAپودري شكل، نرم و برنگ قهوه‌اي متمايل به زيتوني ميباشد. كنيديفورها معمولا منفرد وگاهي اوقات در دستجات كوچك ديده ميشوند،. راست يا داراي قابليت انحنا بوده برنگ قهوه اي تيره يا متوسط ويا قهوه اي متمايل به زيتوني ميباشد، كنيديفورها بندبند و گاهي در قسمت پايين متورم هستند، سلولهاي كنيديوم زا برآمده هستند. كنيديومها مختصرا خميده، دوكي شكل، رنگ پريده تا قهوه اي طلائي وگاهي صاف ميباشند. حدود واندازه كنيديومها 12-10×80-40 ميكرومتر وداراي 8-3 بند كاذب ميباشند. hilum اسپورها نا مشخص است. مايه زني با غلظت 105 كنيديوم در ميلي ليتر با روش اسپور پاشي روي بوته هاي سورگوم در مرحله 4-3 برگي بيماري زائي . sorghicola B. را تاييد كرد. . جهت ارزيابي مقاومت نسبي برخي ارقام سورگوم نسبت به عامل بيماري تعداد دوازده واريته يا هيبريد سورگو م د ر قالب طرح بلوك كامل تصادفي با 4تكرار در مزرعه آزمايشي كرج كشت گرديدو بوته ها در مرحله 4- 3 برگي با سوسپانسيون اسپور به غلظت105×2 -6 10×2 اسپور در ميلي ليتر با سرنگ به ميزان 2 - 1 ميلي ليترBipolaris sorghicola قارچمايه زني شدند و دو هفته بعد ارزيابي بر حسب در صد آلودگي ،همجنين با استفاده از سيستم امتياز دهي ( 5 – 0 ) تعيين شد. نتايج حاصله نشان داد كه رقم هايKGS8و 14/1379حساسيت بيشتري به بيماري لكه برگي نشان دادند ومقاومترين آنهاKGS1. ,KGS2 و KGS10بودند .

 

 

 

عامل بیماری :
قارچ
Verticillium dahliae و گونه Verticillium albo-atrum که در برخی نقاط فقط گونه اول گزارش شده است.

رده بندی عامل:
قارچ ورتیسیلیوم از قارچهای ناقص و از گروه
Phialosporea است. در نوعی دیگر از رده بندی ورتیسیلیوم در راسته Hyphales از Deuteromycota قرار می گیرد.

آلودگی و گسترش:
پژمردگی ورتیسیلیومی یكی از مهمترین بیماری های زیتون است. این بیماری زیتون های تجاری كشت شده در باغها و همینطور زیتون هایی كه در فضای سبز به كار رفته اند، حمله می كند. نماتد مولد غده، نماتد مولد زخم و سایر پوسیدگی های ریشه ای كه باعث آسیب رسیدن به ریشه می گردند، ورود ورتیسیلیوم را به گیاه، در خاكهای آلوده، تسهیل می كنند.

شرح بیماری :
به عنوان یك قارچ خاكزاد، ورتیسیلیوم ابتدا به سیستم ریشه های زیتون، زمانی كه دمای هوا پایین است، حمله میكند. ( قارچ در دمای بالاتر از ۳۰ درجه رشد نمی كند ). بعد از نفوذ به ریشه ها، قارچ رشد كرده، ازمیان آوندها شروع به حركت می نماید و سرانجام به شاخه ها و سرشاخه ها می رسد. دوره آلودگی از اواخر زمستان شروع شده و تا بهار طول می كشد. با شروع اولین گرمای تابستانه، قارچ غیرفعال می شود ولی متاسفانه تا آن زمان خسارت وارد شده است و درختان علائم بیماری را نشان می دهند. حضور قارچ در بافتهای آوندی باعث كاهش و قطع شدن جریان آب از ریشه به برگ می گردد. علائم پژمردگی ورتیسیلیومی را می توان مستقیما به توكسین هایی كه توسط قارچ تولید می شوند و مانع انتقال آب از ریشه به ساقه می شوند، نسبت داد.
قارچ از فصلی به فصل دیگر درون خاك و احتمالا ریشه های آلوده باقی می ماند. هر دو قارچ عامل بیماری تولید كنیدی هایی می كنند كه عمر کوتاهی دارند. قارچ
V. dahliae تولید میكرواسكلروت هم میكند ولی V. albo-atrum میسلیومی با دیواره ضخیم و سیاهرنگ، شبیه به میكرواسكلروت تولید میكند كه البته میكرواسكلروت نیست. مناسب ترین دما برای رشد گونه اول ۲۸- ۲۵ درجه و برای گونه دوم ۲۵- ۲۰ درجه است. قارچ V. dahliae در خاك به صورت میكرواسكلروت تا ۱۵ سال هم باقی میماند. هر دوی آنها می توانند به صورت میسلیوم در میزبان های پایا، اندام های تكثیری یا در بقایای گیاهان زمستان گذرانی كنند.

علائم:
شروع ظهور علائم، در بهار، نزدیك زمان گلدهی است. برگهای تازه به سمت داخل پیچ میخورند و رنگ سبز تیره و جلوه براق خود را از دست می دهند. رنگ آنها خاكستری كدر و قهوه ای می شود. ریزش برگ و میوه های كه بعد از ین صورت می گیرد، بستگی به شدت آلودگی، شدت وزش باد و استرس گرمایی موجود دارد. دستجات گل روی شاخه های آلوده از بین می روند و چسبیده به درخت باقی می مانند. رنگ پوست ممكن است تقریبا آبی رنگ شود. شاخه های تكی و مجزا، بخشهای بزرگی از درخت یا كل تاج درخت ممكن است در طول یك فصل زراعی ازبین برود. با این حال مرگ كل درخت به ندرت دیده شده است.
سیستم آوندی گیاهانی كه آلوده به وریسیلیوم هستند، علامت مشخصی به صورت تغییر رنگ آوندها نشان می دهند. آوندهای آبكش در طول ساقه و ریشه به زنگ قهوه ای یا سبز در می آیند. ولی این علامت در درختان زیتون كمتر دیده شده است. برای مشاهده این علامت شاخه ای از درخت را ببرید و پوست آن را بكنید تا بتوانید تغییر رنگ آوندها را مشاهده كنید. ولی برای اینكه از وجود ورتیسیلیوم مطمئن شوید باید

 


ادامه نوشته

براي جلوگيري ازفرسايش و جهت حفظ و نگهداري رطوبت خاك سعي بر آن مي شود كه از سيستم شخم حداقل و يا شخم

براي جلوگيري ازفرسايش و جهت حفظ و نگهداري رطوبت خاك سعي بر آن مي شود كه از سيستم شخم حداقل و يا شخم سطحي استفاده گردد تا بقاياي گياهي بيشتري در سطح خاك بماند ، بقاياي گياهي به عنوان محيط زندگي و منبع موادغذايي براي عامل اكثر بيماريهاي گياهي است .
در زراعت گندم بيماريهايي كه بر روي بقايا فعاليت كرده و ايجاد بيماري مي كنند عبارت از بيماريهاي سپتورياي سوختگي برگي ،سپتورياي سوختگي گلومي ، پاخوره ،پوسيدگي هاي ريشه و طوقه و سوختگي هاي گياهچه ناشي از فوزاريوم مي باشد، لذا براي كنترل اين بيماريها بر روي بقايا ضروري است از مديريت تلفيقي استفاده گردد و مديريت خوب بيماري سبب مي گردد بوته ها در مقابل حمله بيماري مصون مانده و مقاوم باشند روش هايي كه براي مديريت تلفيقي بيماري اعمال مي گردند عبارتند از :
۱-تناوب زراعي كارآمد :
تناوب زراعي يكي از روش هاي مؤثر زراعي براي كنترل بيماريهاي بقايازي و خاكزي مي باشد ،تناوب گندم با زراعتهاي غير هم گروه غلات سبب مي شود كه بقايا به جهت نيافتن ميزبان مناسب براي آلودگي از بين بروند و در نتيجه تجزيه بقايا، موادغذايي براي عامل بيماري از خاك تخليه گرديده و عوامل بيماري زا ( ميسليوم ، اسپورها و سايراندام هاي زايشي عوامل بيماري زا ) از بين بروند و كشت گندم بعد از زراعتهاي غير هم گروه كمترين آلودگي را داشته و بيماري به نوعي كنترل خواهد گرديد.
۲-استفاده از ارقام محلي مقاوم :
ارقام زراعي متعددي از گندم وجود دارند كه سطح تحمل و مقاومتشان به عوامل بيماري زاي بقايازي و خاكزي متفاوت مي باشد لذا ارقام زراعي پربازده مقاوم و يا متحمل به بيماري اگر در دسترس باشند مؤثرترين و كم هزينه ترين روش در كنترل اين گروه بيماريها خواهد بود.
3-تاريخ كشت مناسب :
تاريخ كشت تآثير خيلي معني داري روي شدت اثر بيماريهاي خاكزي دارد مثلاً بيماري سفالسپوريوم نواري در صورتيكه گندم زود كشت گردد آلودگي به آن خيلي شديد خواهد بود ،به جهت اينكه توسعه زياد ريشه باعث تماس بيشتر با بقايا و بيماري هاي خاكزي شده و رخداد بيشتر بيماري را سبب مي گردد پس ضروري است مناسب ترين و ايده آل ترين تاريخ كشت هر منطقه تعيين و در آن تاريخ با در نظر گرفتن ساير شرايط اقليمي زراعت گندم كشت گردد.
4-استقرار بوته :
براي استقرارمناسب بوته بهتر است گندم در مزارع با خاك مرغوب كشت گردد ، گياهچه هاي سالم و قوي مي توانند در مقابل عوامل بيماري زا بهتر از بوته هاي ضعيف عمل كنند ، عمق كشت در خاكهاي با بآفت متوسط تا خوب 2.5 تا 3.5 سانتي متر و در خاك هاي با بآفت درشت 5 سانتي متر مي باشد ضروري است بآفت خاك طوري باشد كه امكان تماس بهتر بذر با خاك را فراهم كند.
۵-كنترل علف هاي هرز :
بيشتر عوامل بيماري زاي بقايازي و خاك زي گندم تعدادي از علف هاي هرز باريك برگ را نيز آلوده مي سازند ، كنترل علف هاي هرز و غلات خودرو در مزارع گندم به كاهش حجم عامل بيماري زا در مزرعه كمك كرده و به دنبال آن در طول فصل زراعي از شدت عامل آلودگي كاسته مي شود.
۶- استفاده از قارچ كش ها :
تعدادي از قارچ كش ها مي توانند بيماري هاي بقايازي گندم را به نحو احسن كنترل كنند، قارچ كش هاي مؤثر مي توانند بيماري هاي سپتوريا ، پاخوره ، فوزاريوم و ساير بيماري هاي خاك زي را كنترل كنند ، عوامل بيماري زاي خاك زي سبب پوسيدگي هاي ريشه و طوقه ، سوختگي هاي گياهچه و بيماري هاي ناشي از آلودگي بذر به بوته شده ومي توانند با بكارگيري قارچ كش هاي مؤثر مخصوصاً بصورت ضد عفوني بذر باعث تيمار و كنترل بيماري گردند.
۷- مديريت بقاياي گياهي :
براي كاهش فرسايش خاك توسط باد و آب ، بقاياي گياهي بيشتري در مزارع در سطح خاك نگداشته مي شوند ، اگر علف هاي هرز علفي يكساله در زمان برداشت تراكم زيادي داشته باشند بهتر است از علف كش گراماكسون يا اينكه بعد از برداشت گندم عمليات شخم صورت گيرد اين اقدام دو جنبه مفيد دارد:اول اينكه علف هاي هرز علفي يكساله را كنترل نموده و رطوبت خاك را بجهت عدم استفاده علف هرز از آن حفظ نموده و از بذررفتن علف هاي هرز ممانعت به عمل مي آورد و دوم اينكه علف هاي هرز باريك برگ يكساله به عنوان ميزبان خوب براي يك سري از بيماريهاي قارچي و ويروسي هستند كنترل مي گردند.
پس نگهداري بقاياي گياهي در سطح خاك مزيت زيادي داشته كه در كل سبب حفاظت خاك مي شود و فوايد جانبي آن عبارت از حفظ رطوبت خاك با نگهداشتن برف در سطح مزرعه ، كاهش حركت آب درسطح مزرعه ، افزايش نفوذ آب ، كاهش دماي خاك و بهبود محيط زندگي موجودات خاكي مي باشد ،
بنابراين با اين فوايدي كه حفظ بقاياي گياهي در كنار عامل نگهداري و بيماري زايي بقاياي كاه و كلش در سطح مزرعه دارد ضروري است مديريت اصولي از طريق روش هايي كه گفته شد اعمال گردد تا بقاياي گياهي از بين نرفته و مثمرثمر واقع شده و از بيماري زايي آن كاسته ويا به كلي حذف گردد.

 

 

روند رو به رشد گزارشهاي مبني بر وجود علفهاي هرز مقاوم به "راندآپ" (رايجترين علفكش موجود در بازار) دانشمندان را به فكر طراحي راهكارهاي جايگزين براي كشت گياهان كرده است.
علفكش "راندآپ" با نام ژنريك "گلي فوسات" بيش از 30 سال است كه به بازار ارائه شده است و به دليل تاثير چشمگير بر علفهاي هرز, بسيار مورد علاقه كشاورزان, باغداران, و صاحبان زمينهاي گلف مي باشد. اين علفكش به كشاورزان امكان ميدهد كه تعداد دفعات وجين را كاهش دهند; عملي كه بسيار گران تمام شده ولي محيط زيست را نيز آلوده نميكند.

