ناحيه
فراخشك
خشك
نيمه خشك
نيمه مرطوب
بارش سالانه mm
نزديك به صفر
150 –80 زمستانه
350-200 تابستانه
500-200
800-300
800-500
تغييرات سالانه درون منطقه اي
بالغ بر 100 %
% 100-50
% 50-25
كمتر از 25%
نسبت P/ET
كمتر از 03/0
2/0-3./0
5/0-2/0
5/0 – 75 /0
پوشش گياهي
تقريباً عاري از پوشش
پراكنده و نامشخص
استپ هاي ناپيوسته
استپ و ساوانا
كاربرد بالقوه اراضي
فاقد كشت ديم و فاقد مرتع
پرورش دام به صورت كوچ نشيني و كشاورزي صرفاً باستحصال آب
پرورش دام كشت ديم
پرورش دام و كشاورزي
آنچنان كه از جدول فوق مشخص می شود ميزان بارندگی در نواحی خشك به كمتر از 300 ميلی متر در سال محدود می گردد و اكثراً نيز بيش از 100 ميلی متر نيست كه در مقايسه با مقادير تبخير و تعرق كه گاه به چندين متر می رسد بسيار اندك است و لزوم بهره گيری هر چه بيشتر از نزولات جوی و مخازن آبهای زيرزمينی و منابع آبهای سطحی را آشكار می سازد .
گسترش نواحی خشك و بيابانی و پيامدهای بيابان زايی در بسياری از كشورهای منطقه و شمال آفريقا معضل عمده بر سر راه توسعه پايدار است . در جدول 2 برآوردی از وسعت نواحی خشك و ميزان بارندگی سالانه ارائه شده .
نام منطقه
كل مساحت
ميزان باران
A + B
كمتر از 100
400-100
شمال آفريقا
5751
4864
653
96
الجزائر
3705
3033
589
95
ايران ، افغانستان ، پاكستان
3100
548
2132
87
سودان
2625
764
500
48
سومالی
637
170
300
74
درايران نيز بخش عمده از ناحيه مركزی و جنوبی كشور تحت پوشش كوير و بيابان است كه كويرهای لوت و نمك ازآن جمله اند . طبق آمارها و گزارشات موجود ، خطوط همباران اصلی كه ناحيه كويری ايران را در بر می گيرند . عمدتاً 100 ميليمتر و 150 ميليمتر هستند كه البته در بعضی مناطق نظير قسمت شمالی حوزه مركزی اين مقادير به 25 و 50 ميليمتر نيز كاهش می يابد كه نشانگر خشكی شديد منطقه است . تبخير از سطح اين حوزه ها نيز بسيار زياد و به بيش از 2500 ميليمتر در سال بالغ می گردد ( ميانگين تبخير سالانه در شهرستان طبس در استان خراسان حدود 4075 ميليمتر گزارش شده است ) و از اين هر گونه توليد و توسعه كشاورزی و صنعتی در اين نواحی در گرو تهيه آب خواهد بود .
مقابله با گسترش خشكی و بيابانی شدن چندان ساده نيست ليكن بشر می تواند فعاليتهاي خود را در اين زمينه بر اساس چرخه آبشناسی Hydrological طوری تنظيم كند كه مقدار مشخصی آب ، بدون بروز تاثيرات نامطلوب جانبی نظير پديده بيابان زائی ، نيازهای او را برآورد سازد .
- ويژگيهای زيستی گياهان و جانوران در مناطق خشك
فقدان يا كمبود شديد بارندگی و منابع آبی در مناطق خشك و نيمه خشك و اقليم زيستی خاص اين نواحی ، سازگاری های ويژه ای در گياهان و جانوران بومی مناطق فوق به وجود آورده است تا امكان ادامه حيات در شرايط تنش رطوبتی يا كيفيت نامناسب آب و خاك داشته باشند . گياهان اين مناطق دارای خصوصيات فيزيولوژيكی و مرفولوژيكی خاصی هستند كه باعث می شود از حداقل ذخيره رطوبتی در خاك و هوا استفاده كنند و اندوخته رطوبتی گياه نيز كمتر از حد معمول تلف شود . عميق ترين سيستم ريشه ای برای جذب آب از اعماق پايين تر خاك ، خاردارشدن ساقه ها و كوچك شدن سطح برگها براي كاهش ميزان تبخير ، وجود پوششی مومی و چرب در سطح برگها ، افزايش اندامهاي ذخيره كننده رطوبت ، گوشتي و آبدارشدن ساقه و….. نمونه ای از اين تغييرات مرفولوژيكی است . از نظر ساختار درونی و فيزيولوژيكی نيز در گياهان هورمونهای تنظيم كننده خاص با توجه به خشكی اقليم منطقه و كمبود رطوبت ترشح می شود و فرآيند تعرق گياه از ساز و كار ويژه ای تبعيت می كند .
گياهان مقاوم به خشكی را اصطلاحاً زيروفيت Xerophyte گويند كه به 4 گروه تقسيم می شوند .
1- گياهانی كه از خشكی فرار می كنند : گياهانی هستند كه مقاومت چندانی به خشكی دارند ولی بذر آنها مقاوم است و طول دوره رشد خود را قبل از رسيدن دوره خشكی ( Dry spell ) به اتمام می رسانند .
2- برخی از گياهان نياز آبی خود را حسب شرايط كاهش می دهند . يعنی برای توليد 1 واحد ماده خشك آب كمتری مصرف می كنند مثل برخی ارقام غلات در مناطق نيمه خشك كه اصطلاحاً آن را طفره از خشكی گويند .
3- گياهان متحمل خشكی : اين گياهان خصوصيات مرفولوژيكی خاص دارند كه خشكی را تحمل می كنند .
4- گياهان مقاوم به خشكی : نظير كاكتوسها كه آب را درون بافتهای خود ذخيره می كنند و درموقع خشكی از آن استفاده می كنند .
گروهی ديگر از گياهان بر اساس خواهشهای اكولوژيكی خود مختص كاشت و رويش در مناطق خشك و كم آب و به ويژه اراضی شور هستند . كه عمدتاً اراضی و آبهای جاری د رمناطق خشك و بياباني به دليل تبخير زياد شور و لب شور است . به اين گياهان اصطلاحاً شور پسند ( Halophyte ) گويند .
ارقام و گونه های مختلفی از گياهان شورپسند ( انواع بوته ای تا درخچه ها و درختان ) در نقاط خشك ايران رشد و نمو دارند كه داراي كاربردهاي بالقوه فراوانی نيز در مصارف مختلف هستند . در بسياری از كويرهای جهان مخازن بزرگی از آبهای شور وجود دارد كه حاوی مقادير زيادی نمك است . چنانچه بتوان به شكلی از اين آبهای شور برای آبياری استفاده كرد ، اراضی كويری بيشتری به زير كشت می آورد و آبهای غير شوری كه در حال حاضر صرف آبياری می شد را می توان به مصرف شرب انسان ها رساند . يافته های جديد علوم خاك و فيزيولوژی گياهی و تكنيكهای جديد آبياری نشان می دهد كه با مديريت دقيق می توان از آب شور برای كاشت گونه های متفاوتی از گياهان عادی و شور پسند كه خود نقش مهمی در تثبيت شنهای روان و جلوگيری از بيان زائی دارند استفاده كرد .
