نماتد هاي چغندرقند
نماتد
هاي چغندرقند
گزارشهاي مختلفي مبني بر بروز خسارتهاي هنگفت در محصولات كشاورزي در نقاط مختلف
دنيا به وسيله نماتدها وجود دارد. از جمله اينكه نماتد
سيستي چغندرقند
(Heterodera schachtii Schmidt, 1871)، در اغلب
مناطق چغندركاري دنيا خسارتهاي هنگفتي به بار آورده است. تا آنجا كه در قرن
نوزدهم ميلادي، در آلمان منجر به تعطيلي چندين كارخانه قند گرديد (Whitehead, 1998). در اثر حمله نماتد
Heterodera avenae Wollenweber, 1929 به محصول گندم
در ايالت Rajasthan هندوستان، حدود
60 ميليون روپيه (معادل 5 ميليون دلار آمريكا) خسارت وارد شد (Siddiqi, 1986). ساسر (Sasser, 1986) درصد آسيب
وارده به محصولات را در اثر حمله نماتد
sp.Meloidogyne در كشورهاي
گرمسيري 15درصد تخمين زد.
گياهان علوفهاي از جمله يونجه، در اغلب نقاط جهان به عنوان يكي از ميزبانهاي
حساس نماتدهاي انگل گياهي مطرح هستند. يونجه (Medicago sativa L.) در مقياس جهاني، نه تنها رايجترين
علوفه مورد استفاده است، بلكه قديميترين علوفه نيز به شمار ميآيد. اين گياه
در مناطقي كه داراي آب و هواي قارهاي سرد و تابستانهاي گرم و خشك باشد
رشد و تكامل مييابد. در ايران كشت يونجه بسيار رايج بوده و
نسبت به ديگر گياهان علوفهاي سطح كشت زيادي را به خود اختصاص
داده است. فاكتورهاي مختلفي، مانند تعداد چين، ارتفاع بوته، مقاومت گياه
به سرما، خشكي، آفات و بيماريها، در ميزان عملكرد يونجه موثر ميباشند.
در اين ميان نقش نماتدهاي انگل گياهي به عنوان گروهي از عوامل بيماريزا، در آفت كمي
و كيفي اين محصول نبايد ناديده گرفته شود. نماتدهاي مختلفي، يونجه را به عنوان
ميزبان خود انتخاب ميكنند. برخي از آنها به اندامهاي هوايي و طوقه آسيب ميزنند
اما نماتدهايي كه ريشه را مورد هدف قرار ميدهند از اهميت بيشتري برخوردارند. در
بين نماتدهاي مختلفي كه سبب آسيب در گياه يونجه ميشوند، نماتد
ساقه و پياز،
Ditylenchus dipsaci (Kühn, 1857)
Filipjev, 1936 ، داراي اهميت زيادي است. نقش گياهان علوفهاي در تعليف دام و در
نتيجه تامين نياز انسان به فرآوردههاي دامي از اهميت غير قابل انكاري برخوردار
است. تا سال 1369 كشورهايي مانند اروپا و آمريكا در سال حدود 14 تن در هكتار علوفه
خشك برداشت ميكردند و در برخي از نقاط كه از تكنولوژي پيشرفتهتري برخوردار بودند
تا 16 تن در هكتار نيز برداشت ميشد؛ در صورتي كه متوسط برداشت در ايران شش تا هفت
تن در هكتار است و اين در مقايسه با مقياس جهاني، رقم پاييني است (كريمي، 1369).
متاسفانه توليد و مديريت گياهان علوفهاي در مقايسه با ساير محصولات زراعي، كمتر
مورد توجه قرار گرفته است. از يك سو، عدم توجه لازم به افزايش كمي و كيفي علوفه،
موجب كمبود گوشت و مواد لبني و پايين آمدن كيفيت آنها شده و از سوي ديگر فشار دام
به مراتع، به نابودي بخش عظيمي از پوشش گياهي موجود و فرسايش خاك
منجر شده
منبع: مرکز مقالات کشاورزی AKE( بزرگترین وبلاگ کشاورزی ایران )