از ابتداي دهه 90 ميلادي/70 شمسي گياهان موسوم به
Roundup Ready كه به دليل دستكاري در ريخته ارثي آنها به اين علفكش مقاوم شده اند, در گستره وسيعي از مزارع ايالات متحده كشت شده اند, و اين امكان را براي كشاورزان فراهم كرده اند كه علفكشهاي گلي فوسات را بدون نگراني از آسيب رساندن به گياه به كار ببرند.
بر اساس برآوردهاي وزارت كشاورزي ايالات متحده (
http://www.usda.gov/), 80 درصد از 73ميليون هكتار مزارع سوياي اين كشور زير كشت سوياي مقاوم به راندآپ است. اين رقم براي پنبه 30 درصد از 12ميليون و براي ذرت -كه تازه به بازار آمده- 11 درصد از 70 ميليون است.
"استيون پاولس" متخصص علفهاي هرز از دانشگاه غرب استراليا (
http://www.uwa.edu.au/) معتقد است كه كشاورزان بيش از حد اقدام به كشت محصولات مقاوم به راندآپ كرده اند. وي همچنين مي افزايد كاربرد اين علفكش براي توليد غذا در ايالات متحده و بسياري كشورهاي ديگر حياتي است, و در صورت گسترش علفهاي هرز مقاوم به راندآپ, وضعيت بحراني خواهد شد.
در سال 1996 ميلادي/1375 شمسي, براي اولين بار گزارشي در استراليا ارائه شد مبني بر اينكه مقاومت به گلي فوسات در چاودارهايي كه در مزارع غلات به صورت هرز رشد ميكنند ديده شده است. پنج سال بعد, رشد فزاينده چاودار در تاكستانهاي افريقاي جنوبي گزارش شد. در سال 2000 ميلادي/1379 شمسي, پژوهشگران دانشگاه دلاوير (
http://www.udel.edu/) گزارشي به انجمن علوم علف هرز ايالات متحده (http://www.wssa.net/) ارائه دادند كه در آن مقاومت گياه هپوريس رسمي -علف هرز مزارع سويا با نام علمي Hippuris vulgaris- به گلي فوسات گزارش شده بود. از آن زمان تا كنون, مقاومت گياه هپوريس در ايالتهاي اينديانا, كنتاكي, مريلند, نيوجرسي, اوهايو, آركانزاس, مي سي سي پي, و تنسي نيز گزارش شده است.
مشاهده مقاومت علفهاي هرز شاهدانه آبي (
Cannabis sativa) و برگ مخملي تيره پنيرك(Kalanchoe behavensis) به گلي فوسات نيز در ايالتهاي آيووا, ايلينوي, و ميسوري نگرانيهايي را برانگيخته است.
"آلن فلسوت" سم شناس دانشگاه ايالتي واشنگتن (
http://www.wsu.edu/) امكان جذب ژن از گياهان تغيير يافته ژنتيكي را مردود ميشمارد و معتقد است علفهاي هرز ميتوانند به طور طبيعي به علفكش مقاوم شوند. وي توضيح ميدهد: "وقتي در جايي منحصرا يك علفكش به كار گرفته شود, امكان بروز مقاومت به آن علفكش هست."
با اين وجود, عده اي از دانشمندان از كشاورزان خواسته اند روشهاي مديريت علف هرز خود را تغيير دهند تا راندآپ و علفكشهاي مشابه كارايي خود را در آينده حفظ كنند. "پاولس" كاهش كشت گياهان مقاوم به راندآپ را توصيه ميكند, ولي "مارك ون گسل" متخصص علف هرز از دانشگاه دلاوير, روشي متعادلتر را پيشنهاد كرده است. بر اين اساس كشتهاي مقاوم به راندآپ با كشتهاي معمولي در تناوب قرار ميگيرند: "به نظر من كشت گياهان مقاوم به گلي فوسات بايد محدودتر شود, ولي اين به آن معني نيست كه اين نوع گياه اصلا توليد يا كشت نشود, بلكه بايد كشت اين نوع گياهان با برنامه صورت گيرد تا مجبور نباشيم كشت اين گياه را يكباره كنار بگذاريم."
شركت "مونسانتو (
http://www.monsanto.com/)" كه توليد كننده اين نوع محصولات و نيز علفكش راندآپ است, اين مشكل را جدي تلقي نميكند. "گرگوري المور" كارشناس سوياي اين شركت ميگويد: "در بيشتر موارد گزارش شده, مشاهدات مربوط به محدوده كوچكي بوده است, و بعضا تنها از يك مزرعه گزارش شده است."
شركت "سينژنتا (
http://www.syngenta.com/)", رقيب مونسانتو, با نظر "ون گسل" موافق است. "شري فورد" سخنگوي اين شركت ميگويد: "ما عقيده داريم كه اين مشكل جدي بوده و در حال گسترش است. درست مانند داروهاي پادتن, كاربري و اعتماد بيش از حد به اين روشها ميتواند منجر به بي اثر شدن آنها شود."

 

آثار و علائمي كه مربوط به ريشه خراب درخت كاج كوهستاني بوده و علتش Heterobasidium annosus و Armillaria است كه در تحق

ادامه نوشته

بيماري سفيدك پودري

بيماري سفيدك پودري كه عامل آن قارچ Podosphaera fusca است، از بيماري هاي مهم كدوييان است و رايج ترين روش كنترل آن استفاده از قارچكش ها مي باشد. اما اثرات جنبي كاربرد قارچكش ها، يافتن روش هاي ديگري را براي كنترل بيماري ضروري مي سازد كه از جمله آنها القا مقاومت در گياه قابل ذكر است. در اين پژوهش اثر شش تركيب شيميايي اسيبنزولار- اس- متيل (ACI)، اسيد بتاآمينوبوتريك (BABA)، اسيد ساليسيليك (SA)، اسيد نيكوتينيك (NA)، فسفات دي پتاسيم (K2P) و عصاره گياه Reynoutria sachalinensis (Bs) در القا مقاومت در خيار (رقم سوپردامينوس) عليه بيماري سفيدك پودري بررسي شد. براي بررسي اثر تركيبات در القا مقاومت، محلول آنها بر پشت و روي برگ هاي گياه پاشيده شد و 24 ساعت بعد سوسپانسيون اسپور بيمارگر روي گياه مايه زني گرديد. براي بررسي امكان القا مقاومت سيستميك، محلول تركيب بر پشت و روي اولين برگ حقيقي گياه پاشيده شد و 24 ساعت بعد سوسپانسيون اسپور بيمارگر روي اولين و دومين برگ مايه زني گرديد. ده روز بعد ميانگين تعداد لكه بيماري در واحد سطح برگ هاي مايه زني شده محاسبه گرديد. نتايج نشان داد كه كليه اين تركيبات وقتي يك روز قبل از مايه زني بيمارگر روي بوته به كار رفتند، شدت بيماري را كاهش دادند، گرچه ميزان تاثير آنها متفاوت بود. ACI و Rs بيماري را بيش از 95% (نسبت به شاهد) كنترل كردند، BABA و K2P با 50 تا 70 درصد كنترل، تاثير نسبي در جلوگيري از آلودگي داشتند و SA و NA با كمتر از 35% كنترل، تاثير قابل توجهي در كاهش آلودگي نداشتند. از نظر كنترل سيستميك بيماري، ACI كاملا موثر بود، BABA و K2P تاثير سيستميك نسبي نشان دادند يعني كنترل بيماري روي برگ دوم حدود 70 تا 80 درصد كنترل در برگ اول بود. Rs، SA و NA از نظر كنترل سيستميك بسيار ضعيف (كمتر از 30% برگ اول) بودند. در آزمايش هاي مزرعه اي نيز اثر سيستميك اسيبنزولار در كنترل بيماري برابر با موثرترين قارچكش ها يعني پنكونازول و هگزاكونازول بود و با آنها در يك گروه آماري قرار گرفت. مجموع نتايج نشان داد كه ACI وRs تركيبات موثري براي القا مقاومت خيار در برابر سفيدك پودري هستند.

 

 

در اين تحقيق تاثير قارچ كش هاي جديد اوپوس (اوپوكسي كونازول) و مقايسه آن با سموم قارچ كش هاي متداول عليه سفيدك پودري چغندر قند در استان هاي آذربايجان غربي و كرمانشاه طي دو سال مورد بررسي قرار گرفت. آزمايش در قالب طرح بلوك هاي كامل تصادفي با پنج تيمار در چهار تكرار اجرا شد. تيمارهاي آزمايش سموم دينوكاپ، سولفور (گوگرد و تابل)، كاليكسين، اوپوس و شاهد (آبپاشي) بودند. يادداشت برداري نهايي از درجه آلودگي تيمارها با مقياس 6-1 كه در آن نمره يك بدون آلودگي و نمره شش آلودگي 100-81 درصد بود، با فاصله زماني 15 روز بعد از آخرين سمپاشي صورت گرفت. تجزيه و تحليل نتايج با استفاده از آزمون چند دامنه اي دانكن نشان داد كه در آذربايجان غربي، در هر دو سال اختلاف تيمارهاي سمپاسي شده از نظر آلودگي به بيماري سفيدك پودري با شاهد در سطح يك درصد و پنج درصد معني دار بود. مقايسه ميانگين درجه تاثير تيمارهاي آزمايشي نشان داد كه قارچ كش اوپوس بيشترين تاثير را در كنترل بيماري سفيدك پودري چغندرقند داشته است. در آزمايش كرمانشاه در سال اول به علت پايين بودن شدت بيماري در مزارع منطقه اختلاف معني داري بين تيمارها مشاهده نگرديد ولي در سال دوم، اختلاف تيمارهاي سمپاشي شده با شاهد در سطح يك و پنج درصد معني دار بود. از نظر عملكرد و درصد قند ريشه نيز تيمارهاي سمپاسي شده به شاهد ارجحيت داشتند.

 

بیشترین و وسیع ترین مطالعات در مورد عوامل ضدقارچی طبیعی روی فیتوالکسین ها(Phytoalexin) انجام شده است. هر چند اکنون عوامل دیگری شامل کیتینازها(Chitinases) ،بتاگلوکانازها (β(1,3) glucanases)،لکتین های متصل به کیتین ، زآمایتین ها(Zeamatins) ،تیونین ها (Thionins)و پروتئین های غیر فعال کننده ریبوزوم، به عنوان تنظیم کننده های مهم قارچی شناخته شده اند، لیکن بعضی، از قبیل تیونین ها و پروتئین های غیر فعال کننده ریبوزوم، به این دلیل که میزان سمیت بالا و غیر قبولی برای *****داران دارند، امکان توسعه آنها به عنوان قارچ کش محدود است، بقیه نیز فعالیت ضد قارچی ضعیفی از خود نشان می دهند. تحقیقات اخیر پروتئین هایی را یافته است که خاصیت سمیت اختصاصی علیه قارچ ها دارند و حداقل مشابه تریازول و هگزاکونازول علیهC. Beticola روی چغندر قند تا دو هفته بعد از استفاده موثر هستند.

 

 

ادامه نوشته

برخي از انواع بيماريها و آفات درختان در سطح شهر و راههاي مبارزه با آنها

برخي از انواع بيماريها و آفات درختان در سطح شهر و راههاي مبارزه با آنها

آفت مينوز و سوسک برگخوار نارون بسيار مسئله ساز است.
برگهاي نارون به علت وجود شته ها حالت توري مانند پيدا کرده که معمولاْ ما بين پارانشيم بآفت برگ تخمگذاري مي کند که با کمک ديازينون در ارديبهشت ماه سم پاشي صورت مي گيرد.براي از بين بردن چوب خوارها بخصوص در درختان نارون از آنتي تال به صورت تزريقي استفاده مي کنند که سوراخها را پر مي کند.
اغلب درختان چنار دچار کمبود آهن مي شوند(رگبرگها سبز تيره..پهنه زرد) براي مبارزه با اين مشکل از کود ميکرو مخلوطي از آهن و پتاسيم و.. به صورت پودر پاش استفاده مي کنند. به اين صورت که اطراف تنه درخت روي خاک سوراخهايي ايجاد مي کنند و کود پودري را داخل آنها مي ريزند..البته به صورت تزريقي هم استفاده مي شود که در اين صورت اثر کمي خواهد داشت.

ادامه نوشته

بيماری های ويروسی زيتون:

بيماری های ويروسی زيتون:
ـ ويروس لکه حلقوی پنهان زيتون : (
Olive Latent Ringspot Virus ( OLRSV
اين ويروس از ويروس های آلوده کننده گياهان است و اولين بار از
Lazio در ايتاليا گزارش شد. اين ويروس متعلق به جنس Nepovirus از خانواده Comoviridea است.دارای نوکلئوکپسيد ايزومتريک با قطر ۲۸ نانومتر که زاويه دار به نظر می رسد. ماده ژنتيکی به شکل ss_RNA است.
ميزبان طبيعی اين ويروس درخت زيتون ( کلآ
Olea spp ) است که هيچ علائم ظاهری در درخت ديده نمی شود.
اين ويروس را می توان در مزوفيل و اپيدرم برگها و سيتوپلاسم و واکوئول سلول ها پيدا کرد.سلول های آلوده دارای
Inclusion هستند که در واقع کريستالهای داخل سلولی و اجسام غشاء دار سلولند که ويريون ها را در بر می گيرند.ساير تغييرات سيتوپلاسمی شامل دسته دسته شدن کلروپلاست ها و رشد انگشتی شکل سلول به طرف خارج می باشد.
اين ويروس از طريق روشهای مکانيکی و پيوند انتقال می يابد. پراکندگی آن در کشور ایتالیا است.
ـ (
OLive latent Virus 1 : ( OLV_1
از ویروس های آلوده کننده گیاهان است و به جنس
Necrovirus از خانواده Tombusviridea تعلق دارد. اولین با از O. europaea از Apulina در ايتاليا گزارش شد.
اين ويروس دارای نوکلئوکپسيدهای ايزومتريک به قطر ۳۰ نانومتر و زاويه دار است. دارای
ss_RNA مثبت است. ويريون ها دارای ۸۳ درصد پروتئين و فاقد لیپيد هستند.
ميزبان طبيعی آن زيتون است که هيچ علائمی روری آن ديده نمی شود. انتقال از طريق تلقيح مکانيکی است.
شيره گیاهی دارای تعداد زيادی ويريون است. ويريون ها در برگ ( در سيتوپلاسم مزوفيل ) ديده می شوند.
Inclusion ها در سيتوپلاسم وجود دارند. اندامک های وزيکولی و لوله ای سلول دارای ويريون هستند.
ـ (
Olive Latent Virus 2 : ( OLV_2
متعلق به جنس
Oleavirus از خانواده Bromoviridea است. اولین بار از جنوب ایتالیا از Apulina از درختان زيتون گزارش شد.

ادامه نوشته

محققان موسسه تحقيقات گياه پزشكي كشور موفق به ساخت فرمون تجمعي سوسك شاخدار شدند.

محققان موسسه تحقيقات گياه پزشكي كشور موفق به ساخت فرمون تجمعي سوسك شاخدار شدند.

به گزارش گياهپزشکان ايران و به نقل از ايسنا، رييس موسسه تحقيقات گياه پزشكي كشور گفت: پژوهشگران اين موسسه موفق شدند جهت مبارزه با سوسك شاخدار خرما كه يكي از آفات مهم خرما محسوب مي‌شود، فرمون تجمعي اين حشره را سنتز و توليد كنند.

وي افزود: اين فرمون طي چهار مرحله و توسط محققان بخش تحقيقات آفت كش‌ها در موسسه تحقيقات گياهپزشكي ساخته شده است.

عسگري در ادامه گفت: سوسك شاخدار خرما از مهمترين آفات خرماست كه موجب ايجاد خسارت در نخلستان‌ها مي‌شود، به طوري كه بنابرگزارش‌هاي موجود، خسارت اين آفت بين 5 تا 20 درصد برآورد شده است.

رييس موسسه تحقيقات گياه پزشكي كشور با تاكيد بر اين كه مبارزه شيميايي در كنترل سوسك شاخدار خرما تاثيري ندارد، گفت: با نصب تله‌هاي فرموني، مي‌توان جمعيت آفت را به ميزان قابل توجهي كاهش داد و به اين طريق ضمن حذف روش شيميايي، به مبارزه با آن پرداخت.