تپه های شني
طرز تشکیل تپههای شنی (دونها) بدین صورت است که ماسههایی که بوسیله باد در سطح زمین در حرکت هستند پس از رسیدن به موانعی در سر راه خود از قبیل گیاهان ، قطعات سنگ و یا عوارض طبیعی دیگر که سبب کاهش سرعت باد در نتیجه متوقف ماندن ذرات ماسه از حرکت میشود. این ذرات در اطراف این موانع انباشته شده و بتدریج به مقدار آنها افزوده میشود. سرانجام اجتماع این ذرات. ماسهای منجر به تشکیل تپههای شنی میگردد. البته هرچه این موانع بزرگتر باشند امکان اینکه تودههای ماسهای به صورت تپههای بزرگتری در آیند وجود دارد.
حرکت تپههای شنی
تپههای شنی پس از تشکیل در محل خود ثابت نمیمانند، بلکه در جهت وزش باد جابجا میشوند. با وزش باد ماسهها در دامنهای که در جهت باد قرار دارد به طرف بالا رانده میشوند و پس از رسیدن به قله در دامنه پشتی تپه غلطیده و در آنجا جمع میگردند. جابجایی تودههای ماسهای در شرایط عادی به 10 تا 20 متر در سال میرسد.
ارتفاع تپههای شنی
ارتفاع تپههای شنی متغیر میباشد و به ندرت از 20 متر تجاوز میکند ولی گاهی از اوقات ارتفاع آنها زیاد شده و به 100 متر نیز میرسد. برای مثال ارتفاع تپههای شنی شرق کویر لوت گاهی اوقات به بیش از 100 متر نیز میرسد.
جنس تپههای شنی
جنس تپههای شنی اغلب از کوارتز است ولی گاهی گچ ، آهک ، رس ، خاکسترهای آتشفشانی و مواد دیگر ، در آنها دیده میشود. وجود این مواد در تپههای شنی حاکی از فراوانی آنها در محل است.
انواع تپههای شنی
شکل تپههای شنی متفاوت است و از این جهت آنها را برحسب شکل و چگونگی تشکیلشان به دستههای مختلف تقسیم میکنند که مهمترین آنها عبارتند از :
برخان (Barchan) :
این دسته از تپههای شنی هلالی شکل و ده و دارای دو گوشه تیز میباشند که جهت باد را نشان میدهند. قسمت کوژ این تپهها در جهت باد و کاو آن در جهت مقابل باد است. برخان در مناطقی که جهت باد همیشه ثابت است تشکیل میگردد. این نوع تپهها متحرک بوده و هرچه کوچکتر باشند مقدار جابجایی آنها بیشتر میباشد.
تپههای شنی سهمی شکل (Parabolic) :
این تپهها دارای یک دیواره کم شیب و یک دیواره تقریبا قائم بوده و شکل سهمی و یا به صورت U میباشند.
سیف (Sief dune) :
سیف به زبان عربی یعنی شمشیر و چون این نوع تپههای شنی (دونها) شبیه شمشیر هستند، از این جهت به آنها سیف میگویند. این نوع دونها در مناطقی که باد دارای یک جهت اصلی و یک جهت فرعی میباشد تشکیل میشوند.
تپههای شنی طولی (Longitudinal dune) :
تپههای شنی طولی که به آنها دون ریسمانی نیز گفته میشود، تپههای باریکی هستند که به شکل رشتههای طویل دیده میشوند و طول آنها نیز در امتداد جهت باد قرار گرفته است. طول این تپهها گاهی به 80 تا 100 کیلومتر و ارتفاع آنها به 50 تا 100 متر نیز میرسد.
تپههای شنی عرضی (Transverse dune) :
این نوع تپهها معمولا در نواحی که مقدار ماسه فراوان و جهت باد نیز ثابت است به شکل رشتههایی از تپه های شنی که متصل به هم (معمولا از اتصال چند برخان که امتداد آنها عمود بر جهت باد است) تشکیل میشوند.
تپههای شنی درهم (Interfrence dune) :
به تپههایی که به علت تغییر دائمی جهت باد دارای هیچ نوع فرم و شکل شخصی نمیباشند اطلاق میگردد.
کلیه عکسها مربوط به سفرهای گروه به مناطق کویری ایران می باشد
تپه های شنی اطراف بند ریگ و مرنجاب
حیوانات کویر:
گورخر آسیایی
اين حيوان در راسته فردسمان قرار دارد و شباهت زيادي به الاغ دارد ولي قدري از آن بزرگتر است. گورخر ايراني بر خلاف گورخر آفريقايي بدن راه راه ندارد و رنگ پشت آن زرد تمايلي به نارنجي، پايين بدن، پهلوها و كفلها سفيد متمايل به زرد است. يال سياهرنگي بر روي گردن و نوار قهوهايي تيرهايي در پشت است كه تا دم ادامه دارد. از مشخصههاي بارز آن وجود تكهاي پوست گردو سياه رنگ در سطح داخلي دستها است كه باعث شناسايي آن ميشود.
اين حيوان در گذشته به تعداد زياد در حاشيه كوير مركزي از طبس تا سمنان، جنوب ورامين، نزديك قزوين، دشتهاي مجاور كلاه قاضي و گاوخوني در استان اصفهان، بافت و سيرجان در استان كرمان، نيريز در استان فارس، ابرقو و هرات در استان يزد و مناطق مرزي سرخس وجود داشته است. ولي در حال حاضر تعداد بسيار كمي از آن فقط در مناطق حفاظت شده توران و بهرامگور و منطقه مرزي سرخس باقي مانده است. براثر تعقيب و شكار آن به وسيله موتورسيكلت و اتوموبيل، تخريب زيستگاه، اشغال آبخورها نسل آن به شدت در معرض خطر نابودي است به طوريكه هم اكنون نام آن ليست CITES قرار دارد.
زيستگاه اين حيوان به طور كلي دشتها، تپه ماهورهاي كوتاه، درمنهزارها، تانحزارها، قيچزارهاي بلند واقع در مناطق بياباني و استپي است. در روز فعال است و بيشتر صبح زود و عصر مشاهده ميشود. گورها به صورت اجتماعلي زندگي ميكنند و حس بينايي، بويايي و شنوايي بسيار قوي دارند. همچنين وابستگي زيادي به آب دارند و از گياهان مرتعي استفاده ميكنند. در اواخر خرداد ماه جفتگيري ميكنند و طول عمر آنها حدود 40 سال است.
مهمترین زیستگاه گور در ایران , منطقه حفاظت شده بهرام گور است . گورخر كه مهمترين گونه جانوري در منطقه بهرام گور است مهاجرت هاي كوتاهي در اين منطقه در فصول مختلف سال انجام مي دهد. كاهش بارندگي، احساس ناامني و تداوم خشكسالي از جمله عواملي است كه مهاجرت اين حيوان را افزايش مي دهد. مهاجرتهايي كه براثر اين عوامل رخ مي دهد مي تواند تأثيرمرگ بار بر نسل گورخر در منطقه حفاظت شده بهرام گور برجاي بگذارد. از گله هاي گورخر كه پيشتر در اين منطقه به صورت دستجمعي حركت مي كردند اكنون خبري نيست و براساس آمار موجود تنها ۱۰۰ رأس گور در اين منطقه زندگي مي كنند .
