کشاورزی پایدار:

کشاورزی به مفهوم راهها وروشهای بهره برداری از منابع آب وخاک و انرﮊی و ... در جهت تامین نیازهای غذایی و پوشاک انسانها همواره در طول تاریخ پایه واساس بسیاری از تحولات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در سرتاسر جهان بوده وهست. به طوری که امروزه کشاورزی و توسعه کشاورزی به عنوان موتور محرکه و نیروی پیش برنده توسعه به طور عام و توسعه روستایی به طور خاص می باشد،در حالیکه خود توسعه کشاورزی نیز به اهرم توانمندی به نام ترویج کشاورزی نیازمند است. هر دوی این مفاهیم امروزه دچار تغییر وتحولات شدیدی می باشند به طوریکه کشاورزی شدیدا با بحث پایداری در چالش می باشد و ترویج نیز به تبع آن تحولات ساختاری و کاركردی بسیاری را به خود دیده است. این قسمت به بررسی مفاهیم واندیشه های پایداری در کشاورزی می پردازد وبدنبال آن تغییرات ساختاری وکارکردی ترویج را در جهت حمایت از پایداری در کشاورزی مورد بررسی قرار می دهد.

لغت پايدار برشرايط يكنواخت و با ثبات دلالت دارد . شرايط يكنواخت افق هاي دور دست را در بر مي گيرد . عدم شناخت و اطلاعات كافي و فقدان تفاهم در مورد منابع ، آب و هواي جهان و تنوع آن ، تكنولوژي آينده ، نقش مردم در كشاورزي و رابطه كشاورزي با محيط باعث شده است كه پيش گويي در رابطه با آينده كشاورزي مشكل باشد .

كشاورزي پايدار نوعي كشاورزي است كه در جهت منافع انسان بوده ، كارايي بيشتري در استفاده از منابع دارد و با محيط در توازن است . به عبارتي كشاورزي پايدار بايد از نظر اكولوژيكي مناسب ، از نظر اقتصادي توجيه پذير و از نظر اجتماعي مطلوب باشد .

 

ظهور کشاورزی پایدار:

به طور کلی (Sheferd 1998) معتقد است که در زمینه توسعه روستایی چهار تحول و پیشرفت نظری عمده صورت گرفته است که عبارتند از: 1- توسعه کشاورزی پایدار 2- نهادها و موسسات پایدار محلی 3- دگرگونی بنیادی در رهیآفت های مبتنی بر پروﮊه 4- دیدگاههای مربوط به جنسيت .

همانطور که در بالا اشاره شد در بستر این تغییر پارادایم در توسعه روستایی بحث پایداری در کشاورزی حضوری جدی یآفت ، بطوريكه امروزه يكي از جنبه هاي مهم در توسعه پايدار ، كشاورزي پايدار است . در زمینه کشاورزی علت اصلی ظهور پایداری را می توان در تاریخ اجرای برنامه های انقلاب سبز و کشاورزی مدرن و انتقادات وارد بر آن جستجو نمود . به طوریکه در اکثر قریب اتفاق مناطقي که در آنها فناوری های انقلاب سبز توليد را افزایش داده بوند ،اثرات زیست محیطی و اجتماعی معکوسی پدید آمده است.از جمله این مشکلات عبارتند از:

آلودگی آب از طریق آفت کشها ، نیتراتها، از دست رفتن خاک و تلفات دام ، صدمه زدن به حیات وحش ،اختلال در زیست بومها و ایجاد مشکلات بهداشتی در آب آشامیدنی .

آلودگی مواد غذایی و علوفه دامی با بقایای آفت کشها ، نیتراتها و آنتی بیوتیکها .

خسارت به مزرعه و منابع طبیعی از طریق آفت کشها ،که باعث صدمه زدن به کشاورزانی که مشغول به کاراند و عموم مردم و نیز اختلال در زیست بوم ها و زیان رساندن به حیات وحش می شود .

آلودگی جو با آمونیاک ،اکسید ازت ،متان و مواد حاصل از سوختن که در کاهش ازن نقش دارند و گرم شدن زمین .

استفاده مفرط از منابع طبیعی که باعث کاهش آب زیرزمینی و زیان به گیاهان خوراکی وحشی و رستنگاهها و نیز موجب کاهش ظرفيت آنها در جذب مواد زاید می شود و همچنین باعث ماندابي شدن و افزایش شوری می گردد.

تمایل به استاندارد کردن و تخصصی کردن کشاورزی با روی آوردن به رقمهای جدید بذر که موجب از دست رفتن رقمها نﮊادهای سنتی می شود .

خطرهای بهداشتی جدید برای کارگران در صنايع شمیایی کشاورزی و عمل آوری مواد غذایی (Pretty ، 1995 ).

Sheferd ( 1998 ) انتقادات وارد بر انقلاب سبز را که در نتيجه بستری را برای معرفی مفهوم پایداری در کشاورزی فراهم آورد به شرح زیر بر می شمارد: نا برابر یهای جغرافیایی ،نا برابری های اجتماعی - اقتصادی ،نا برابری در اشتغال و دستمزد ها،تضادها و اختلاف ،بر هم خوردن امنیت غذایی و به خطر آفتادن سلامتی انسانهاو محیط زیست ..تحقیقات متعدد دیگری نیز نگرانی ها درباره نقش منفي کشاورزی سنتی و انقلاب سبز را بر محیط زیست گزارش کرده اند ( Agabaje & et al ، 2001 ) ، ( Rasull ، Tapa ، 2003 ) ، ( Leeuwise ، 2004 ) ، ( Gamon & Scofield ، 1998 ) .

در مقاله تعریف و اجرای کشاورزی پایدار به افزایش انرﮊی مصرفی در هر بوشل محصول تولیدی از جمله (انرﮊی براي تولید مواد شیمیایی و ماشین آلات ) در مقابل کاهش ذخایر انرﮊی نیز به عنوان نگرانی حاصل از فعالیتهای تولیدی حاصل از انقلاب سبز اشاره شده است.