عسكري با بيان اين كه توليد خرما در سال 86 بالغ بر 875 هزار تن به ارزش هشت هزار و 750 ميليارد ريال بود، ادامه داد: در صورت عدم مبارزه صحيح، اين آفت مي‌تواند خسارتي حدود 100 تا 500 ميليارد ريال در نخلستان‌هاي كشور ايجاد كند.

ادامه نوشته

لكه طاووسي زيتون (Olive Peacock Spot) :

لكه طاووسي زيتون (Olive Peacock Spot) :
عامل بيماري :
Spilocaea oleagina
رده بندي عامل بيماري :
Deuteromycota , Deuteromycetes , Hyphales , Dematiaceae
علائم و خسارت :
اين بيماري به نام لكه چشم پرنده اي (
Bird's Eye Spot) زيتون هم خوانده مي شود. علائم به صورت لكه هايي است كه روي برگها، ميوه ها و دم ميوه ها بوجود مي آيند ولي اكثر آنها روي برگها ديده مي شوند. روي برگ، اين لكه ها گرد يا حلقوي و ابتدا دودي رنگند ولي بعدا به رنگ قهوه اي در مي آيند كه هاله اي زرد رنگ اطراف آنها را گرفته است. اين لكه ها در ظاهر شبيه به لكه هاي چشم مانند روي پرهاي دم طاووس است و به همين دليل به اين بيماري لكه طاووسي مي گويند. اگر تعداد لكه هاي ايجاد شده روي دمگل ها (Pedicel) زياد باشد، باعث ريزش شديد ميوه مي شود. برگهاي آلوده كلروزه شده، در نهايت مي ريزند. سرشاخه ها نيز ممكن است در اثر ريزش برگها از بين بروند. ريزش شديد برگها باعث ضعيف شدن درخت يا مرگ درختان كوچك مي شود و مقدار محصول كاهش مي يابد. البته چند سال طول مي كشد تا بيماري روي درخت به صورت حاد درآيد.
بيولوژي :
قارچ درون لكه هاي موجود در برگهايي كه روي درخت باقي مانده اند، زمستان گذراني مي كند.كنيدي هايي كه در برگهاي ريخته شده تشكيل مي شوند، نقش بسيار كمي در گسترش بيماري دارند. ايجاد آلودگي رابطه نزديكي با بارندگي دارد و بيشتر آلودگي ها در طول زمستان ايجاد مي شوند. دماهاي بالا جوانه زدن و رشد اسپورها را محدود مي كند. به همين دليل بيماري در طول تابستان هاي گرم و خشك غيرفعال است. در مناطقي كه تابستان خشك و زمستان هاي ملايم دارند، دوره مناسب بيماري پاييز و زمستان ، و درنواحي كه زمستان سردتر است، بهار و اوايل تابستان مي باشد.
آلودگي هايي كه در فصل اخير ايجاد شده اند، مي توانند در فصل بعدي آشكار شوند چون قارچ مي تواند در شرايط نامناسب به صورت نهان (
Latent) باقي بماند. در شرايط مناسب، دوره نهفته بيماري (Incubation Period) حدود دو هفته است.

ادامه نوشته

نماتدهای زيتون : Olive Nematodes

نماتدهای زيتون : Olive Nematodes
نماتدهای مختلفی به ريشه زيتون حمله می کنند، مانند نماتد مولد غده (
Root Not Nematod ) شامل گونه های مختلفی از جنس Meloidogyne ، نماتد مرکبات ( Tylenchulus semipenetrans )، نماتدهای مولد زخم ( Root Lesion Nematodes ) شامل گونه های مختلفی از جنس Pratylenchus و همينطور دو نماتد ديگر که اهميت کمتری دارند، شامل نماتد غلاف ( Sheat Nematode ) به نام Hemicycliophora arenaria و نماتد سوزنی ( needle Nematode ) با نام Paralongidorus eucalipti .
نماتد مولد غده :
Root Not Nematode
اين نماتد به بسياری از گياهان باغی و زراعی، شامل بسیاری از سبزیجات، درختان میوه، انگور، شبدر و یونجه حمله می کند. این نماتد باعث بوجود آمدن گال یا گره روی ریشه ها و کاهش قدرت گیاه، با اختلال در عملکرد ریشه ها می گردد. خسارت در خاکهای سبک و شنی بالاتر است و اگر درختان زیتون در خاکهایی که دارای جمعیت بالایی از این نماتد است کشت شوند، رشد ضعیفی خواهند داشت. این نماتد باعث چروکیدگی و دیر باز شدن شکوفه ها می شود. گزارش شده است که کلتیوارهای
Meashon و Tofany به گونه M. incognita مقاومند. کلتيوارهای Krygula و Picual به پوسيدگی ريشه و نماتد M. incognita مقاوم هستند. کلتيوار Allegra که توسط دانشگاه کاليفرنيا ارائه شده است به گونه های مختلف نماتد مولد غده مقاوم است.
نماتد مرکبات :
Citrus Nematode
اين نماتد مخصوصآ در زمين هايی که قبلآ در آنها مرکبات و انگور کشت می شده است، وجود دارد و در ضمن به خاکهای شنی هم محدود نمی شود. بيش از ۵ هزار نماتد ماده در هر ده گرم خاک بالاتر از آستانه خسارت محسوب می شود و چنين زمينی بايد با نماتدکشها سمپاشی شود. اين نماتد در مرکبات باعث زوال تدريجی درخت می شود و به آن ظاهری ترکه ای (
twiggy )می دهد. تا به حال رقم مقاومی نسبت به اين نماتد گزارش نشده است و بهتراست از کشت در خاکهای حاوی اين نماتد اجتناب کرد.
نماتد های مولد زخم :
Root Lesion Nematodes
گونه های مختلفی از جنس
Pratylenchus به زيتون حمله می کنند مانند P.valnus و P. penetrans .اين نماتد علاوه بر زيتون از گياهان ديگری مانند انگور، سبزيجات، درختان ميوه، گياهان زينتی و شبدر گزارش شده است.اين نماتد باعث کوتولگی و مرگ شاخه ها در درختان جوان می شود. بافتهای ريشه های فرعی و بخشهايی از ريشه های قطورتر، در اثر تغذيه نماتد از بین می روند و پوسيده شده، تيره رنگ می گردند. خسارت ناشی از پوسيدگی ريشه و پژمردگي های قارچي درگياهانی که در معرض حمله این نماتدها قرار گرفته اند، شدیدتر است.

ادامه نوشته

چگونه نماتدها را كنترل كنيم؟

چگونه نماتدها را كنترل كنيم؟

کنترل نماتدها :
۱- در صورت امکان از کشت در زمين های آلوده خودداری کنيد.
۲- برای تعیین نوع و ميزان جمعيت نماتدها، قبل از کشت در زمين، از آن نمونه برداری کنيد.
۳- از نهالهای سالم که در مراکز معتبر تهیه شده اند استفاده کنید.
۴- اگر جمعیت نماتدها در خاک زیاد بود، قبل از کشت خاک را با سموم تدخینی ضدعفونی کنید ( با استفاده از متیل بروماید، متام سدیم یا
Basamid granular ® ) يا زمين را آيش بگذاريد و يا از گياهان پوششی مقاوم به نماتدها استفاده کنيد تا زمانی که جمعيت آنها در خاک کاهش يابد. می توانيد برای کم شدن هزينه ها از تدخين نواری استفاده کنيد ( Strip Fumigation ) ولی آلودگی مجددآ می تواند از مناطق آلوده به نواحی سالم منتقل شود.
۵- مواد آلی اصلاح کننده خاک در برخی از گياهان زراعی می توانند تحمل گياه را نسبت به نماتدها افزايش دهند ولی هنگامی که جمعيت نماتدها بالا است، استفاده از آنها به تنهايی کافی نيست.
۶- نماتدکش هايی که بعد از کشت استفاده می شوند مثل
Nemacure برای درختان زيتون توصيه نشده اند.
۷- درختان آلوده و ضعيف شده را بيشتر آبياری کنيد تا به درخت استرس وارد نشود. در ضمن توجه داشته باشيد که اکثر گياهانی که به عنوان گياهان پوششی (
Cover Crops ) به کار می روند، ميزبان نماتدهای مولد غده و مولد زخم هستند.
نحوه تدخين خاک :
نحوه استفاده از متيل برومايد در بخش مبارزه با قارچ آرميلاريا شرح داده شد. در اين بخش نحوه تدخين با متام سديم را شرح می دهيم:
برای استفاده از متام سديم خاک بايد مرطوب باشد ( برعکس متيل برومايد ) به همين دليل، برای بدست آوردن نتيجه مناسب، خاک را از آب اشباع کنيد ( نه غرقاب ) . در ضمن به آبی که در طول مبارزه به زمين می دهيد حتمآ مقداری متام سديم اضافه کنيد، طوری که غلظت سم در تمام لوله های آبياری يکنواخت باشد.
بعد از کاربرد سم در خاکهايی که بآفت سبک دارند، به آسانی زهکشی می شوند و گرم هستند، به مدت ۲۱ - ۱۴ روز از کشت خودداری کنيد. وقتی خاک سرد است و بآفت ريزی دارد يا مقدار آلودگی در آن بالا است، ۶۰ - ۳۰ روز از کشت کردن خودداری کنيد.اين روش ( استفاده از مت

ادامه نوشته

لکه قهوه ای گندم

لکه قهوه ای گندم

عامل بيماری :
Pyrenophora trichostoma
Drechslera spp.
Helminthosporium sativum
Bipolaris sativum
http://www.oznet.k-state.edu/path-ext/factSheets/Wheat/Wheatimages/tan_spotsm.jpg

علايم بيماری :

لکه های قهوه ای که در وسط شان قهوه ای روشن و در اطرافشان هاله ی نکروتيک وجود دارد ، در سطح برگ ايجاد می کند.
در اين بيماری پوسيدگی طوقه و ريشه نيز ديده می شود .
عامل بيماری توسط بذر ، بقايای گياهی آلوده و خاک قابل انتقال است .

کنترل :

ارقام مقاوم
تناوب زراعی
حذف بقايای آلوده
ضدعفونی بذر با يک قارچ کش سيستميک يا تماسی

لکه خرمايی گندم (سوختگی زرد برگ )
نام انگليسی :
Tan spot

عامل بيماری :
Pyrenophora tritici – repentis
Drechslera triticirepentis
Helminthosporium tritici – repentis

علايم :

علايم به صورت نقاط کوچک زد مايل به قهوه ای روی بگها با هاله ی زرد رنگ ظاهر می شود و با گذشت زمان لکه ها توسعه يافته ، تخم مرغی شکل و قهوه ای رنگ می شود .
با پيشرفت بيماری برگها زرد و خشک می شوند.
علايم بيماری روی خوشه هم به چشم می خورد .
آلودگی خوشه ، چروکيدگی و کاهش وزن دانه ها را موجب می شود .
انتقال بيماری از طريق بذ و بقايای گياهی آلوده در خاک و ميزبانهای گامينه ای صورت می گيرد.
اسپورزايی بيش از حد قارچ باعث می شود که قسمت مرکزی لکه ها تيه به نظ برسد.


کنترل :

ارقام مقاوم
تناوب زراعی
حذف بقايای آلوده
ضدعفونی بذر با يک قارچ کش سيستميک يا تماسی

زنگ قهوه ای جو

عامل بيماری :
Puccinia hordei

از بيماريهای مهم جو بوده و آلودگی معمولا در اواخر فصل رشد ظاهر می شود .
قارچ عامل بيماری 2 پايه و ماکروسيکل است.
اردوسورها ی تخم مرغی به رنگ قهوه ای مايل به زرد و به صورت نامنظم و پراکنده روی هر 2 سطح برگ ديده می شود و گاهی خوشه ها ( سنبله ها ) را هم آلوده می کند.

 

 

 

 

منبع: مرکز مقالات کشاورزی AKE( بزرگترین وبلاگ کشاورزی ایران )

لکه قهوه ای گندم

لکه قهوه ای گندم

عامل بيماری :
Pyrenophora trichostoma
Drechslera spp.
Helminthosporium sativum
Bipolaris sativum
http://www.oznet.k-state.edu/path-ext/factSheets/Wheat/Wheatimages/tan_spotsm.jpg

علايم بيماری :

لکه های قهوه ای که در وسط شان قهوه ای روشن و در اطرافشان هاله ی نکروتيک وجود دارد ، در سطح برگ ايجاد می کند.
در اين بيماری پوسيدگی طوقه و ريشه نيز ديده می شود .
عامل بيماری توسط بذر ، بقايای گياهی آلوده و خاک قابل انتقال است .

کنترل :

ارقام مقاوم
تناوب زراعی
حذف بقايای آلوده
ضدعفونی بذر با يک قارچ کش سيستميک يا تماسی

لکه خرمايی گندم (سوختگی زرد برگ )
نام انگليسی :
Tan spot

عامل بيماری :
Pyrenophora tritici – repentis
Drechslera triticirepentis
Helminthosporium tritici – repentis

علايم :

علايم به صورت نقاط کوچک زد مايل به قهوه ای روی بگها با هاله ی زرد رنگ ظاهر می شود و با گذشت زمان لکه ها توسعه يافته ، تخم مرغی شکل و قهوه ای رنگ می شود .
با پيشرفت بيماری برگها زرد و خشک می شوند.
علايم بيماری روی خوشه هم به چشم می خورد .
آلودگی خوشه ، چروکيدگی و کاهش وزن دانه ها را موجب می شود .
انتقال بيماری از طريق بذ و بقايای گياهی آلوده در خاک و ميزبانهای گامينه ای صورت می گيرد.
اسپورزايی بيش از حد قارچ باعث می شود که قسمت مرکزی لکه ها تيه به نظ برسد.


کنترل :

ارقام مقاوم
تناوب زراعی
حذف بقايای آلوده
ضدعفونی بذر با يک قارچ کش سيستميک يا تماسی

زنگ قهوه ای جو

عامل بيماری :
Puccinia hordei

از بيماريهای مهم جو بوده و آلودگی معمولا در اواخر فصل رشد ظاهر می شود .
قارچ عامل بيماری 2 پايه و ماکروسيکل است.
اردوسورها ی تخم مرغی به رنگ قهوه ای مايل به زرد و به صورت نامنظم و پراکنده روی هر 2 سطح برگ ديده می شود و گاهی خوشه ها ( سنبله ها ) را هم آلوده می کند.