مار
مارها در مناطق گستردهای از زمین پراکنده می باشند کشور ما به ویژه در بخشهای مرکزی بعلت کویری بودن و خشک بودن این مناطق محل مناسبی برای زندگی برخی مارها می باشد که عمدتا خطر ناک هستند مانند انواع افعی ها از جمله افعی شاخدار، تیر مار ، مار جعفری ، گرزه مار و برخی دیگر از انواع شاید بد نیست بدانید مارها در عین حال اینکه حیواناتی خطر ناک و مهاجم هستند بسیار حیوانات ترسوئی نیز میباشند اگر به انها زیاد نزدیک نشوید و یا در موقعیت مناسبی قرار داشته باشید که مار نتواند به شما حمله کند این حیوان به سرعت سعی به فرار می کنداغلب حمله انها به انسان بدلیل بی احتیاطی است از انجا که مارها اغلب هم رنگ محیط اطرافشان هستند از این رو دیدن انها بسیار دشوار است و به همین لحاظ اغلب بدلیل ندیدن انه بیش از حد به انها نزدیک می شویم و حیوان بدون اطلاع از اشتباه ما تنها برای دفاع اقدام به حمله میکند و یا بدون توجه دست در زیر سنگ و یا بوته ها بردن و یا بازی با انها همه از عوامل حمله این حیوان خوش خط و خال به انسان میباشد. بد نیست اشاره شود احتمال روبرو شدن با مار و حمله ان به انسان بسیار ضعیف است. برای روشن شدن باید بدانید مرگ حاصل از اصابت برق اسمان تلفات بیشتری از گزش این حیوان دارد. جالب توجه است اگر بدانید بیش از 90% افرادی که بعلت مارگزیدگی جان می بازند علت مرگ انها وجود سم مار در بدن مقتولان نیست بلکه ترس و استرس از این حیوان و وحشت از ان باعث مرگ می شود حتی در بعضی از موارد روی بدن جان باختگان اثری از گزش پیدا نمیشود. دلیل این امر بسیار روشن است و این مربوط به عوامل مختلفی است که توضیح داده می شود اول باید مکانیزم عمل سم مارها را بدانیم سم مارها به دو گونه عمل میکنند یکی از خطر ناکترین این مکانیزمها اثر سم بر روی سیستم عصبی و در نتیجه فلج عمومی بدن صیداست و دیگری تاثیر بر روی خون که در نوع اخیر سم موجب تخریب گلبولهای قرمز یا به عبارتی موجب همولیز شدن گلبولهای قرمز می شود. به هر حال برای تاثیر هر دو نوع سم نیاز به مقدار کافی از سم می باشد. اما مورد بعدی ساختار تزریق توسط حیوان می باشد برخی از مارها در داخل دندانهای نیش خود حفرهای دارند که مستقیم به کیسه حاوی زهر در فک بالائی حیوان متصل می باشد و در موقع لزوم و فشار بعلت گزش سم از کیسه ها خارج شده و از تریق کانال مذکور به بدن صید تزریق میگردد. در این حالت سم به میزان بیشتر و بدون انکه به اطراف ریخته شود وارد بدن صید میشود. اما برخی دیگر از مارها تنها بر روی دندانهای نیش خود دارای شیار ظریفی هستند که روی ان باز می باشد و سم از این طریق به بدن صید میرسد در این شکل مقدارقابل توجهی از سم حدر رفته و همه ان به بدن صید نمیرسد سوم همانطور که گفته شد ترسیدن بیش از حد این حیوان از انسان و همینطور انسان از مار می باشد. نتیجه اینکه مجموع این سه عامل موجب میشود تا انقدر هم که فکر میکنیم مارها خطر ناک نیستند. یعنی دوز یا مقدار سم که بتواند خطر ناک باشد به ندرت توسط مار امکان دارد در بدن انسان تزیق شود. چرا که حتما در موقع تزریق سم هم فرد گزیده شده و هم مار از وجود هم مطلع شده و واکنشهای سریع و خارج از تصوری برای فرار از مهلکه از خود نشان میدهند و به همین دلیل اغلب مار حتی اگر دارای دندان کانال دار و سم مهلک عصبی داشته باشد فرصت تزریق نمی یابد و بسیاری از مواقع ممکن است مار برای شکار و تهیه غذا حیوان دیگری را در موقع صید گزیده باشد که در این صورت فشار مایع سم برای تزریق و مقدار ان در کیسه های زهر کاهش یافته است. به هر ترتیب باید از مارها پرهیز کرد. اما باید توجه داشت این حیوان که بسیار برای ما مرموز و اسرار آمیز است. علاوه بر داستانها و روایتهای تاریخی و حتی احترام برخی از ملل و اقوام به این حیوان از دیر باز ( مصر باستان ) تا امروز ( در برخی کشورهای افریقائی به ویژه هندوستان ) باید اعتراف کرد وجود این حیوان در چرخه اکوسیستم در بسیاری از بیومها ی طبیعی نقشی کاملا مثبت و متعادل کننده بوده و هر گونه تغیر در جمعیت و یا از بین رفتن این حیوان می تواند لطمه سنگینی به محیط زیست وارد نماید. مهمترین عامل کنترل تعداد موشها در مناطق بیابانی و کویری وجود مارها می باشد که نبودن انها موجب افزایش جمعیت این جونده شده و در نتیجه پوشش گیاهی یک منطقه و سایر عوامل موجود در چرخه اکوسیستم یک محیط را به نابودی بکشاند. در روایتها و داستانهای کهن از مار به عنوان نگهبان گنجهای بزرگ و افسانه ای یاد شده و امروزه این حیوان گرانبها ترین گنج انسان امروزی که همان محیط زیست است را نیز نگهبانی میکند. با امید به اینکه به خاطر ترس کاذب خود و یا تفریح به حیوانات آسیب نرسانیم و وجود انهارا در طبیعت پیرامون خود لازم و محترم بشماریم
تشخیص مارهای سمی و غیر سمی محسن ادیب
تشخیص سمی بودن مار کار خیلی دشواری نیست موارد زیر روش تشخیص سمی بودن مار را به شما آموزش می دهند :
سر مارهای سمی مثلثی شکل و بیرون زده از راستای بدن است در حالی که مارهای غیر سمی سری معمولا گرد و مدور و در راستای بدن دارند .
در مارهای سمی دندانهای نیش از سایر دندانها بزرگترند در نتیجه در نقطه گزش معمولا جای دو دندان به خوبی قابل تشخیص است در حالی که در مارهای غیر سمی دندانه یک اندازه هستند و در نقطه گزش جای دو سری دندان موازی دیده می شود .
مارهای سمی دارا مردمک چشم بیضی شکل هستند در حالی که مارهای غیر سمی مردمکی گرد دارند ( مار مرجانی که از مارهای منلطق کویری و بسیار خطرناک است دارای مردمک گرد است ولی حلقه های رنگین موجود در پوست آن را مشخص می کند )
مارهای سمی دارای پوستی رنگین و پر خط و خال هستند در حالی که مارهای غیر سمی پوستی ساده دارند
مارهای سمی دارای فرورفتگی در بین دو چشم هستند در حالی که مارهای غیر سمی فروررفتگی در بین دو چشم ندارند .
مارهای کوچک اکثرا سمی هستند و مارهای بزرگ اکثرا غیر سمی هستند .
عقرب DK multi media
این ساکنین صحراهای خشک عقربهای واقعی و دارای نیشهای زهرآگین نیستند. اما به هر حال این جانوران دارای چنگالهای خارداری هستند که در واقع قسمتی از دهان آنها محسوب می شود. و آنها قادر هستند که ماده سمی خطر ناکی ازقسمت عقب بدنشان به طرف مهاجمین بپاشند. این جانور بیشتر در شب شکار می کند و پاهای بلند جلویی خود را برای پیدا کردن غذا بکار برد و بعد از یافتن غذا آن را بوسیله چنگالهایش می گیرد. در طول روز در زیر سنگها یا سوراخ زمین پنهان می گردد.