 

 

 

 

منبع: مرکز مقالات کشاورزی AKE( بزرگترین وبلاگ کشاورزی ایران )

بيماري هاي فيزيولوژيك زيتون

بيماري هاي فيزيولوژيك زيتون

 

بيماري هاي ناشي از عوامل غير زنده : بيماري هاي فيزيولوژيك
ـ سرمای بی موقع و يخبندان:
سرمای بی موقع د ر ابتدای پاییز می تواند به میوه های برداشت نشده که که برای کنسرو کردن در نظر گرفته شده اند آسیب برساند. چنین سرماهایی معمولآ باعث آسیب رسیدن به بخشی از محصول می شود . چون زیتون در طول یک مدت طولانی برداشت می شود و قسمت اعظم محصول معمولآ قبل از بروز سرما برداشت شده است. چند روز پس از سرما زدگی ، تاول هایی در میوه بوجود می آید . تاولها نشان دهنده آسیب رسیدن به بافتهای داخلی میوه هستند و این زیتون ها دیگر برای تولید کنسرو مناسب نیستند و از آنها در تهیه روغن استفاده می شود.
سرماهای سخت اکثرآ بعد از برداشت زیتون به وقوع می پیوندند، بنابراین بیشترین خسارت را به محصول سال بعد وارد می کنند. دماهای زیر ۵.۵ - درجه باعث آسیب دیدن یا از بین رفتن درختان کوچک و شاخه های گل دهنده می شوند و محصول سال بعد را کاهش می دهند. دماهای زير ۹.۵ - درجه می توانند باعث مرگ شاخه های اصلی يا کل درخت شوند.
در ضمن سرماهای سخت باعث تشديد خسارت بيماری گره زيتون می شوند و ترکهايی را در درخت ايجاد می کنند که برای ورود باکتری بسيار مناسب است و درنهايت ممکن است درخت در اثر آسيب ناشی از گره زيتون از بين برود.
برای حل اين مشکل بايد از ارقام مقاوم به سرما استفاده کرد. درختان
Manzanillo بسيار حساستر از ارقام Mission , Sevillano و Ascolando هستند.
ـ سرماهای طولانی مدت :
بروز هوای سرد و مرطوب در بهار خطری طبیعی است که مکررآ در زراعت زیتون اتفاق می افتد. سرماهای طولانی و غیر طبیعی در طول فروردین و اردیبهشت نمو جوانه ها را به تاخیر می اندازد و باردهی را کاهش می دهد. گلهای ماده آسیب می بینند و این امر باعث کاهش تولید محصول می شود.
ـ تگرگ :
بارش تگرگ باعث ایجاد فرورفتگی ها یا زخمهایی قهوه ای رنگ در سطح میوه می شود و زیتون های آسیب دیده برای پرورده کردن مناسب نیستند و به قیمتهای پایینی به فروش می رسند. در برخی موارد بارش تگرگ می تواند به ۶۰ درصد از محصول خسارت وارد کند.
ـ خشکسالی :
اگرچه درختان زیتون تا حدودی به خشکی مقاومند ولی کمبود رطوبت در طول دوره تکمیل جوانه های گل، باعث کاهش محصول می شود. استرس ناشی از فقدان آب و مواد غذایی منجر به ریزش گلهای ماده و قسمت عمده ای از گلهای نر می شود.
البته در کشتهای آبی این مشکل وجود ندارد ولی باید دقت کرد که در هر دور آبیاری، آب کافی در اختیار گیاه قرار گیرد.
ـ بارندگی های شدید و سیل :
خاکهایی که زهکش مناسب ندارند و یا دارای یک لایه نفوذ ناپذیر هستند، در طول بارندگی های طولانی مدت و شدید، آب را در خود نگه می دارند و این امر موجب تهویه نامطلوب و از بین رفتن ریشه ها می شود.اشباع ماندن خاک به مدت زیاد باعث خشک شدن پاجوش ها و در برخی موارد کل درخت می شود. به علاوه، خاکهای اشباع باعث توسعه عوامل بیماری زای خاکزاد مانند فیتوفترا و ورتیسیلیوم می شوند. بارندگی های شدید بیشتر در زمستان و بهار اتفاق می افتند. سیلاب های بهاری هم ممکن است به درختان آسیب وارد کنند و باعث کاهش گلدهی و باردهی درخت شوند.
ـ باد و گرمای شدید :
درختان زیتون به طور طبیعی در مناطق گرم و خشک به خوبی زندگی می کنند ولی گرمای شدید در دوره گلدهی باعث افزایش ریزش گلها و کاهش محصول میشود.
ـ آتش :
آتش می تواند کل بخش هوایی درخت را از بین ببرد. آتش سوزی به ندرت در باغهای زیتون اتفاق می افتد ولی دیده شده است که برخی از باغداران در بین ردیفهای درختان جو می کارند و جوهای خشک شده احتمال آتش سوزی را بالا می برند. کوتاهی در کنترل علفهای هرز هم می تواند باعث آتش سوزی شود چون علفهای هرز پس از اسقرار و رشد در باغ، خشک می شوند و ممکن است باعث بروز آتش سوزی و خسارت شوند

 

 

 

 

 

 

منبع: مرکز مقالات کشاورزی AKE( بزرگترین وبلاگ کشاورزی ایران )

انگل کامل:

انگل کامل:
دودر گیاهی انگلی است که قادر به انجام فرایند فوتوسنتز نیست. برگهای این گیاه به فلسهای قهوه ای کوچک تبدیل شده اند. از انجا که این گیاه کلروفیل ندارد باید تمامی غذای خود را از گیاه میزبان بگیرد. دودر به پیچک ان یک بالا رونده است . ساقه اش دور میزبان می پیچد ومکنده هایی به نام هوستوریا می سازد که به میزبان حمله میکنند وغذای ان را میگیرند.

سرقت غذا:
همچنان که دودر بزرگتر وقویتر می شود هوستوریای بیشتری تولید می کند وغذای بیشتری از میزبان می گیرد در نهایت میزبان ضعیف میشود و میمیرد.
انگل گلدهنده:
رافلزیا ارتولدی گیاهی انگل است که بزرگترین گل جهان را دارد این گل در جنگل های بارانی اسیای جنوب شرقی میروید این گیاه برای بدست اوردن غذا به ریشه های زیر زمینی حمله میکند.
گاهی وقتها ساقه ای از یکی از ریشه های رافلزیا بیرون میزند . این ساقه به گلی غول اسا تبدیل میشود که قطر ان به 1 متر میرسد .


نرسیده به درخت کوچه باغیست که از خواب خدا سبز تر است

که در ان عشق به اندازه ی پر های صداقت ابیست
زنبق ابی زرد:
گیاهان ابی برای بقای خود مشکلات خاصی دارند گلهای زنبق ابی یا در سطح اب شناورند یا در انتهای ساقه های بلند قرار دارند.
سطخ بالای هر برگ مومی است و اب را دفع میکند. برگهایی پهن در سطح اب شناورند وبه وسیله ی ساقه های دراز حفظ میشوند. این ساقه ها از حجره های هوا پر شده و برای تنفس گیاه اکسیژن فراهم میکنند.

شکوفه های صحرایی:
یک روزه ها گیاهانی هستند که صحرا را پس از یک باران نادر فرش میکنند. این گیاهان در ظرف چند روز جوانه میزنند رشد میکنند گل میدهند و دانه تولید میکنند .
دانه های بعضی از گیاهان یک روزه به وسیله ی مواد شیمیایی پوشیده شده اند که مانع از شکفتن ان ها میشود مگر این که اب باران ان ها را بشوید.

 

 

 

 

 

 

منبع: مرکز مقالات کشاورزی AKE( بزرگترین وبلاگ کشاورزی ایران )

آيا در مورد take-all چيزي شنيده ايد؟

آيا در مورد take-all چيزي شنيده ايد؟

يك بيماري گندم است. كه ريشه ي گياه را بدان مبتلا مي سازد و جريان بآفت را

مسدودمي كندو ما يع بالا برنده را كم مي سازد.از نشانه هاي بيماري در ابتدا شامل ؛ از رشد باز ما ندن (يابه عبارتي كوتاه شدن ) و زرد شدن مي باشد و مي توان آنها را بوسيله ي مشخصه ي ”سر سفيدشان” (
White heads) تشخيص داد؛ كه در داخل يك محصول سالم ظاهر ميشوند.

مكرراً ديد مي شود. , به كرات نارس (
White heads) در اغلب جاليزهاي مدور و وسيع سرهاي سفيد و رنگ ريشه هاي بيمار سياه مي باشند، و همچنين ممكن است پايه ي ساقه ها اين علائم را ظاهر كنند. به علت پيشرفت ريشه هاي نا مرغوب وضعيف (بيماري) به آساني برروي گياهان خارج از زمين تأثيرمي گذار. (Take-all) يك بيماري گندم است، كه ريشه ي گياهان را بدان آ لوده مي كند.



چرخه ي زندگي:

در اوايل كاشت محصولات بيشترآ ماده ي ابتلا به امراض هستند. (
Take-all) با آلوده كردن غلات و

گيا هان گندمي وبقاياي علف هاي در خاك به زندگي خود ادامه مي دهد.گياهان قارچي برروي بقايا و پس مانده مي باشند،وسپس بآفت ريشه هاي جوان را آلوده مي كند.همچنين(
Take-all ) با تركيب فوق يعني: (Eahpyh)مي‌تواند؛كه بيماري رابواسطه ي خاك بين گياهان گسترش دهد و به اين دليل است كه اغلب بيماريها در جاليزمشا هده شده اند

كنترل بيماري:

پي در پي و مكررا ً؛ بيماري به طور يكنواخت هركجا كه محصولات غله تشكيل شده باشند رشد-

مي كند .و يا اگر علف هاي هرزه را وجين كنند، اين ضعف قابل كنترل مي باشد . كنترل غلف هاي هرز مقدم تر از كاشت و داشت و دروكردن محصول است و بايد در ابتدا، اين روي داد يعني؛(انتقال بيماري) بهريشه هاي باقيمانده را احتمال كافي داد.

بارش هاي تابستاني نيز مي توانند كمك به تجزيه ي تركيبات و يا ماهيت ريشه ها در خاك كند و اين

مشروط بر آن است كه به صورت اختياري علف هاي هرزه در سر تا سر اين دوره كنترل شده باشد .

نكته:

(اين قارچ) ( (
Gaeumannomyces graminis var. Tritici and var. avenaeمحصول جهش چهار""nitroquinolene-oxide كه رفتاري از پروتوپلاستهاست ميباشد!



كيسه ي قارچ گياه قارچي ((
Gaeumannomyces graminis از عامل سببي بيماري (( take-all در_ غلات مي باشد.

(
Take-all) و (Gaeumannomyces graminis) يك گياه قارچي با هم خانواده هايشان هستند.

(
Take-all) يك بيماري است كه در گيا ه گندم و جو و (غلات) يآفت ميشود. وبر روي ريشه هاي گياه تاثيرمي گذارد.برنامه هاي بيماري زايي گندم ، كنترل ،تأثيرات انها را برسي مي كنيم؛دانشمندا ومحققين در تحقيقات و پژوهشهاي خود تأثيربيماري زايي گياهان را كشف كردند.علت يا سبب (Take-all) به وسيله ي ( (Gaeumannomyces graminis var. Tritici and var. avenaeاست كه مهمترين بيماري ريشه هاي گندمي يا (گندم) درسر تا سر جهان مي باشد . از سالهاي گذشته_ تحقيقات بسياري بر روي (Take-all) صورت گرفته است .كه مطبوعات آنها را با صداي بلند منعكس مي كنند . كه دانشمندان و محققين بيماري را تا آن اندازه كه قابل فهم و تشخيص با شد مورد بررسي قرار ميدادند ؛ كه تا كنون به درجه ي قابل ملاحظه اي از كشفيات در اين باره كه به درك جنبه هايي از بيماري منتهي شده است؛ دست يا فته اند .

به هر حال؛ كنترل مؤثر و اقتصادي بيماري باقي مي ماند و براي كاربرد تكنيك هاي مولكولي و ذره اي
G.graminis (G و با توجه به نتايج و گذارشات و تهقيقات مربوط به قارچ ها به مقاديري از پيشرفت هاي عمده منتج شده است ، كه مخصو صاً در پيشرفت از بهبود يافتن روشها براي شناسايي

و روشن كردن يا تو ضيح نقش آنزيمي (
Avenacinase) به عنوان يك عا مل مولد بيماري در جو و گندم مي باشد . مانند ؛ عا مل تعيين كننده ي بيماري زايي در (Take-all) و (G. Graminis var. avenae)در جريا ن شناخت بسياري از ديگر فا كتور هاي تعيين كننده كه ممكن است در حيطه و محدوده ي _ميزبان ايفاي نقش كنند يعني ؛ مقدار پيشرفت در شنا خت عوامل ديگر كه در محدوده ي ميزبان تعيين كننده ي نقش مي باشند كه ممكن است با يكد يگر در گير با شند و مولد بيماري را بسازند ؛ علير غم مشكلاتي كه آناليزهاي ژنتيكي را نشان مي دهند ونبود و فقدان معتبر دگرگوني و شكل سيستم ها _نيز جز‍‍ء ديگر مي باشد.

(
Perithecia) محصو لي است بر روي ريشه هاي گندم در هنگام پوسيدگي و فاسد شدن آنها و با نشر و رها سا زي اسيد آن ها را احاطه مي كند ؛ (b) G. Graminis var. tritici: هاگها- درون ها گدان يا (آسکاپورها) تنها درون آسک ها يا (کيسه های هاگ) هستند. آسکاپور ها آسکها را تجزيه می کنند .

در( :
var.tritici (G.graminis ، و در تاريکی ((hyphae مطمئناً روی ريشه ی گندم حرکت می کند .قسمتی يا قطعه ای را از رشد باز می دارد وگياهان گندم را زرد می کند.

معرف يا شاخص
Take All در تابستان سرهاي سفيدشان مي باشد سرهاي سفيد محصول گياهان را با Take All آلوده مي نمايد در تابستان اخير تشابه و شباهت هست آنها در بي رنگي ريشه هاي گندم سبز مي شود . و ساقه ها و ريشه ، پايه و ستون در گندم سياه مي شوند و با هم نيز متفاوتند .


علت بوسيله آلوده شدن با ،

G.graminis Var . tritici (Ggt) (left) , G , graminis Var .graminis (Ggg) (center). , p . graminicola (right) ,

(
g) Phialophora sp . آزمايش باتست بيماري زای

(
lobedhyphopodia) غلاف يا پوشش سنگين پايه و ساقه و ريشه گياه گندم است .

(
lobed – hyphopodia ) . phia lophora SP h : سلولهاي متورم با سوراخ خاي ريز و يا منافذي (مي دانيد كه مثلا رشد ساختماني يا تركيبي متوقف مي شود و به عبارتي پايان مي پذيرد و يا كيسه هاي كوچك ايجاد مي شود) در ريشه گندم حاصل مي شود .

اسم علمي (
G . graminis Var . tritici : )

نظريه ها و پيشنهادات را كنترل مي كنيم

توصيف :بيماري گندمي
Ake AllT از نشانه هاي بسيار آشكار و واضح در عنوان مقالات و سر صفحه ها مي باشد . كه اين بيماري براي گياهان بيمار و مريض در داخل جاليز مزارع و زمين هاي كشاورزي رخ مي دهد و نيز آنها كوتاهند در ارتفاعات و بلندي ها و آنها احاطه كنندة گياهان سالم مي باشند و بخشها يا به عبارتي سرهاي آنها به صورت نابهنگام مي ميرند و سرهاي آنها رنگ رفته اند . (Whiteheads ) ممكن است نازا و نارس نيز باشند و محتوي اندكي داشته باشند چروكيدگي شديد دانه ها و تخم ها .

به طور نمونه ، در (
Take All ) گياهان آلوده به خارج عقب نشيني مي كنند و غذاي آنها در رديفي يا سطحي از خاك مي باشد در پايه و ساقة گياهان آلوده ريشه هاي كم پشت و تنكي ايجاد شده است و از مشخصة آنها قهوه اي ـ سياه شدگي و پوشيده شدن را در طوقه يا حلقة گل مي توان ديد .

پاية ساقدار را در جهت جوانه هاي زيرين برگها كه با نيام يا غلافي پوشيده شده است رابط مي دهد . سطح يا رويه اي از اين قهوه اي ـ سياه شدگي پوسيده يا فاسد شده براق و درخشان مي باشد و تشخيص علامت و نشانة آن در تاريكي بوسيلة (
my ce/ ial ) كه مي تواند به گل نشيند يا ( به عبارتي گل دهي داشته
باشد ) آن را مي توان به كمك ميكروسكوپ مشاهده نمود .

قارچي كه سبب ايستادگي و مقاومت و بقا يافتن
Take All مي شود در آلوده كردن بقاياي گندم و آلوده كردن گياه گندم مي باشد .

ريشة محصولات ديگر هنگامي آلوده مي شوند كه آنها در ميان خاكي نزديك به مكان آلوده يا (آثار آلوده) رشد كنند . گياه قارچي در ابتدا در ريشة گياهان گندمي جوان ساكن مي شود پيش از اينكه طوقه ها يا حلقه هاي گلها قرار گيرد . اگر اين آلودگي ريشه ها در مرحله اي از پاييز (فصل خزان) و يا در اوايل بهار قرار گيرد بنابراين بيماري خيلي بيشتر و سخت تر مي شود نخستين آلودگي و سكونت و بقاي آنها به كمك دماي ميان (50 درجه به 70 درجه فارنهايت
F ) و به وسيلة رطوبت و نم كافي تشكيل مي شود

AC-1-961 patrick E . lipps Take All . بيماري گندمي از (1-AC )پتريك ئي ـ ليپس 961 است



پيدايش اوليه
Take All در استراليا و بيش از 100 سال پيش بوده است و آن را اين چنين توصيف كرده بودند كه يك پژمردگي شديد بذرچه يا نهال تخمي است كه تمامي پايه هاي گندم را خراب مي كرده است .

در ايالت اوهايو ؛ ب

ادامه نوشته

گروه شيميايي : هيدروكربن آليفاتيك

گروه شيميايي : هيدروكربن آليفاتيك

 

ويژگيهاي فيزيكي و شيميايي : گاهي خصوصيت روغنها را بر حسب جرم مولكولي آنها بيان مي كنند . روغنهاي بسيار سبك خاصيت حشره كشي چنداني ندارند به عكس در صورتيكه از مولكولهاي روغني بسيار سنگين استفاده شود علاوه بر آفت ؛ گياه ميزبان هم صدمه خواهد ديد . آن دسته از هيدروكربنها براي مبارزه با آفات روي گياهان به كار گرفته مي شوند كه نقطه جوش آنها دقيقا كنترل شده و عمدتاً از هيدروكربنهاي پارافيني تشكيل شده باشند . خلوص روغن از نظر وجود هيدروكربنهاي غير اشباع را با درجه سولفوناسيون نشان مي دهند . اگر درجه سولفوناسيون روغن 100 باشد يعني صد در صد از هيدروكربنهاي اشباع شده تشكيل شده است . بنابراين هر قدر درجه سولفوناسيون از 100 كمتر باشد ميزان هيدروكربنهاي غير اشباع بيشتر است . درجه سولفوناسيون در تعيين روغنها براي سمپاشي زمستانه و تابستانه موثر مي باشد . مثلاً روغنهاي با درجه سولفوناسيون 85 تا 95 براي سمپاشي تابستانه و روغنهاي با درجه سولفوناسيون 65 تا 75 براي سمپاشي زمستانه مناسبند . روغنها را به صورت امولسيون فرموله مي كنند . اين امولسيون را تنها يا همراه با حشره كشهاي ديگر رقيق كرده و مصرف مي نمايند .

 

ماندگاري در محيط زيست : تجزيه زيستي روغنهاي امولسيون شونده توسط ميكروارگانيزمهاي موجود در خاك صورت مي گيرد . عواملي كه مي توانند بر سرعت تجزيه زيستي اثر بگذارند عبارتند از : شرايط محيطي از قبيل دما ؛ رطوبت ؛ بارندگي ؛ نوع خاك و ميكروارگانيزمها .

 


ادامه نوشته

پروپارژيت ( امايت )

پروپارژيت ( امايت )

 

 

گروه شيميايي :ارگانو سولفاتها

 


ادامه نوشته

فن پرو پاترين ( دانيتول )

فن پرو پاترين ( دانيتول )

 

 

گروه شيميايي :پاير تروئيد

 

ويژگيهاي فيزيكي و شيميايي :مايعي قهوه اي مايل به زرد است كه بوي ملايمي دارد و به راحتي در حلالهاي آلي معمولي حل مي شود . حلاليت دراب در 25 درجه سانتيگراد 0/33ppm است.


ادامه نوشته

كلرپيريفوس ( دورسبان)

كلرپيريفوس ( دورسبان)

 

 

گروه شيميايي :ارگانو فسفره

 

ويژگيهاي فيزيكي و شيميايي :ماده تكنيكال يك جامد كريستالي كهربايي رنگ تا سفيد است كه بوي ملايم گوگرد دارد ،‌حلاليت در مايعات در دماي 25 درجه سانتيگراد 2mg/lit .


ادامه نوشته

فنتيون ( لبايسيد – بايسيد )

فنتيون ( لبايسيد – بايسيد )

 

 

گروه شيميايي :ارگانو فسفره

 

ويژگيهاي فيزيكي و شيميايي :ماده تكنيكال يك مايع زرد يا قهوه اي روغني است كه بوي سير ملايمي دارد و با مواد بسيار قليايي ديگر سازگار نمي باشد . فنتيون در دما و فشار معمولي پايدار است , اما در صورتيكه در معرض دما وشعله قرار بگيرد احتمال آتش سوزي وجود دارد. اين سم بايد در بطذريهاي اصل

ادامه نوشته

ديازينون (بازودين – دياكاپ)

ديازينون (بازودين – دياكاپ)

 

 

گروه شيميايي :: ارگانو فسفره

 

ويژگيهاي فيزيكي و شيميايي : اين سم به صورت روغن بدون رنگ است . حلاليت آن در دماي معمولي محيط 40ميليگرم در ليتر مي باشد . نسبت به نور خورشيد مقاوم بوده و در محيطهاي اسيدي و قليايي ناپايدار است تنها درزمانيكه هوا آرام باشد ( سرعت باد كمتر از km/h10)ميتوان گرد پاشي كرد.

 

ماندگاري در محيط زيست : بقاياي ذيازينون ممكن است حداكثر تايكماه در محيط باقي بماند . در صورتيكه اين سم در معرض هوا قرار بگير طي حدود 10روز تجزيه خواهد شد. اما در سايه اندازها بيش از سه هقته باقي خواهد ماند .

 

سميت:سميت: LD50=300-400mg/kg ديازينون براي پرندگان وزنبورهاي عسل بسيار سمي است و براي ماهي ها تا حدي سمي ميباشد . سميت آن رااز راه جلد براي انسان و دام كمتر است ولي از راه تنفس خطر مسموميت آن بيشتر مي باشد لذا در موقع سمپاشي بايد ماسك مخصوص به كاربرد.

 

موراد مصرف : ديازينون يك حشره كش تماسي بسيار موثر كه براي كنترل تقريبا هر نوع حشره اي به كار مي رود . كاربردد اصلي آن در برنج , درختان ميوه , تاكستان ,’ نيشكر, ذرت , پنبه , توتون, و سيب زميني است . مي توان از آن عليه جور پايان, هزارپايان , كرم پياز, ساس گندم, گوش خيزك , لارو اروسي فرم, وسك كلرادوي سيب زميني, كك نباتي , مگس ميوه , كرم سيب, كرم ساقه خوار برنج , شته , زنجره برگ, تريپس, كنه, شپشك آرد آلود, پروانه , شب پره زمستاني و يا هر آفت باغي ديگر استفاده كرد. در منازل مي توان ازآن براي كنترل مورچه , سوسك فرش , بيد گوش خيزك , سوسري و آبدوزدك استفاده كرد.

 

پادزهر: : آتروپين,توگزوگونين

 

 

 

منبع: مرکز مقالات کشاورزی AKE( بزرگترین وبلاگ کشاورزی ایران )

دلتا مترین ( دسیس )

دلتا مترین ( دسیس )

 

 

گروه شيميايي :پاير تروئيد

 

ويژگيهاي فيزيكي و شيميايي : اگر دلتا مترين در دماي 40درجه سانتيگراد نگهداري شود تا شش مته تجزيه نخواهد شد . در برابر هوا و نور خورشيد مقاوم است . در فلزات خاصيت خورندگي ندارد . در محيط هاي اسيدي بسيار مقاومتر از محيط هاي قليايي است.

 

ماندگاري در محيط زيست :در خاك يك تادو هفته تجزيه مي شود . بقاياي دلتامترين حدودا 10 روزپس از استفاده از روي گياه مشاهده نمي شود . اين سم خاصيت گياه سوزي روي محصولات ندارد.

 


ادامه نوشته

سپردار زرد شرقي مركبات

سپردار زرد شرقي مركبات


Aonidiella orientalis


(
Hom.: Diaspididae)

يكي از آفات مهم مركبات خوزستان، فارس (باروس)، هرمزگان، بوشهر و سيستان و بلوچستانمي‌باشد. به تعداد زيادي گياهان علفي و درختچه‌هاي مثمر و غير مثمر نيز حمله مي‌نمايد. ليمو شيرين به اين آفت حساس، ليموترش نيمه حساس يا نيمه مقاوم و ترنج، نارنگي، پرتقال و نارنج مقوم مي‌باشند. اين شپشك بيشتر روي ميوه و برگ مشاهده مي‌شود. مهمترين عامل بقاي شپشك و فعاليت آن دماي مناسب مي‌باشد و در مناطقي كه دما به زير صفر مي‌رسد قادر به فعاليت نيست. شروع فعاليت بسته به دماي منطقه از اول يا آخر فروردين آغاز و در نسلهاي اول و دوم بيشتر روي برگها و نسلهاي سوم، چهارم و پنجم بر روي ميوه‌ها ديده مي‌شوند. زمستان گذراني به صورت ماده‌هاي كامل بر روي برگها و يا ميوه‌ها مي‌باشد.

مبارزه
1ـ زنبور پارازيتوئيد مراحل اول پورگي
Enoarsia aurantii (Hym.: Aphelinidae)
2ـ كفشدوزك‌هاي شكارچي
Exoehomus nigromaeulatus
E. quadripustulatus
Chilocorus bipustulatus
Exoehomus undulatus



پروانه مینوزبرگ مرکبات: Phyllocnistis citrella
حشره کامل خاکستری رنگ وعرض آن با بالهای بازحدود8 میلیمتراست.بالهای جلویی دارای دونوارباریک خاکستری تیره وبالهای عقبی آن سفید با مژه های خاکستری کمرنگ درکنار بالها می باشد.این حشره درنواحی گرمسیردرتمام مدت سال فعالیت می کند ولی درشرایط شمال کشورازاوایل خرداد تا اواخر آبان ماه فعالیت دارد.زمستان گذرانی حشره درجنوب درزمستان های سرد بصورت حشره کامل ودرشمال بصورت لاروسن آخروشفیره می باشد.پروانه مینوزمرکبات درپشت وروی برگهای جوان تخم گذاری می کند.تخم ها درمدت2تا13 روزدرشرایط جنوب و2-10 روزدرشرایط شمال ایران تفریخ می شوند.طول دوره لاروی درشرایط شمال ایران5-20 روزودرشرایط جنوب بین5/4-23 روزمی باشد.طول دوره پیش شفیرگی وشفیرگی درشرایط جنوب5-24 روزودرشمال ایران6-20 روزمی باشد. این آفت درشرایط شما ل ایران تا 6 نسل ودرشرایط جنوب 6 -10 نسل تولید می کند.
خسارت:
لارهای مینوزبرگ مرکبات بعد ازتفریخ با ایجاد کانال دراپیدرم برگ ازپارانشیم داخل آن تغذیه می کند.تغذیه آفت باعث چین خوردگی برگها وایجاد دالانهای رنگ پریده روی آنها می شود.خسارت عمده این آفت درخزانه های بذری انتظا روپیوندی مرکبات وباغهای جدیدالاحداث است روی درختان مسن سم پاشی توصیه نمی شود.درصورت شدت آلودگی پروانه مینوزدربعضی مواقع روی میوه خسارت می زند.
مبارزه:
1- زراعی: افزایش میزان کود شیمیایی بخصوص کودازته قبل از اواسط بهمن،آبیاری در
طول ماههای بهمن واسفند،عملیات هرس مرکبات حتی الامکان تا اواسط بهمن،آبیاری ملایم درطول تابستان وپاییزوکاهش میزان مصرف کودهای شیمیایی دراین فصل(درشرایط جنوب)
2- بیولوژیکی:درحال حاضرزنبورها
Baryscapus sp .،Tetrstichus sp وPnigalio sp. ازجنوب ایران وزنبورهایPnigalio sp. وChrysocharis sp.ازشمال کشورگزارش شده است ومیزان کارایی زنبورها درکنترل آفت درحا ل حاضردردست بررسی می باشد.
3- کنترل شیمیایی:برای مبارزه شیمیایی درحال حاضرازسموم کونفیدور،ورتمیک وکنسالت به نسبت 75/0-5/0 درهزاراستفاده می شود سم پاشی با ظهوراولین علائم خسارت باید انجام گیرد،وچون دوره کامل شدن یک نسل خیلی کوتاه است معمولاَ سم پاشی هر10 روزیکبارتا اواخرفصل فعالیت آفت انجام می گیرد.

 

پروانه مینوز مرکبات Citrus leaf-miner

Phyllocnistis citrella


Lep: Gracillariidae

این حشره در مناطق گرمسیردر تمام فصول سال فعال است. هر کجا که سرمای زمستانهوجود داشته باشد زمستان را به صورت حشرات کامل در زیر برگهای خشک وپناهگاههای دیگر به سر می برد. حشرات کامل معمولاً تخم های خود را در سطح زیرین برگ و در داخل پارانشیم قرار می دهند. دوره جنینی تخم 2 تا 13روز به طول می انجامد . لاروها پس از خروج زیر کوتیکول برگ دالان های کج ومعکوج ایجاد می کنند.دوره لاروی بین 4.5 تا 23روز و شفیرگی 5 تا24 روز به طول می انجامد.طول دوره رشدی حشره متناسب با درجه حرارت واز2تا 8 هفته متغیرمی باشد و میتواند سالیانه 8 تا 11 نسل در سال داشه باشد. پروانه های مینوز بیشترین خسارت را در نهالستان های مرکبات ایجاد می کنند. روی درختان مسن وپارور اهمیت چندانی ندارد. گاهی برگهای جوان را مانند شته لوله می کنند ویا در بعضی از قسمتها خشکیدگی ایجاد می نمایند.
کنترل شیمیایی: مصرف سموم زیر برای نهالستانها پیشنهاد می شود.