عقربهای مناطق کویری ایران به دو دسته تقسیم میشوند : عقرب های دم طلایی و عقرب های سیاه . خطرناک ترین نوع عقرب در ایران عقرب گاردیوم است که در منطقه خوزستان یافت می شود و سمی کشنده دارد . سم سایر عقربها کشنده نیست . عقرب هاي ايران بالاترين ميزان گزيدن را در دنيا به خود اختصاص دادهاند . طبق نتايج بررسيها، افرادي كه 6 ساعت پس از گزش به مراكز درماني مراجعه ميكنند 2 برابر كساني كه بين 6 تا 12 ساعت و 5 برابر كساني كه بيش از 12 ساعت به مركز درمان ميروند، شانس مرگ كمتري دارند
شتر
شتر حيوان نشخوار كننده ، بدون شاخ و زوج سمي است كه به گروه پستانداران تعلق دارد . شتر داراي چهار اندام خلفي و قدامي بلند و قوي است كه هر كدام به كف پائي عريض و خشن منتهي مي گردد كه داراي ناخن هائي ضعيف و رشد نايافته بوده و براي راه رفتن بر روي شن هاي صحرا سازگاري يافته است اين حيوان داراي گردني دراز و منحني است . سر شتر مستطيل شكل و لب هاي بالائي او شكافته است . دندان هاي پيش و نيش وي قوي و برنده است و توانائي گاز گرفتن عميق را به حيوان داده است .
شتر آسيائي دو كوهانه است كه كوهان اول بر روي كمر و كوهان دوم بر روي كپل حيوان قرار دارد و شتر در آن اقدام به ذخيره سازي غذا مي كند . رنگ پشم اين گونه شترها سرخ – خاكستري است و پشم ها به صورت انبوه و بلند در پشت گردن و در اطراف بخش بالائي اندام هاي خلفي و قدامي رشد مي كنند. تعداد زيادي از اين گونه شترها در منطقه آسياي ميانه وجود دارد كه برخي از آنها جهت سواري مورد استفاده قرار مي گيرند.
گونه ديگر شتر ، شتر عربي يا يك كوهانه است كه اين شتر در صحراهاي كشورهاي عربي و آفريقائي وجود دارد .
شتر حيوان مفيدي است وكاربردهاي فراواني دارد . اين حيوان علاوه بر اينكه وسيله اصلي رفت و آمد ساكنين صحراست ، از سوئي ديگر مي تواند غذاي آدمي و وسايل مورد نياز ديگر را به انسان عرضه كند و انسان مي تواند بوسيله تغذيه با شير شتر و گوشت شتر ، تا هفته ها در صحرا زنده بماند . هم چنين مي توان از چربي كوهان به جاي كره استفاده كرد و پشم شتر را در ساختن خيمه ها ، پتو ، فرش ،لباس هاي پشمي ،طناب و ريسمان به كار برد . هم چنين مي توان از مدفوع خشك شده شتر براي روشن كردن آتش استفاده كرد و پس از كشتار شتر مي توان از پوست آن براي ساختن كفش ، و مشك و غيره ، ....استفاده كرد . شتر از حيواناتي است كه با محيط هاي خشك و بي آب و علف و صحرا سازگار شده واين سازگاري باعث شده است كه به خوبي قادرباشد آب و هواي گرم و خشك ، بي آبي و كم غذائي را تحمل نمايد .
كوهان ، عضوئي قابل توجه در شتر است كه فقط از چربي و عضلات تشكيل شده و در آن استخواني وجود ندارد و شتر درشرايط بي غذائي تا چندين روز مي تواند با اعتماد به وجود اين چربي و سوخت و ساز آن زنده بماند.
كف پاي شتر حالت مخصوص به خود دارد و از دو بخش تشكيل شده است و كلفت و پهن است و مانع از اين مي شود كه پاي شتر درشن هاي ريز صحرا فرو رود . چشم هاي شتر داراي مژگان هاي بلندي است كه به همراهي پلك ها ، چشم ها را از طوفان هاي شني و از تابش شديد آفتاب محافظت مي كند . منخرين شتر داراي شكاف هاي طولي است كه شتر در هنگام تنفس مي تواند بيني را به خوبي از هم باز كند و بيشترين ميزان هوا را وارد ريه هاي خود كند و در هنگام بروز طوفان هاي شني بيني خود را ببندد . هم چنين شتر داراي فك درازي است كه به طور جانبي حركت مي كند و مي تواند عمل جويدن را به خوبي انجام دهد . شتر مي تواند بيشتر از هر حيوان ديگر بي آبي را تحمل كند و اكنون آشكار شده است كه شتر به علت اختلاف زياد درجه حرارت بدنش مي تواند آب بدن خود را حفظ نمايد . زيرا كه از اين آب براي خنك كردن بدن استفاده نمي كند . درجه حرارت بدن شتر ثابت نيست و به آهستگي همراه با ارتفاع درجه حرارت محيط بالا ميرود و اين بدان معني است كه شتر آب بدن خود را از دست نمي دهد تا بدن خود را سرد نگه دارد ( كه اين كار در انسان از طريق عرق كردن صورت مي گيرد ) و در هنگام شب ، هنگامي كه درجه حرارت محيط پايين مي رود درجه حرارت بدن شتر نيز كاهش يافته و در هنگام صبح در پايين ترين درجه خواهد بود .
دماي بدن شتر مي تواند در محدوده 7 درجه فارنهايت بالا و پايين برود در حالي كه در انسان فقط در محدوده 1 درجه فارنهايت بالا و پايين مي رود
خصوصيات شتر
لب هاي شتر داراي وسعت حركتي خو بي است و لب بالائي به دو بخش تقسيم شده است و ملاحظه مي گردد كه لب پاييني در شترهاي مسن بوضوح آويزان است . در اين حيوان نيز ، همانند ساير نشخوار كنندگان برروي فك پائيني شتر فقط دندان پيشين وجود دارد و اين دندان ها در فك بالائي وجود ندارد . دهان شتر هميشه باز است و حيوان صداهائ بلند و آزار دهنده اي از خود در مي آورد و هنگامي كه حيوان چنين صداهائي از خود در مي آورد اگر به دهان او بنگريم در موخره دهان مي توانيم توده اي سرخ رنگ را ببينيم كه احياناً تا بخش جلوئي دهان مي رسد و به نظر مي رسد كه وظيفه اين توده مرطوب كردن ناحيه انتهايي حنجره است و در نتيجه كمك مي كند حيوان در برابر تشنگي مقاومت كند . ( اين توده با لاخص درهنگام فصل جفتگيري ، كه شتر نر مست بدون دليل به ديگران حمله مي كند ، و بيضه ها و مثانه و اجزاي ديگر بدن را گاز مي گيرد ، در خارج از دهان نيز مشاهده مي گردد ) .
شتر در بالاي پس سر خود غده اي نرم و مرطوب دارد كه وظيفه ترشحي آن در هنگام مستي شتر است . در حالي كه بقيه اجزاي بدن كاملا خشك مي باشد . در ناحيه مفصل پاها ،پوست شتر كلفت و خشن مي گردد كه به آن پينه مي گوئيم اين پينه ها بيشتر در جاهائي از بدن مشاهده مي گردد كه شتر بر روي آنها مي نشيند تا باقي بدن خود رااز اصطحكاك با زمين محافظت نمايد و هم چنين شتر در ناحيه جناغ سينه نيز پينه بزرگي دارد كه شتر را در هنگام نشستن بر روي زمين در حفظ تعادل كمك مي رساند . كوهان شتر يك توده چربي است كه حجم آن بر حسب شتر ، سن وي و سلامتي يا بيماري وي تغيير مي يابد .