نام عمومی سم


نام تجاری


فرمولاسیون


مقدار مصرف


1. دیفلوبنزورون


دیمیلین


wp25%


5/. درهزار+ 3/. درصد روغن


2. ایمیداکلوپراید


کونفیدور


SC35%


4/. درهزار + 3/. درصد روغن





فتیله نارنجی(دارخور)
Cytospora canker

بیماری فتیله نارنجی روی درختان گیلاس در سال 1325 توسط اسفندیاری از کرج جمع آوری و گزارش شده است. دارای مزبانهای مختلفی از جمله گردو، چنار، تبریزی، گیلاس، زردآلو، قیسی و سیب می‌باشد. هنگام حمله قارچ شاخه‌های مبتلا از قسمت پایین شکسته و یا قطع ویا مورد حمله حشرات قرار می‌گیرند. برگهای شاخه‌ی آلوده پژمرده و سبز خشک می‌شوند و سپس فتیله(
cirrhus) ‌های نارنجی، زرد یا قهوه‌ای عامل بیماری که در واقع اسپورهای قارچ است، درسطح شاخه‌ها ظاهر می‌شوند. براثر حمله قارچ، شاخه‌ها و سرشاخه‌ها ضعیف و خشک شده و علائم دای بک die-Bach در آنها ظاهر می‌شود. بر روی شاخه و تنه نیز زخم و شانکرهایی ممکن است بوجود آید. مقاومت درختان مسن بیشتر است ولی درختان مسن و ضعیف تر بیشتر دچار بیماری می‌شوند. در مراحل آخر پوست تنه وشاخه درمحل شانکر از چوب جدا شده و قسمتهای بالای شانکر می‌خشکد. آلودگی بیشتر در فصول پاییز و زمستان حادث می‌شود.


عوامل بیماری گونه‌های مختلف جنس
Cytospora می‌باشند. گونه‌ها شامل:

1-
Cytospora persoonii

2-
C. juglandicola

3-
C. juglandina

4-
C. rubescens

5-
C. ambiens

6-
C. cincta



عوامل مکانیکی نظیر تگرگ، محل تغذیه حیوانات و حشرات، هرس نامنظم، سرما وگرما ، یخبندان که منجر به ترک و شکاف پوست درختان می‌شوند باعث تسریع در آلودگی میزبانها می‌گردد، البته ورود انگل به گیاه بطور مستقیم و طبیعی از راه کوتیکول و منافذ بافتهای پوششی صورت می‌گیرد.(عکسها مربوط به مناطق خفر و میمند می باشد.)



کنترل :

هر اقدامی که بتواند از ضعف درختان و حمله بیماری جلوگیری کند درپیشگیری از بیماری موثر است. تقویت درخت و رعایت اصول زراعی صحیح (عدم احداث باغ در زمینهای آهکی و کم عمق و آبیاری منظم) و مبارزه با آفات کمک بزرگی برای جلوگیری از ضعف درخت می‌باشد.

درمورد مبارزه شیمیایی می‌توان گفت که برداشتن بافتهای آلوده و فاسد پوست درخت درمحل شانکرها با ابزار مناسب و بلافاصله پانسمان آن با چسب مخصوص حاوی 3% ماده موثره
Thiophanate-metyl در فصل مناسب درسالم سازی درختهای مبتلا(بخصوص سیب) رضایت بخش می‌باشد. همچنین ازسموم مثل کاپتان به نسبت 2در هزار نیز می‌توان استفاده کرد.

1- ترکیب بردو   2درصد

2- اکسی کلرورمس
WP35% و 5-3در هزار

3- تیوفانات متیل
WP70% و 0.5-0.6درهزار

4- بنومیل
WP50% و یک در هزار

توصیه: بهترین زمانها برای سمپاشی پاییز پس از ریزش گلبرگها و اواخر بهار به مقدار 2-1 نوبت می‌باشد.

 

 

 

ادامه نوشته

اثبات ويروسي بودن بيماري گياهان

براي اثبات ويروسي بودن بيماري گياهان ابتدا بايد ثابت شود كه ميكروارگانيسنهاي ديگر در بروز آن نقش ندارند.
براي اينكار از روش هاي مختلف شناسايي استفاده مي شود:
Symptomatology -
- خواص مرفولوژيكي ميكروارگانيسم
- خواص فيزيكوشيميايي
- تستهاي
serology : در اين روش يك ويروس مشخص با آنتي ژن با هم تركيب ميشود و عصاره گياه را در حضور آنتي سرم همان ويروس قرار مي دهند.در صورت رنگي شدن آنتي ژن ويروس قابل شناسايي است.
در روش
ELISA كه از متداولترين روشهاي سرولوژي است در جهت تشخيص ويروسها و باكتريهاي گياهي و حيواني مورد استفاده قرار مي گيرد.
ELISA براي كشف هر جسمي كه آنتي ژنيك است استفاده مي شود.
در اين روش بطور غير مستقيم آنتي ژن بطور مستقيم با آنتي بادي متصل شده به آنزيم در تماس نخواهد بود و بين اين دو آنتي بادي قرار مي گيرد.
روش وسترن بلات تاييدي براي اليزاست.
آآزمايشات ته نشيني اغلب در كشف ويروسها , باكتريها , اسپيروپلاسماها بكار برده مي شود ولي براي شناخت موارد شيميايي كاربرد زيادي ندارد.
- در روش
PCR كه براي كارهاي مولكولي استفاده مي شود ابتدا RNA يا DNA ويروس و باكتري را استخراج كرده پس با استفاده از آنزيم پليمراز آنرا تكثير مي كنيم .در اين روش با حجم كم نمونه مي توان آزمايش را انجام داد.

 

 

 

 

 

 

منبع: مرکز مقالات کشاورزی AKE( بزرگترین وبلاگ کشاورزی ایران )

بیماری ریزبرگی یا استابورن مرکبات Stubborn

بیماری ریزبرگی یا استابورن مرکبات Stubborn

این بیماری قبلا جز بیماری های ویروسی و شبه ویروسی شناخته میشد.ولی مشخص شده که عامل آن یک فیتوپلاسمای فنری شکل به نام
Spiroplasma citri است.
این بیماری به اغلب ارقام مرکبات حمله کرده و پایه های پونسیروس علائم خفیف تری نشان میدهند.این بیماری در تمام مناطق مرکبات خیز شمال و جنوب گزارش شده است.
علائم شامل کم شدن فاصله میان گره ها ، کوچک شدن و قلبی و فنجانی شدن برگها ، زرد شدن فاصله بین رگبرگها (مانند علائم کمبود روی) ، ریزش برگها ، گل دادن بی موقع میوه گیاه ، بدشکلی و نامتقارن شدن میوه ها ، چروکیده شدن و نازا بودن بذر ها ، نازک شدن پوست در محل گلگاه ، سبز ماندن قسمت گلگاه زمانی که بقیه قسمت های میوه تغییر رنگ داده است و به طور کلی کاهش محصول از علائم بیماری است.
به طور کلی همه یان علائم یکجا بر روی یک گیاه دیده نمی شود.
عامل بیماری یک فیتوپلاسما است که رشته یا و فنری شکل است که بر خلاف سایر فیتوپلاسماها بر روی محیط کشت رشد میکند.به وسیله پیوندک و چند گونه زنجره از جمله زنجره چغندر قند
Circulifer tenelus است.
مبارزه :
پیشگیری از انتقال بیماری به وسیله پیوندک و مبارزه با ناقلین

 

 

 

 

 

 

 

 

منبع: مرکز مقالات کشاورزی AKE( بزرگترین وبلاگ کشاورزی ایران )

اگزوکورتیس Exocortis

اگزوکورتیس Exocortis

یکی از بیماریهای مهم ویروئیدی شایع و در شمال ایران است.بر روی پایه های پونسیروس خسارت زیادی میزند.
علائم بیماری به صورت قطور شدن تنه درخت در زیر نقطه پیوند دیده میشود.در این قسمت پوسته لایه لایه شده و جدا شده و ممکن است صمغ در این محل تشکیل شود.پیچ خوردن برگها ، ترک خوردن میوه لیمو و ریزش میوه از علائم دیگر این بیماری است.این ویروئید از طریق مکانیکی به وسیله ادواتکشاورزی (چاقوی پیوند و ...) و جعبه های میوه و ... منتقل میشود.درخت آلوده معمولا 8-3 سال بعد از آلودگی علائم را نشان میدهد.
معالجه این بیماری امکان پذیر نیست و استفاده از پیوندکهای سالم و ضد عفونی ادوات و وسائل باغبانی از روش های پیشگیری است.این ویروئید در پایه نارنج آلودگی نهفته دارد.در نتیجه توصیه میشود از کشت مرکبات با پایه پونسیروس در محل هایی که قبلا مرکبات با پایه نارنج کشت داده شده ، خودداری شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

منبع: مرکز مقالات کشاورزی AKE( بزرگترین وبلاگ کشاورزی ایران )

بیماری جاروک لیمو ترش :

بیماری جاروک لیمو ترش :

اولین بار در کشور عمان و امارات متحد عربی و سپس هندوستان گزارش شد.در ابتدا با مطالعاتی که انجام شد عامل بیماری یک شبه مایکوپلاسما معرفی شد.عامل بیماری ابتدا از طریق پیوند و سس انتقال داده شد.برای عامل بیماری پادتن های تک همسانه ای طراحی شد.همچنین شناسانگرهای
DNA برای عامل بیماری ساخته شد.
با استفاده از این پادتنها و شناسانگرها عامل بیماری در زنجرکهای جمع آوری شده در مناطق بررسی و ثابت شده که این زنجرکها به عنوان ناقل احتمالی عامل بیماری شناخته شد ولی در آزمایشگاه موفق به انتقال بیماری توسط زنجرکها نشدند.عامل این بیماری بر اساس اندازه ژنوم ، تعیین ترادف
DNA و RNA یک فیتوپلاسما به نام Phytoplasma aurantifolia نامگذاری شد.
در ایران این بیماری در استان سیستان و بلوچستان و هرمزگان گزارش شده و باعث مرگ بسیار زیادی درخت لیمو ترش شده است.
علائم بیماری به طور کلی عبارت است از جارویی شدن ساقه به معنی افزایش تدریجی تعداد شاخه های جانبی و برگ با فاصله کوتاه از یک قسمت شاخه و زرد شدن برگها و ریز شدن آنها میباشد.این حالت ابتدا در یک شاخه گیاه دیده شده و سپس در سایر قسمت های گیاه گسترش پیدا میکند.شاخه های جارویی شده گل و میوه تولید نمی کنند.و بعد از مدتی برگها خشک شده و سرشاخه ها دچار خشکیدگی و مرگ میشوند.
مبارزه :
اولین گام اساسی در کنترل بیماری شناختن کانون بیماری و انهدام آن
استفاده از پایه و پیوندک سالم و جلوگیری از ورود آلوده ها به منطقه سالم
مبارزه با ناقلین
استفاده از ارقام مقاوم

 

 

 

 

 

 

 

منبع: مرکز مقالات کشاورزی AKE( بزرگترین وبلاگ کشاورزی ایران )

بیماری کریستا کورتیس Crista cortis

بیماری کریستا کورتیس Crista cortis

این بیماری توسط نهالها و پیوندکهای وارداتی از کشورهای حوزه مدیترانه به شمال ایران وارد شده و علادم بسیار شبیه کیسه کور است.با این تفاوت که این بیماری بر روی پایه نارنج علائم ایجاد نمی کند و شکافها به تعداد بیشتر ، کوچکتر و عمیق تر ایجاد میشود.(نسبت به کیسه کور)
با برداشتن قسمت پوست این حفرات یک سری برآمدگی ها یا برجستگیهایی به صورت مضرس در زیر پوست دیده میشود.گاهی بر روی برگها علائم نقش برگ بلوطی هم ایجاد میشود. عامل بیماری هنوز خالص سازی و سالم سازی نشده است و از طریق پیوندک آلوده منتقل میشود.

 

 

 

 

 

 

 

 

منبع: مرکز مقالات کشاورزی AKE( بزرگترین وبلاگ کشاورزی ایران )

بیماری لکه حلقوی مرکبات Ring Spot

بیماری لکه حلقوی مرکبات Ring Spot

در این بیماری لکه های زرد نا منظم و یا نقوش نقطه ای و خطی ریز یا لکه های گرد با رنگ روشن که حاشیه مشخصی دارند (بر روی برگها) گاهی اوقات بر روی تنه درخت هم پوست اندازی دیده میشود.عامل بیماری یک ویروس رشته ای و انعطاف پذیر است و از طریق پیوندک ، دانه گرده و بذر منتقل میشود.برخی از سویه های این ویروس به وسیله شته هم منتقل میشود که در آرژانتین دیده شده است.این بیماری در استان فارس دیده شده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

منبع: مرکز مقالات کشاورزی AKE( بزرگترین وبلاگ کشاورزی ایران )

بيماری پيچيدگی برگ هلو

بيماری پيچيدگی برگ هلو که به فارسی بيماری لب شتری و يا بيماری باد سرخ هلو ناميده می شود ، اولين بار در اوايل قرن نوزدهم در اروپا شناخته شده است و در آمريکا نيز بيماری مزبور زودتر از ساير بيماری های هلو مشخص گرديده است و در سال 1845 از ايالات شرقی آمريکا و در سال 1855 از ايالت کاليفرنيا گزارش شده است . در ايران نيز احتمالاً بيماری از قديم الايام وجود داشته است ولی اولين گزارش کتبی مربوط به سال 1325 از اسفندياری می باشد . بيماری پيچيدگی برگ هلو با آنکه در بعضی از مناطق جهان به علت نا مساعد بودن شرايط محيطی وجود ندارد ولی خسارت آن در اروپا و قسمت هايی از چين ، افريقا ، استراليا ، آمريکای جنوبی، آمريکای شمالی و زلاند نو شديد می باشد . در ايران بيماری از نواحی آذربايجان ، سواحل دريای خزر ، استان های مرکزی ، اصفهان ، خراسان و زنجان گزارش شده و احتمال می رود که در بعضی مناطق هلو کاری ديگر نيز وجود داشته باشد .
علائم بيماری
خسارت بيماری شامل پيچيدگی ، تورم و تغيير رنگ و ريزش برگ ها و آلودگی جوانه ها و سر شاخه ها و سرانجام ضعف کلی درخت می باشد . درختان جوان بيش از درختان پير در برابر اين بيماری حساس هستند و به طور کلی بيماری در مناطق گرم وخشک اهميت اقتصادی ندارد . مشخص ترين علائم بيماری روی برگ ها ظاهر می شود ، به اين که در بهار برگ ها پيچيده و پهنک در بعضی از قسمت ها متورم ، کلفت و به رنگ سفيد ، زرد يا قرمز در می آيد . به همين جهت در اصطلاح زبان فارسی بيماری لب شتری ناميده می شود . ميوه ها نيز ممکن است آلوده شود و قبل از موعد مقرر بريزند . برگ های آلوده به بيماری زود ريخته و برگ هائی که بعداً تشکيل می گردند سالم باقی می مانند . نشانه های بيماری ممکن است فقط روی تعدادی از برگ های هر درخت ظاهر شود ولی عملاًتمام برگ ها را مبتلا می گرداند . موقعی که برگ های آلوده به رنگ قرمز يا ارغوانی در آمدند تشکيل اسپورهای قارچ عامل بيماری در سطح فوقانی شروع می شود . بارقارچ به صورت گرد خاکستری رنگی سطح برگ را می پوشاند و در همين موقع برگ ها به رنگ قهوه ای روشن درآمده و خزان می کند. اين ريزش برگ بستگی به شرايط آب وهوائی دارد . به طوری که در هوای گرم وخشک برگ ها زودتر و معمولاً در اوايل تير ماه يا در مرداد ماه می ريزد و اگر مقدار زيادی از برگ ها خزان کند برگ های جديدی از جوانه های خواب تشکيل و ظاهر می شود . شاخه های جوان مبتلا نيز کمی متورم شده و رشدشان متوقف می گردد و يا اينکه به رشد خود ادامه داده و لکه ها به صورت شانکر باقی می مانند .
شکوفه ها و ميوه های جوان آلوده نيز اغلب قبل از موعد می ريزد . روی پوست ميوه های بزرگتر ، قسمت های تغيير رنگ يافته و چروکيده ای ظاهر می شود .



عامل بيماری
قارچ عامل پيچيدگی برگ هلو اولين بار در سال 1875 توسط برکلی به نام
Ascomyces deformans مشخص گرديده اما اين نام با آنکه بعداً در سال 1869 توسط فوکل به Exoascus deformans تغيير يآفت ، تولازنه درسال 1866نام اين قارچ را Taphrina deformansکه در واقع همنام دو گونه فوق الذکراست می داند ميسيليوم و هيف های رويشی اين قارچ با قارچ های ديگر متفاوت و مشخص می باشد . هيف های نسبتاً کوتاه ، خميده ، پيچيده و طويل آنها بسيار متغير و بندهای هيف نيز نامنظم می باشد و اين نوع هيف ها را معمولاً در بآفت پارانشيم برگ می توان يآفت . هيف های زايشی يا آسک زای قارچ روی هيف های رويشی تکامل يافته تشکيل می گردد . هيف های رويشی زير اپيدرم سطح فوقانی و ندرتاً سطح تحتانی برگ می رويند . اين هيف ها در بين سلول های اپيدرمی نفوذ کرده و آزادانه بين اپيدرم و کوتيکول در جهات مختلف رشد و نمو می نمايند . سپس بزودی لايه هيمنيوم بين بآفت اپيدرم و کوتيکول تشکيل می گردد . آنگاه هيمنيوم در بآفت آلوده شکل گرفته و سرانجامتشکيل آسکوسپورهای قارچ را می دهد . آسک ها معمولاً اندازه شان متغير و به طول 17-36 ميکرون و عرض 7-15 ميکرون می باشند . در داخل هر آسک معمولاً هشت آسکوسپورکروی که قطر آن بين 3-7 ميکرون است تشکيل می شود . آسکوسپورها عموماً به طريق جوانه زدن تندش می يابند و توليد کنيدی می کنند .
چرخه بيماری
گلميک می نويسد که قارچ عامل بيماری پيچيدگی برگ هلو زمستان را به صورت ميسليوم روی شاخه ها و بدون اينکه داخل بآفت شوند به سر می برد . در بهار همزمان با بارندگی های فصلی کنيدی هائی توسط ميسليوم روی برگ های جوان تشکيل می شود . در بهار های پر باران آلودگی وشيوع بيماری شدت دارد . موقعی که قارچ مدتی در برگ گسترش يآفت در بين بآفت اپيدرم و کوکتيکول لايه قارچی متراکم و سفيدی به نام هيمنيوم تشکيل می دهد که در آن آسک و در داخل آسک آسکوسپور ايجادمی گردد. آسکوسپورها تقريباً اوائل خردادماه از داخل آسک خارج شده و توسط باد روی شاخه و يا درختان مجاور انتقال می يابند و در آنجا جوانه زده و توليد ميسليوم هائی را که زمستان گذرانی قارچ را به عهده دارند می کند . بعضی ها گفته اند که زمستان گذرانی اين قارچ به وسيله اسپورهائی که در اواخرتابستان و قبل از خزان برگ ها تشکيل می گردد انجام می شود . اين اسپورها روی فلس های جوانه ها يا در سطح شاخه های جوان بسر برده و در بهار با بارش باران شسته شده و روی جوانه های برگ قرار می گيرند و با فراهم شدن شرايط محيطی مساعد جوانه زده و آلودگی شروع می شود . اندرسون می نويسد به طور کلی در مناطقی که فصل بهار در آنجا شبنم و بارندگی کم وهوا نسبتاً گرم باشد عموماً شرايط برای شيوع بيماری پيچيدگی برگ هلو نامساعد است .
مبارزه
1 ــ برای کنترل بيماری پيچيد

ادامه نوشته

گموز‌‌ ‌‌مركبات Citrus gummosis

گموز‌‌ ‌‌مركبات Citrus gummosis
بيماري گموز
Gummosis يا پوسيدگي طوقه‌ و ريشه Root-rot درختان مركبات اولين بار در سال1834 ازآسور گزارش گرديده است. در ايران بيماري اولين بار در سال 1320 گزارش شده و در مناطق شمالي و جنوبي كشور بخصوص خوزستان و فارس وجود دارد.
عامل بيماري:
عامل بيماري در بيشتر مناطق ايران
Phytophthora citrophthora و Phytophthora parasitica مي‌باشد. قارچ Phytophthora ازقارچهاي كاذب Oomycetes است كه فرم جنسي آن بصورت oospore است. قارچ داراي تيپهاي متفاوت وهتروتاليك است. اما‌ زمستانگذراني بوسيله ااسپور وكلاميدسپور مي‌باشد.
علائم بيماري :
علائم بيماري بروي طوقه در ابتدا به صورت لكه كوچك قهوه‌اي ظاهر شده كه خيلي نامشخص است وبه تدريج گسترش يافته وجهت پخش آن به طرف بالا است وبه صورت بيضي در مي‌آيد وآوندهاي آبكش را از بين مي‌برد. در محل آلودگي مركبات ترشح صمغ دارد از جمله موارد ديگر مورد حمله ريشه است؛ كه اغلب لهيدگي وسياه شدن ريشه را در پي دارد. در بارندگي شديد ميوه نيز بر اثر حمله قارچ دچار آسيب مي‌شود.
كنترل: شامل پيشگيري ومعالجه مي‌باشد.
پيشگيري :
1- انتخاب پايه مقاوم : انواع پرتقال، انواع نارنگي، ليموترش، ليموشيرين، بكرائي و ترنج از جمله ارقام حساس مي‌باشد. نارنج (به تريستيزا حساس) ونارنج پونسيروس تريفولياتا (به اگزوكورتيس حساس) به بيماري گموز مقاومند.
2- محل پيوندك بايد 30-15 سانتيمتر از خاك فاصله داشته باشد.
3- حذف علفهاي هرز از دور طوقه
4- خوداري از ايجاد زخم اطراف طوقه
5- جلوگيري از جمع شدن آب دور طوقه درخت
6- ضدعفوني ريشه توسط محلول بردو 3 درهزار
7

ادامه نوشته

بیماری گال طوقه

بیماری گال طوقه

گال طوقه


این بیماری به گیاهان علفی و چوبی حمله می کند و در خزانه ها و باغهای میوه سراسر جهان شیوع دارد.

علایم بیماری :
برجستگی گرد به نام گال به قطر چند میلی متر تا 15 سانتیمتر در محل یقه یا روی ریشه و بیشتر در محل زخم های هرس و گاهی هم روی تنه تشکیل می شود. از علائم بعدی می توان به رشد یک طرفه ریشه ، ضعیف بودن سیستم ریشه ها و تیرگی بآفت های تنه در نزدیکی گال ها اشاره کرد.
http://usera.imagecave.com/tabrizupp86/Bimarihaye-Bakteriyayi/02.jpg
عامل بیماری :
عامل بیماری باکتری با نام علمی (
Agrobacterium tumefaciens )
چرخه ی بیماری :
تشکیل گال وقتی اتفاق می افتد که قسمتی از ماده ژنتیکی باکتریایی به نام (
T-DNA ) از باکتری جدا شده و داخل کروموزوم سلول گیاهی شود. ( T-DNA ) موجب تولید بیش از اندازه هورمون گیاهی می شود. سنتز هورمون بصورت کنترل نشده ، سلول های گیاهی را تحریک به تقسیم ، بزرگ شدن سلول ها و تشکیل گال می کند. گاهی عامل بیماری از گال خارج می شود و ریشه های سالم و یا خاک اطراف را آلوده می کند. باکتری از این ریشه ها و یا خاک های آلوده به سهولت از راههای مختلف منتشر می شوند.

کنترل بیماری :
1- حذف همه نهالهای دارای علائم بیماری در خزانه.
2- استفاده از پیوند جوانه بجای استفاده از پیوند چوب.
3- انتخاب پایه هایی با حساسیت کم نسبت به این بیماری.
4- عدم کاشت گیاه بمدت 4 یا 5 سال در خاک های آلوده به این باکتری.
5- زهکشی خوب خاک




 

 

 

 

 

 

منبع: مرکز مقالات کشاورزی AKE( بزرگترین وبلاگ کشاورزی ایران )

بهترین روش مبارزه با نماتد چغندرقند رعایت تناوب زراعی است

بهترین روش مبارزه با نماتد چغندرقند رعایت تناوب زراعی است

بهترین روش مبارزه با نماتد چغندرقند رعایت تناوب زراعی است:
رعایت تناوب زراعی 3 تا 5 ساله با گیاهان غیرمیزبانی چون یونجه، شبدر، سیب زمینی و سورگوم، بهترین روش مبارزه با نماتد چغندرقند است.
به گزارش خبرگزاری كشاورزی ایران (ایانا) براساس بررسیهای انجام شده توسط پژوهشگران نماتدها جانوران ریزمیكروسكوپی كرمی شكلی هستند كه با چشم غیرمسلح دیده نمی شوند و وجود آنها از روی علائم خسارت ایجاد شده بر ریشه قابل تشخیص است.
نماتد كیستی چغندرقند دارای نام علمی
Heterodera schachtil بوده كه علاوه بر چغندرقند به چغندر علوفه ای، لبویی، اسفناج، شلغم و كلم نیز آسیب می رساند و از مناطقی چون خراسان، اصفهان، فارس، آذربایجان و كرمانشاه گزارش شده است.
نماتد چغندرقند باعث كاهش محصول به میزان 25 تا 50 درصد و یا بیشتر بخصوص در آب و هوای گرم و در گیاهانی كه دیركشت شدند، شده است.
اولین نشانه های آلودگی در اوایل فصل تابستان و در هنگام تابش آفتاب به صورت پژمردگی برگهای بوته چغندرقند بروز می كند و در هنگام شب و در هوای خنك برگها مجددا حالت عادی و شادابی خود را باز می یابند. همچنین تولید بیش از حد ریشه های رشته ای شكل با كمی تورم و با زخم هایی در ناحیه نفوذ نماتد از علائم دیگر این بیماری است.
در اثر تغذیه نماتد از شیره گیاهی، ریشه های چغندرقند كوچك و ضعیف می شود و میزان درصد قند آن كاهش پیدا می كند، تغییر رنگ ریشه ها از سمت انتهایی به رنگ قهوه ای و سیاه از دیگر نشانه های این بیماری است.
گیاهان آلوده به نماتد دارای تغییر شكل در ظاهر می شوند و ارزش بازارپسندی خود را از دست می دهند.
رعایت تناوب زراعی 3 تا 5 ساله، جلوگیری از ورود حیوانات به مزرعه، عدم استفاده از فاضلاب كارخانجات قند جهت آبیاری و ضدعفونی وسایل كشاورزی و ماشین آلات با گاز متیل بروماید از مهمترین روشهای كنترل نماتد است.
همچنین بهترین سموم نماتدكش دی كلرو پروپن و دی كلرو پروپان، متام سدیم، رازومت و تیمیك توصیه شده است

 

 

 

 

 

 

 

منبع: مرکز مقالات کشاورزی AKE( بزرگترین وبلاگ کشاورزی ایران )

پيچيدگي و تورم رگبرگها Beet Curly Top

پيچيدگي و تورم رگبرگها Beet Curly Top



بيماري پيچيدگي و تورم رگبرگهاي چغندر كه به انگليسي
Curly top گفته مي‌شود .

بيماري در چغندر كاري‌هاي فارس بسيار شايع و در اكثر مزارع تا حدود 90 درصد آلوده مي‌باشد.

نشانه‌ها

اولين علائم بيماري عبارتند از لوله شدن برگهاي جوان داخل بوته است و به عبارت ديگر برگها در امتداد دمبرگها لوله مي‌شود رگبرگهاي فرعي شفاف و متورم شده و در سطح زيرين برگها برآمدگي‌هايي بوجود مي‌آيد و خارهاي 1 تا 2 ميليمتري تشكيل مي‌گردد و سرانجام رنگ گياه زرد خواهد شد .

نشانه‌هاي ظاهري بيماري روي برگهاي پير پس از دو هفته بروز خواهد نمود . با پيشرفت بيماري برگهاي زرد ، پژمرده و سرانجام مي‌ميرند . برگهاي چغندر قند برگهاي گياه آلوده قطرات چسبنده ، لزج و شفافي ديده مي‌شوند كه پس از چندي قهوه‌اي و سپس سياهرنگ مي‌گردند و تشكيل پوسته‌هائي را مي‌دهند . اين قطره‌ها از دمبرگ ، رگبرگ اصلي و يا رگبرگهاي فرعي ترشح مي‌گردند. قبل از آنكه بوته چغندر بميرد به طور غير طبيعي ريشه‌هاي كوچكي روي غده به وجود مي‌آيد و بدين سبب اين نشانه را
Hairy root و يا Wooly root مي‌نامند .

در برش عرضي ريشه چغندر آلوده حلقه‌هاي متحد المركزي به رنگ سياه ديده مي‌شود كه در فواصل آنها بخشهاي روشن قرار دارند . در برش طولي اين دواير به صورت نوارهاي طولي ديده مي‌شود .

عامل بيماري ويرسي است از تیپ جنس
Curtovirus به ابعاد 30*18 نانومتر ، به وسيله عصاره گياه منتقل نمي‌شود . ويروسي است پايا كه در عصاره برگ چغندر براي مدت هفت روز در برگ چغندر خشك براي مدت چهارماه و در بدن زنجره ناقل كه خشك شده باشد تا 6 ماه بيماريزايي خود را حفظ ميكند .