پاهاي شتر به گونه اي آفريده شده است كه حيوان را در هنگام راه رفتن بر روي شن هاي نرم ياري كند ، ولي به هر حال اين پاها با هر گونه زميني به جز زمينهاي گل آلود مناسبت دارد . اما سم هاي حيوان واضح و آشكار نبوده و در داخل بافت كراتينه كف پا فرار گرفته است . كف پا محكم بوده و داراي ناخن هاي سخت و كوتاهي در مقدمه است و هنگامي كه كف پا بر روي زمين گذاشته مي شود به خوبي منبسط مي گردد و باعث تثبيت پا بر روي شن ها مي گردد و اين در حالي است كه شتر با سختي فراوان بر روي زمين هاي گلي و لغزنده راه مي رود .
دستگاه گوارش شتر همچون ساير نشخوار كنندگان داراي معده چهارگانه است هر چند كه هزار لاي شتر ، رشد وتوسعه چنداني نيافته است . شتر داراي رفتار خاصي است . اين حيوان هر چند كه حيواني بردبار و آرام است اما احياناً وبه صورت ناگهاني مهاجم مي گردد (بالاخص در فصل جفت گيري ) و به همين جهت بهتر است كه در هنگام كار ،شتران نرو ماده از هم جدا گردند در اوقات ديگر شترها مطيع و آرام هستند . علي رغم اينكه در هنگام گرفتن افسار آنان و يا نهادن بار ، از خود صداهاي بلند آزار دهنده در مي آورند خطري نخواهند داشت و معمولا ً شتران اخته شده در مقايسه با شتران نر طبيعي آرام تر هستند . شتر نسبت به تحمل درد و در قبال بيماريها تا حدودي مقاوم تر از ساير دامها ست و هيچگونه علايم خستگي و ناراحتي از خود بروز نمي دهند . به همين جهت بايد كه به دقت آن ها را تحت نظر داشت زيرا در هنگام بيماري نيزبدون هيچگونه اظهار ناراحتي هم چنان به كار خود ادامه مي دهند .
توليد مثل
شتر نر بر خلاف شتر ماده داراي فصل جفتگيري است و اين فصل جفتگيري متناسب با هنگام آمادگي شتر ماده جهت باروري است، و فصل جفتگيري در نيمه كره شمالي در ماه هاي آخرفصل زمستان است و دوره يا فصل مستي شتر ناميده مي شود ودر صورت وجود علوفه كافي فصل جفت گيري ازماه دسامبر آغاز شده و تا ماه مارس ادامه مي يابد . به هرحال شتر در ماه فوريه در حالت هيجان جنسي خواهد بود و علايم اين هيجان واضح و آشكار است و احتياج به شرح فراوان ندارد . چرا كه در چنين حالتي كه كام نر حيوان بزرگ شده و از دهان بيرون مي زند و اين امر بسيار واضح وآشكار خواهد بود . معمولاً بزرگترين و قويترين شتر گله اقدام به باروري شتران ماده مي نمايد ، و چنانچه دو شتر نر در حالت مستي در يك زمان وجود داشته باشند ،آن دو به جنگ پرداخته و شتر پيروز است كه اقدام به جفتگيري با شتران ماده نموده و شتر شكست خورده حالت مستي خود را از دست مي دهد .
در اين فصل ، معمولا ًشتر نر به حيوانات ديگر و حتي انسان حمله مي كند و به آنها صدمات فراوان وارد مي كند و در اين فصل شترها كثيف ، آزار دهنده و كم رشد مي شوند و جهت جلوگيري از چنين مسائلي اقدام به اخته نمودن شتران كاري و باركش مي نمايند. ولي اخته كردن اگر در شتران كمتر از 6 سال سن انجام شود ، خود باعث حدوث تغييرات ناخوشايندي از لحاظ رشد استخوان ها و عضلات و قدرت تحمل شترها مي گردد. از سوئي ديگر اگر اخته كردن بعد از 6 سالگي انجام شود ممكن است كه عمل اخته كردن برايش خطرناك باشد و بهترين راه براي كنترل شتران اخته نشده در فصل مستي ، اين است كه آنان را به كار سخت و طاقت فرسا به گمارند . شتر در اين دوره بايد تمامي وظايف خود را انجام دهد و نبايد او را به حال خود رها كرد .
معمولا ًخطراتي را كه شتر مي تواند به انسان وارد آورد گاز گرفتن است كه اين كار به وسيله دندان هاي نيش خود انجام مي دهد و به همين جهت بهتر است كه اين دندان ها رابا سوهان سائيده و كند ساخت تا ضرر ناشي از آنها كمتر شود .
باروري شتر ماده درسن چهار سالگي شروع مي شود و ممكن است كه تا مدت 15 سال به زاد و ولد بپردازد و معمولاً شتر ماده هر دو سال يك بار مي زايد و مدت حاملگي شتر در حدود يك سال به طول مي انجامد و شتر ماده به مدت 6-12 ماه از بچه شتر مراقبت و نگهداري مي كند .
بچه شتر در هنگام ولادتش ضعيف و ناتوان است ولي بعد از 24 ساعت از زايمان مي تواند به دنبال مادر خود راه برود و اگر قافله شترها در حالت حركت باشند و امكان توقف موجود نباشد معمولا ًبچه شتر تازه بدنيا آمده را در داخل خورجيني نهاده و بر پشت شتر ديگري مي بندند و شتر ماده به دنبال اين شتر حركت خواهد كرد .
شتر ماده روزانه (5/4ليتر ) شير مي دهد و اين ميزان شير بر حسب ميزان تغذيه شتر و وضعيت سلامتي او تغيير مي يابد . دوره شير دهي معمولا ً از 7 تا 18 هفته طول مي كشد و بچه شتر معمولا ً در سن 15 ماهگي از شير گرفته مي شود . از شير شتر كره نيزگرفته مي شود .
تغذيه
شتر حيواني است كه در تغذيه علاوه بر علوفه مي تواند از درختان ،درختچه ها و علوفه خشك استفاده كند و با اضافه كردن حبوبات به جيره غذايي شتر ديده شد كه اين شتران بيشتر از شتران ديگري كه فقط بر درختچه ها تغذيه مي كرده اند فعاليت كاري داشته اند . ولي به هر حال تغذيه بيش از حد با حبوبات نيز مي تواند خطر آفرين باشد زيرا كه دستگاه گوارش شتر توانائي هضم مقدار زياد حبوبا ت را ندارند به همين جهت بايد در جيره غذايي شتر ميزان كمي ازكنستانتره و حبوبات باشد . همچون ساير نشخوار كنندگان شتر نيز بايد به مقدار كافي علوفه تناول كند و همچنين بايد به شتر بعد از غذا خوردن مدتي استراحت داد تا بتواند نشخوار كند . به هر حال مدت چراي شتر بايد 6 ساعت در روز باشد . شتران خوردن گياهان و درختچه هاي كوچك را ترجيح مي دهند ولي قدرت تميز گياهان سمي را از غير سمي ندارند. كاه و ساقه محصولات كشاورزي از غذاهاي مفيد براي تغذيه شتران به شمار مي روند . شتر توانائي خوردن علوفه و گياهان غير ثابت و متحرك را ندارند يعني فقط مي تواند گياهان و علوفه متصل به زمين يا درختان را بخورد . و به همين جهت براي شتر خوردن گياهان درو شده مشكل است . به هر حال شتران قدرت تميز غذائي ندارند و ممكن است كه اقدام به خوردن لباس ،گليم ، افسار و لجام بنمايد .
اما از لحاظ نوشيدن آب ،شتر هر چه بيشتر كار كند به آب بيشتري نياز دارد و شتر مي تواند تا چند روز بدون نوشيدن آب زنده بماند . ولي بهتر است در صورت امكان در هر روز سيراب گردد و اگر شتر در مدت زيادي تشنه بود بايد در هنگام رسيدن به آب از پي در پي و به سرعت آب خوردن وي جلو گيري كرد جهت اين كار بايد در آغاز مقداري آب به او داده شود و سپس مدتي بعد باقيمانده آب را بنوشد .
شتران معمولا ً آب راكد را بر آب جاري ترجيح ميدهند وشتر بايد در هنگام ظهر كه آب گرم شده است آب بنوشد .
تعيين سن
دندان هاي شيري فك پايين مدت كوتاهي پس از تولد ظاهر مي گردند و بعد از دو ماه هر 6 دندان پيش كامل مي گردند و بعد از حوالي 12 ماه آن دندان ها سائيده مي گردند ولي هم چنان براي مدت 3 سال باقي مي مانند ولي در اين مدت بسيار سائيده مي گردند و هنگامي كه شتر به چهار سالگي رسيد فاصله ميان اين دندانها از هم زياد مي شود و فائده آن در چرا كاهش مي يابد . وقتي شتر به سن 5/4تا 5 سالگي مي رسد دندان هاي دائمي آغاز به ظهور مي كنند و در آغاز دندانهاي پيش دائمي ظاهر مي شود و هر سال دو دندان از دندان پيش ظاهر مي گردد. و هنگامي كه شتر به سن 7 سالگي رسيد تمامي دندان هاي فك پائيني او كامل خواهند بود و اضافه بر آن داراي دو نيش نيز خواهد بود كه در دو سوي فك پائيني وجود خواهند داشت . اين نيش ها وقت معيني براي ظهور ندارند ولي معمولا ً در سن 8 سالگي كامل مي گردند . اما در فك بالائي سه جفت دندان وجود دارد كه در دو سوي فك قرار گرفته اند و شبيه دندان نيش هستند و رشد و نمو آنها در سن 5-6 سالگي شروع شده و در سن 8 سالگي كامل مي گردد . در فك بالائي شتر هم چون گاو دندان هاي پيش وجود ندارد .
شتران كار و باركش
شتران كار و باركش را بايد صبح ها و غروب ها در مرتع رها كرد تا چرا كنند اين شتران را نبايد بيش از 8 ساعت به كار واداشت . هنگامي كه شتر سه ساله مي شود مي تواند بارهاي سنگين را به وزن 125 تا 255 كيلوگرم و براي مسافت 23 كيلومتر در روز حمل كند . اين توانائي شتر سالم در حالت شرايط معمولي است و هميشه بايد توجه داشته باشيم كه شتر حيوان بردباري است و هيچگونه نشانه اي دال بر خستگي ،ناراحتي و تشنگي و گرسنگي و درد از خود بروز نمي دهد و به همين جهت ممكن است كه در اثر يكي از آنها ناگهان بر روي زمين بيفتد و تلف شود .
سرعت شتر در شرايط مناسب 5/4 كيلومتر در ساعت است . اما شتر سواري مي تواند 125 كيلوگرم بار را بردارد و با سرعت 5/7تا 9 كيلومتر در ساعت حركت نموده و درروز مسافتي معادل 48 كيلومتر بپيمايد . در هر ساعت بايد ده دقيقه به شتر استراحت داده شود و ادرار شتر به ميزان كم و به تدريج خارج مي شود و اين كار چندين دقيقه به طول مي ا نجامد .
شتران در هنگام شب كه درجه حرارت محيط پايين مي آيد در برابر سرما حساسيت دارند به همين جهت بايد رو اندازي مخصوص براي آنها فراهم كرد . شتران تا سن 15تا 20 سالگي مي توانند بارهاي سنگين را تحمل كنند و تا سن 30سالگي يا بيشتر مي توانند بعضي از كارهاي سبك را انجام دهند . بعضي از شترها ممكن است تا 50سالگي عمر كنند .
در هنگام باركشي از شتر بايد توجه كرد كه زين مناسب باشد و ايجاد زخم بر روي پشت شتر نكند وچه بسا ديده شده كه درمان زخم هاي پهلوي شترها تا مدت ها به درازا كشيده شده است و به همين جهت بهتر است كه در زير زين پارچه هاي مناسبي قرار داد تا از فشار زين بر روي شتر كاسته شود و هر از چندي بايد اقدام به تعويض اين پارچه ها گردد . اين كار مي تواند تا حدود زيادي از ايجاد زخم و جراحات بر روي پشت شتر جلوگيري نمايد
یوزپلنگ آسیایی
دست و پاهاي بلند، بدنى باريك و كشيده، سينه فراخ و شكم بالاي او شبيه تازي است ولي بر خلاف سگ سانان سر كوچك و گرد، پوزه اي كوتاه و گوش هايي كوچك و گرد دارد. به طور كلي مي توان آن را به" سگي با كله گربه" تشبيه نمود. رنگ پشت زردكمرنگ تا زرد متمايل به قرمز و زير بدن سفيد است. خالهايى گرد، سياه و توپر و موهايى زبر و نسبتا كوتاه دارد. در بالغين خال هاي روي دم تدريجا در نيمه انتهايي به حلقه هايي بدل مي شود كه سياه رنگ اند و آخرين حلقه پهن تر است. سر يوزپلنگ كوچك و گرد است و چشمانش در بالاى كاسه سر قرار دارد. خط سياه شكيلي معروف به خط اشكي از گوشه چشمان يوزپلنگ تا اطراف بينى و دهانش امتداد دارد كه احتمالا چشمان او را از آفتاب مصون مي دارد و در شكار به او كمك مي كند. جانور بالغ ناخنهايى كند و نيمه تورفته دارد كه برخلاف ساير گربه سانان جمع نمي شوند.( هرچند بچه ها تا 6 ماهگي قادرند ناخن ها را جمع كنند.)
اندازه: طول سر و بدن يوزپلنگ بالغ بر ۱۱۲ تا ۱۳7 سانتيمتر، طول دم ۶4 تا 86 سانتيمتر و بلندى شانههايش 71 تا 84 سانتيمتر است و وزن حيوان به ۳۴ تا ۵۴ كيلوگرم مىرسد. جنس نر يوز اندكى بزرگتر از جنس ماده است.( اين اندازه ها مربوط به نمونه هاي جمعيت آسيايي است)
خصوصيات: برخوردارى از ستون فقرات انعطافپذير، كبد و قلب بزرگ، سوراخ بينى گشاد، ظرفيت بالاى ريه، بدن عضلانى و باريك، يوزپلنگ را تيزروترين شكارچى جهان ساخته است. آنها قادرند با سرعتي معادل 110 كيلومتر در ساعت بدوند.