ويروس عامل بيماري توسط حشرات ناقل منتقل مي‌گردد و در ايران زنجره هاي جنس
Neoaliturus به عنوان ناقلين اين ويروس شناخته شده اند . اين حشرات زمستان را به صورت حشره بالغ در پناه بوته‌هاي چغندري كه در زمين باقي مانده ، همچنين بوته هاي علفهاي هرز مختلف بالاخص شور ، شوره ، عنبر بو ، نان گرگ و درمنه مي‌گذرانند .

ويروس به وسيله تخم زنجره و همچنين به وسيله بذر منتقل نمي‌شود .

کنترل

براي کنترل با بيماري بايد سعي نمود حشرات ناقل كنترل شوند

 

 

 

 

 

 

منبع: مرکز مقالات کشاورزی AKE( بزرگترین وبلاگ کشاورزی ایران )

بيماري آتشک سيب و گلابي ( Fire Blight):

بيماري آتشک سيب و گلابي ( Fire Blight)   
آتشک از قديمي ترين بيماري هاي باکتريائي است که عامل آن باکتري
Erwinia Amylovora مي باشد و ميتواند بيش از 75 نوع درخت و بوته از خانواده Rosacea را مورد حمله قرار دهد .
بيماري در درختان سيب و گلابي بيشتر مخرب است .
باکتري عامل بيماري در شانکر هاي نسبتاً فرو رفته زمستان گذراني کرده و در بهار، زماني که دماي محيط مساعد باشد و باران هاي مکرري روي دهد باکتري شروع به فعاليت کرده و به سرعت زياد شده و با کمک حشرات ، باران و باد پراکنده مي شود .
اين بيماري بيش از 200 سال است که در آمريکاي شمالي شناخته شده ولي کنترل آن بعلت ناشناخته بودن عامل بيماري مشکل بوده است . متاسفانه در حال حاضر هم که عامل بيماري مشخص است به دلايل مشروحه زير کنترل بيماري مشکل تر شده است.
1- سابقاً در هر هکتار 250 تا 500 درخت کاشته ميشد در حاليکه امروزه جهت افزايش محصول 1250 تا 2500 درخت در هکتار کاشته ميشود و براي انجام اين امر لزوماً درختاني از واريته هائي که قد و قواره مناسب دارند انتخاب مي شود که اکثراً در مقابل بيماري حساس هستند .
2- تقاضاي بازار خريد و داشتن محصولاتي بظاهر مطلوب باغداران را تشويق ميکند که به کاشت واريته هاي جديدي اقدام کنند که متاسفانه اکثراً در مقابل بيماري آتشک حساس هستند .
3- داشتن درختان زياد و محصول بيشتر در واحد سطح احتمالاً موجب نقصان مکانيزم هاي فيزيولوژيکي طبيعي در دفاع از بيماري ها مي گردد .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منبع: مرکز مقالات کشاورزی AKE( بزرگترین وبلاگ کشاورزی ایران )

لکه سياه ستاره هاي رز:black spot

لکه سياه ستاره هاي رز:black spot
بدترين بيماري برگ در رزها مي باشد .ابتدا قارچ در قسمت فوقاني برگها باعث بروز لکه هاي قهوه اي مايل به سياه با کناره هاي بنفش رنگ به اندازه 5-15 ميلي متر مي شود. اطراف لکه ها بشکل ستاره ديده مي شود و برگها مي افتند و گياه ضعيف مي شوند. قارچ به وسيله هاگ دامنه نفوذش را بيشتر کرده و زمستان را در بافتهاي برگهاي افتاده مي گذراند. تابستانهاي خنک و باراني خيس ماندن برگها به مدت طولاني و قرار گرفتن گياهان با فاصله بسيار کم و نزديک هم و يا فضاهاي باغچه اي با جريان هواي کم خاک خيلي سنگين خيس و گلي با جريان هواي کم هم باعث شدت انتقال اين بيماري مي شوند. هميشه بايد سعي کرد خاک مورد نظر مواد غذايي کافي داشته باشد . از خيسي زياد برگها در موقع آبياري بايد خودداري شود جمع آوري و از بين بردن برگها ي بيمار افتاده کار ايده آلي مي باشد. کنترل اين بيماري سخت مي باشد.با وجود اين به محض مشاهده علائم آن مکررا از سمومي مانند:
benomyl, maneb, ,captan استفاده شود. علاوه بر اين مي توان آبياري را صبح زود انجام داد . حتما برگهاي گياه را بکنيد و بسوزانيد . ساقه هاي مبتلا را هرس کنيد تا از انتشار بيماري به ساير نقاط گياه و يا گياهان ديگر جلوگيري شود. تراکم مناسب را هنگام کشت رعايت کنيد. لكه سياه با قارچي به نام Diplocarpon rosae كه يكي از معمول ترين و مقاوم ترين بيماريهاي رز در ايالت كنكتيكوت است ايجاد مي شود.
آثار روي برگها شبيه دايره هايي با حاشيه هاي لبه دار تشخيص داده مي شود. اغلب اطراف اين نقطه ها هاله ي زرد رنگي وجود دارد. الودگي مي تواند در قسمت هاي زرد برگچه يا تمام برگ ها گسترده باشد.
برگهايي كه زرد شده اند زودتر از موعد مي ريزند ،به خصوص درمورد ارقام حساس .گياهاني كه در وسط فصل برگ زدايي كرده اند ضعيف هستند و دچار كاهش جايگاه شكوفه براي توليد گل مي شوند و كيفيت گل ها كاهش مي يابند و انها به تنش هاي محيطي حساس هستند ، به ويژه به خسارت هاي زمستانه . علائم مي توانند روي ساقه ها پيشرفت كنند.
به نظر مي رسد كه همچنان كه لكه هاي ارغواني رز تبديل به سياه مي شوند با گذشت زمان تبديل به تاول مي شوند.
وظيفه ي شانكر بقاي قارچ در طول زمستان روي منابع مهم اينوكولوم براي آلودگي جديد در بهار است.
اغلب قارچ ها زمستانگذراني را در خواب هستند .ريزش برگها و گياهان به صورت آوار است. لكه سياه معمولا در آب و هواي مرطوب خيلي سخت است .
يكي از پيشنهادات براي مديريت لكه سياه استفاده از گياهان متنوع است. به هر حال از زمانيكه نژادهاي مختلف قارچ به وجود آمده اند اين است كه مقاوت مي تواند متنوع باشد.
بنابراين اين مهم است كه گياهان متنوع شناخته شده در برابر نژادهاي قارچ هايي كه در مناطق بخصوصي حاضر هستند مقاومت داشته باشند. برخي از ارقام مقاوم در برابر لكه سياه
David Thompsom ،Coronado، Simplicity ، Las Vegas ، Cary Grant هستند .
لكه سياه مي تواند با برنامه هاي بهداشتي خوب كه شامل برداشت برگهاي آلوده اي كه طي دوره ي رشد ظاهر مي شوند و جمع كردن برگهاي ريخته شده در فصل پاييز است. بيمار يساقه مي تواند سلامتي چوب را در بهار قبل از شكستن جوانه ها كاهش دهد .
داشتن فضاي كافي بين گياهان به ما در مورد تضمين گردش هوا ي خوب كمك مي كند . اجتناب از آبياري باراني يا آبياري زود هنگام در روز تاثير گذار است يا موقعيت مساعد را براي پيشرفت بيماري كاهش مي دهد.
در ميان تركيبات موجود در ايالت كنكتيكوت تركيبات كاپتان ،تيفانات متيل ، كلروتالونيل ،
fixed copper، تري فورين ،سولفور ،پتاسيم بي كربونيت و مانكوزب تائيد شده اند.
با مراجعه به برچسب آنها مي توانيم از دوز مصرفي و سلامتي آنها پيش آگاهي يابيم.



زنگ رز:
Rust
دانه هاي بر آمده و متورم قرمز يا نارنجي رنگي هستند که در پشت برگها ظاهر مي شوند و به مرور زمان به سياه تغيير رنگ مي دهند . برگهاي آلوده خشک شده مي افتند. اين بيماري با کاهش عنصر پتاسيم بهاري سرد به همراه تابستاني خشک و زمستاني سخت و سرد تشديد مي شود. دورگه هاي چاي و بالا رونده ها به اين بيماري مستعد هستند . به منظور کنترل اين بيماري قسمتهاي مبتلا را جدا کرده بسوزانيد گياهان را طوري بکاريد که در ميان آنها هوا جريان داشته باشد تا از تهويه خوبي برخوردار باشند .شاخسار گياهان را بيش از حد نيازشان مرطوب و خيس نکنيد.
سوختگي پوسته:
اين قارچ اول از همه شاخه هاي جوان را مورد هجوم خود قرار مي دهد. روي شاخه هاي رز علي الخصوص رزهاي بوته اي و رونده لمه هاي دراز و بيضي شکل و قهوهاي سياه رنگي با حاشيه هايي به رنگ بنفش مايل به قرمز ظاهر مي شوند. اين لکه ها رفته رفته بزرگتر مي شوند . پوسته و قسمتهاي بالاي محل مورد حمله قرار گرفته شده بالاخره مي ميرند. روي لکه هاي پوسته زائده هاي کوچکي با اندازه 0.2 ميلي ليتر به وجود مي آيند که عامل انتشار و اشاعه ي همين آفت مي باشند. با به کار بستن نعادل غذايي ذرست و در صورت لزوم کمک گرفتن و به کار بردن کودهاي پتاسهدر پاييز مي توان رشد هر چه بيشتر و بهتر شاخه ها را فراهم آورد و کياه را در مقابل اين بيماري مصون نمود. سمپاشي در اواخر پاييز بعد از خزان برگها و در اواخر زمستان قبل از جوانه زدن بامس سبز به عنوان مثال 5 گرم در ليتر توصيه مي شود.
کپک خاکستري:
botrytis cin

ادامه نوشته

نماتد هاي چغندرقند

نماتد هاي چغندرقند
گزارش‌هاي مختلفي مبني بر بروز خسارت‌‌هاي هنگفت در محصولات كشاورزي در نقاط مختلف دنيا به وسيله نماتدها وجود دارد. از جمله اينكه نماتد سيستي چغندرقند
(
Heterodera schachtii Schmidt, 1871)، در اغلب مناطق چغندركاري دنيا خسارت‌هاي هنگفتي به بار آورده است. تا آنجا كه در قرن نوزدهم ميلادي، در آلمان منجر به تعطيلي چندين كارخانه قند گرديد (Whitehead, 1998). در اثر حمله نماتد Heterodera avenae Wollenweber, 1929 به محصول گندم در ايالت Rajasthan هندوستان، حدود 60 ميليون روپيه (معادل 5 ميليون دلار آمريكا) خسارت وارد شد (Siddiqi, 1986). ساسر (Sasser, 1986) درصد آسيب وارده به محصولات را در اثر حمله نماتد
sp.Meloidogyne در كشورهاي گرمسيري 15درصد تخمين زد.
گياهان علوفه‌اي از جمله يونجه، در اغلب نقاط جهان به عنوان يكي از ميزبان‌هاي حساس نماتدهاي انگل گياهي مطرح هستند. يونجه (
Medicago sativa L.) در مقياس جهاني، نه تنها رايج‌ترين علوفه مورد استفاده است، بلكه قديمي‌ترين علوفه نيز به شمار مي‌آيد. اين گياه در مناطقي كه داراي آب و هواي قاره‌اي سرد و تابستان‌هاي گرم و خشك باشد رشد و تكامل مي‌يابد. در ايران كشت يونجه بسيار رايج بوده و نسبت به ديگر گياهان علوفه‌اي سطح كشت زيادي را به خود اختصاص داده است. فاكتورهاي مختلفي، مانند تعداد چين، ارتفاع بوته، مقاومت گياه به سرما، خشكي، آفات و بيماري‌ها، در ميزان عملكرد يونجه موثر مي‌باشند. در اين ميان نقش نماتدهاي انگل گياهي به عنوان گروهي از عوامل بيماري‌زا، در آفت كمي و كيفي اين محصول نبايد ناديده گرفته شود. نماتدهاي مختلفي، يونجه را به عنوان ميزبان خود انتخاب مي‌كنند. برخي از آن‌ها به اندام‌هاي هوايي و طوقه آسيب مي‌زنند اما نماتدهايي كه ريشه را مورد هدف قرار مي‌دهند از اهميت بيشتري برخوردارند. در بين نماتدهاي مختلفي كه سبب آسيب در گياه يونجه مي‌شوند، نماتد ساقه و پياز،
Ditylenchus dipsaci (Kühn, 1857) Filipjev, 1936 ، داراي اهميت زيادي است. نقش گياهان علوفه‌اي در تعليف دام و در نتيجه تامين نياز انسان به فرآورده‌هاي دامي از اهميت غير قابل انكاري برخوردار است. تا سال 1369 كشورهايي مانند ار

ادامه نوشته

گالی توتون و تنباکو(نماتد ریشه گرهی) Root Knot nematode

گالی توتون و تنباکو(نماتد ریشه گرهی) Root Knot nematode



گونه های مختلف
Meloidogyne شامل M. javanica، M. hapla، M. incognita و M. arenaria عامل بیماری هستند.

از بیماریهای مهم توتون و تنباکو در ایران محسوب میشود و در بعضی مناطق خسارت به گونه ای است که تمام مزرعه ضعیف و کوتوله شده، ریشه تغییر شکل داده و روی آن گره تشکیل میشود. میزبانهای این نماتدها خیلی زیادند (حدود 3000 گونه گیاه) و بیشتر علفهای هرز میزبان این نماتد هستند. بنابراین مبارزه با آن خیلی مشکل است.

علایم بیماری در مواقع گرم سال بصورت پژمردگی دیده میشود که با خنک شدن هوا گیاه حالت شادابی خود را باز می یابد که نشاندهنده نامتعادل و ضعیف کار کردن ریشه هاست. گیاه آلوده زرد و پزمرده میشود و سلولهای ریشه حجیم و بزرگ شده و بعد از مدتی از بین می روند. نماتد به صورت تخم و لارو در خاک زمستانگذاری میکند. نماتد ماده گلابی شکل است و تعداد زیادی تخم تولید کرده که در زیر بدن آنها جمع میشود لارو سن دوم به گیاه حمله میکند. نماتد ماده بدون جفت گیری هم تولیدمثل میکند و نیازی به نماتدهای نر کرمی شکل ندارد.

کنتـــــــــرل:

1- استفاده از نشاء سالم (خزانه سالم).

2- استفاده از ارقام مقاوم. زیرا نماتد نزاد دارد. پس با تشخیص نزاد میتوان نوع میزبان و ارقام را مشخص کرد.

3- تناوب با گیاهان غیر میزبان مثل غلات. نباتات مورد استفاده در تناوب باید علف هرز میزبان را نداشته باشند. 4- دفع علفهای هرز.

5- استفاده از نماتدکش در کشورهایی که اقتصادی است.

6- مبارزه ی بیولوزیکی با قارچ که هنوز موفق نبوده است.

7- استفاده از گیاهان تله.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منبع: مرکز مقالات کشاورزی AKE( بزرگترین وبلاگ کشاورزی ایران )