زيستگاه: يوزپلنگ در دشت هاي بازو تپه ماهورهاي واقع در مناطق استپي و بياباني نيمه كويرى و زيستگاههاى باز ديگرى كه طعمه در آن وجود داشته باشد ديده مي شود. در ايران تعداد معدود يوزپلنگ آسيايى باقيمانده در مناطق حاشيه اي كوير مركزي يافت مي شوند
عادت و رفتار : يوزپلنگ از نظم اجتماعى منحصربهفردى برخوردار است. در ايران مطالعاتى درباره يوزپلنگ صورت نگرفته است، اما مطالعات انجام شده در آفريقا نشان مي دهد كه يوزپلنگ ماده به استثناي زمان مراقبت از توله ها به تنهايي زندگى مي كند و يوز پلنگ نر در مراقبت از بچه ها نقشي بر عهده ندارد. توله ها به مدت هجده ماه در كنار مادرشان مي مانند و طي اين دوره كه از اهميتى بالا در در زندگى توله ها برخوردار است، چگونگى شکار و گريز از گزند شكارچيان ديگر مانند پلنگ، كفتار و گرگ را مي آموزند.
در ۱۸ ماهگى توله ها از مادر جدا مي شوند. از اين پس ممکن است تولهها با همشيران خود حتى تا ۶ ماه به سر برند. در دو سالگى همشيران مادهْ بقيه را ترك مي کنند و نرهاى جوان با هم مي مانند. در واقع نرها به تنهايى يا همراه با برادران خونى خود زندگى مي كنند اما ماده ها به جز زمان بچه داري، تنها زندگي مي كنند. برخى از اين گروهها براى خود حوزه اي تعيين ميكنند تا يوزپلنگ ماده را براى جفتگيرى جلب کنند. اين حوزه ها اغلب در جاهايى است كه در آن طعمه و آب كافي وجود داشته باشد. در فصل جفت گيري هر نر براي خود قلمروي را انتخاب مي كند، در اين فصل نزاع هاي خشني ميان نرهاى گروه در دفاع از حدّ و مرز قلمروشان صورت مي گيرد. يوزپلنگ ها معمولاً صبح زود يا غروب به شكار مي روند، پس از انتخاب طعمه كه معمولا حيوانات ضعيف تر مي باشند به صورت غير محسوس به آنها نزديك شده و پس از رسيدن به فاصله حدود ۱۰ تا ۳۰ متر حمله ناگهاني خود را شروع مي كنند، پس از به زمين انداختن طعمه گلوي او را با دندان هايش فشار مي دهد تا خفه شود. تعقيب طعمه معمولا ۲۰ ثانيه و به ندرت بيش از يك دقيقه بطول مى انجامد و در اين زمان بيش از 500 متر شكارش را دنبال نمي كند. قريب به نيمى از تعقيبها موفقآميزند. برخي اوقات شكارچيان ديگر نظير گرگ طعمه او را از چنگش بيرون مي آورند. يوزپلنگ مانند پلنگ قادر به پنهان كردن طعمه اش از دسترس ساير گوشتخواران نيست و به همين دليل بعد از خوردن يك وعده غذا در بيشتر اوقات باقيمانده را از دست مي دهد.
توليدمثل: بلوغ جنسى در حدود ۲۰ ماهگى رخ مي دهد. زمان بارداري 95 روز و تعداد تولهها 1 تا 6 و معمولا ۴ تا ۵ عدد است. توله ها در هنگام تولد حدود ۳۰۰ گرم وزن و ۳۰ سانتيمتر طول دارند. رنگ آنها خاكسترى تيره است و موهاى بلندي بر پشتشان دارند. اين موها چند فايده دارد، از جمله استتار آنها در ميان بوته زار هاي خشك و پنهان نگاهداشتن آنها از ديدرس شكارچيان ديگر. اين موها همچنين توله يوز را به" رودك كه حيوان مهاجمي است شبيه مي کند، که نوعى جنبه دفاعى دارد. بچه ها به دليل جمع شدن ناخنها تا شش ماهگي قادرند از درخت بالا بروند.
تغذيه: يوزپلنگ در ايران عمدتاً از جبير، آهو، قوچ و ميش، كل و بز و خرگوش وحشي تغذیه می کند.
انواع مارمولک ها
مارمولك ها در دنيا از اندازه ۲ سانتي متر (گكوهاي پلنگي) تا حدود ۵/۳ متر(اژدهاي كومودو) ديده مي شوند و نبايد مارمولك هايي مانند اژدهاي كومودو را كه داراي اندازه درشتي هستند با تمساح و كروكوديل اشتباه گرفت.
سوسمارها به مانند ساير خزندگان موجوداتي خونسرد هستند. اين بدان معني است كه دماي بدن آنها تابع درجه حرارت محيط بوده و با هر تغييري در درجه حرارت محيط اطراف تغيير مي كند. لذا در درجه حرارت هاي پايين به ويژه در پاييز و زمستان به خواب زمستاني و در روزهاي گرم تابستان به خواب تابستاني فرو مي روند. تقريبا مي توان گفت سوسمارها در همه جاي ايران پراكندگي دارند. از بيابان هاي پست با زمين هاي داغ گرفته تا مناطق مرطوب و جنگلي شمال، سواحل درياي خزر و خليج فارس و درياي عمان، ارتفاعات كوه هاي البرز و زاگرس و مناطق مسكوني
بيشتر سوسمارها حشره خوارند و بسته به اندازه و جثه شان از بندپايان و گاهي جوندگان تغذيه مي كنند. بعضي از مارمولك هايي كه روي ديوار خانه ها ديده مي شوند آنها به قصد شكار بندپاياني از قبيل عنكبوت ها، رتيل ها و حشراتي كه دور نور لامپ ها جمع شده اند به آنجا مي آيند.
ارزش اكولوژيك مارمولك ها
از آنجايي كه مارمولك ها از بندپايان تغذيه مي كنند، بنابر اين يكي از فاكتورهاي طبيعي كنترل كننده جمعيت بندپايان به حساب مي آيند. در نتيجه از لحاظ اكولوژيكي در هرم انرژي داراي ارزش بالايي هستند. انسان با از بين بردن مارمولك ها از چرخه طبيعت به واقع يكي از فاكتورهاي اصلي را حذف خواهد كرد. امروزه متخصصان علوم كشاورزي و محيط زيست به اين نتيجه رسيده اند كه ديگر از سموم آفت كش براي مبارزه با حشرات آفت استفاده نكنند زيرا اين سموم آثار مخربي را بر محيط زيست وارد كرده و هر چند سال يك بار بايد نوع سم به كار رفته را به علت ايجاد مصونيت در آفات تعويض كرد و سم هاي قوي تري را به كار برد. اين امر خود به مراتب آثار وارد بر محيط زيست را بيشتر خواهد كرد. از اين رو بشر به فكر پرورش و استفاده از انواع مختلفي از بندپايان، مارمولك ها و پرندگاني مانند جغد به قصد مبارزه با آفات مزارع افتاده است. اين روش مبارزه كه امروزه در بسياري از كشورها رواج پيدا كرده تحت عنوان مبارزه بيولوژيك نام گرفته است. همان طور كه ذكر شد، مارمولك ها با كنترل جمعيت حشرات، بشر را در جهت برداشت محصول بيشتر و سالم تر از زمين ياري مي كنند.
آيا مارمولك ها سمي هستند؟
وجود سم در حيوانات نوعي وسيله دفاعي مي باشد و اين زماني است كه حركت در آن حيوان آرام بوده و جانور بخواهد به واسطه اين سم از جان خود دفاع كند. مانند برخي مارها. اگر به حركت در اين جانوران توجه كنيد خواهيد ديد كه آنها موجوداتي آرام هستند ولي موجودات غيرسمي مانند مارهاي غيرسمي اكثرا در زمان احساس خطر بلافاصله و با سرعت زياد فرار مي كنند. مارمولك ها نيز در زمان احساس خطر روش هاي متفاوتي را اعمال مي كنند كه عبارت است از: ۱- فرار: برخي مارمولك ها بلافاصله پس از احساس خطر به سرعت فرار مي كنند مانند اسكينك ها. اين مارمولك ها خيلي از لانه خود دور نمي شوند. ۲- برخي مارمولك ها مانند سوسمارهاي خاردم از دم خاردار خود براي دفاع از جانشان و دور كردن حيوان مهاجم استفاده مي كنند به نحوي كه بلافاصله داخل سوراخ خود فرار كرده و با حركت دادن دم تيغ دارشان و ايجاد ضربات محكم، جانور شكارچي و يا حتي انسان را از خود دور مي كنند و برخي مارمولك ها مانند بزمجه ها علاوه بر وارد كردن ضربات قوي توسط دم، گازهاي محكمي نيز مي گيرند. ۳- مكانيسم ديگري كه در اكثر مارمولك ها ديده مي شود قطع شدن دم به صورت ارادي است. دم برخي از مارمولك ها در زمان ايجاد تماس توسط دشمن به طور ارادي طي عمل انقباض ماهيچه هاي دم كنده مي شود. دم كنده شده به علت باقي ماندن خاصيت عصبي- عضلاني به طور موقت شروع به جنبيدن كرده و حواس جانور شكارچي را به خود جلب مي كند. در اين حين خود حيوان فرصت فرار مي يابد. مردم بر اين عقيده اند كه مارمولك ها دم خود را به اين علت جا مي گذارند تا موجود شكارچي آن را خورده و به واسطه وجود سم در آن(نظرات خرافي در مورد وجود سيانور يا تركيباتي از آن) بميرد. گاهي شاهد درج خبرهايي هستيم كه بيانگر افتادن يك مارمولك در ديگ غذا يا قوري چاي و مردن عده اي آدم بوده ايم. بايد گفت كه هيچ يك از اين اخبار پايه علمي ندارند. طبق مطالعات انجام شده توسط محققان خزنده شناس دانشگاه بركلي كاليفرنيا، آقايان پروفسور اندرسون و پروفسور پاپنفوس، و ويژه نامه چاپ شده توسط مجله رپتايلز مورخ آگوست سال ۲۰۰۲ اين قضيه به اثبات رسيده است كه هيچ مارمولكي داراي سم نيست و علت قطع شدن دم در آنها گمراه كردن جانور شكارچي است.
خدمت به انسان
طي مطالعات به عمل آمده توسط مهندسين ژنتيك و متخصصين بيوتكنولوژي بر روي ژن ها و ساختار دم مارمولك ها احتمال اين مي رود كه بتوان اين خاصيت را (رشد مجدد يك عضو مانند دم در مارمولك ها) در مورد انسان هم اعمال كرد، بدين نحو كه فردي كه عضوي از بدنش مانند دست يا پا بر اثر يك سانحه قطع شده است بتواند دوباره آن را به دست آورد.همان طور كه ذكر شد، مارمولك ها يا سوسمارها از نظر اكولوژيكي داراي ارزش بالايي بوده و به دليل از بين رفتن آنها و برخي موجودات ديگر كه از بندپايان تغذيه مي كنند(مانند، خفاش) شاهد وجود جمعيت زيادي از حشرات اعم از سوسك ها و پشه ها در جوامع شهري هستيم. همچنين ديده مي شود كه جمعيتي بزرگ از ملخ ها كه آفت گياهان زراعي هستند به مزارع حمله كرده و محصولات را از بين مي برند. اگر جمعيت موجودات حشره خوار مانند مارمولك ها حفظ شود و هر شخصي به هر علتي از جمله خرافات و ذهنيات غلط اقدام به كشتن اين موجودات مفيد نكند، شايد ديگر جامعه بشري شاهد چنين پديده هايي نباشد و هر يك از افراد در محيط شهري به واسطه از بين رفتن يا كاهش جمعيت حشرات آلوده از بهداشت و سلامت فردي بيشتري برخوردار شود
روباه شنی
روباهها نيز در لانههايی كه حفر میكنند، زندگی میكنند. در مناطق کویری میتوان روباههای شنی را به فراوانی مشاهده كرد. دليل آن، وجود شرايط زيست محيطی مناسب در منطقه برای آنهاست. شرايطی مانند آب و هوای مناسب و گرمسيری، دارا بودن دشتها، شنزارها برای استتار و پوشش مناسب، و وجود شكارها و غذاهای فراوان، از مهمترين اين شرايط هستند. به گونهای كه در يك تپه لانهای با 9 روباه يافت شد. روباهها بسيار زيرك هستند. لانههای آنها به طور معمول چند دهانه دارد. كاربرد اين دهانهها برای در اختيار داشتن چند مسير فرار، برای گريز از دست دشمنان است. معمولا در اطراف لانه، دالانهای ديگری نيز حفر میكنند تا در هنگام احساس خطر بتوانند در اين دالانها مخفی بشوند. اين دالانها نيز ممكن است در سمت ديگر دهليز راه خروجی برای فرار داشته باشند.
این گربه به گروه گربه های کوچک که شامل سیاه گوش Lynx کوگار می باشد، تعلق دارد. پوشش طرحدار بدن او استتار خوبی در زمینه محیط زندگی، (مثل جنگل و سنگریزه های روی تپه های شنی که نتیجه خرد شدن صخره ها می باشد)، برای او ایجاد می کند و او را قادر می سازد بدون آنکه شناخته شود به آرامی به شکارش نزدیک شود . گربه وحشی شکارچیان شبزی هستند .
حواس بسیار قوی گربه های شنی آنها را جزو بهترین مؤثرترین پستانداران شکارچی کرده است.آنها قدرت شنیدن بسیار دقیق دارند و این به دلیل داشتن گوشهای بزرگ است که، آنها را قادر می سازد در هنگام نزدیک شدن، تعقیب کردن و حمله به شکار فاصله ها را بسیار دقیق محاسبه کنند.
رنگ بدن گربه شنی آسیا از قهوه ای طلایی تا قرمز و قهوه ای مایل به خاكستری متغیر است. با این حال در بعضی مناطق پراكندگی اش نمونه هایی با طرح خالدار و رگه دار نیز یافته می شود. غیر از این شكل كاملاً سیاه آن نیز كمیاب نیست. تقریباً تمام گربه های شنی آسیا روی صورتشان علائمی از خطوط سیاه و سفید دارند. موهایش متراكم و زبر است و طولی متوسط دارد. سطح زیرین دمش سفید است و گمان می شود از آن برای علامت دادن استفاده می كند. نرها معمولاً از ماده ها درشت ترند. گربه شنی آسیا در مناطق کویری و گاهی مناطق صخره ای با چشم اندازهای باز به سر می برد . ماده ها در هر چرخه ۳۹ روزه ۶ روز فحل می شوند. آبستنی ۹۵ روز طول می كشد و پس از آن در حفره تنه درختان، شكاف میان سنگ ها یا سوراخ های درون زمین یك یا دو توله به دنیا می آورند كه در هنگام تولد ۲۵۰ گرم وزن دارند. وزن بچه گربه ها ظرف سه هفته دو برابر و تا هفته ششم سه برابر می شود. از قرار معلوم هیچ فصل خاصی برای تولیدمثل آنها وجود ندارد وچنانچه بچه ها به هر دلیلی از بین بروند طی چهار ماه دوباره جانشین می شوند. گربه شنی نر در پرورش بچه ها نقش فعالی دارد. ماده ها در ۵/۱ تا ۲سالگی و نرها در ۲سالگی به بلوغ می رسند. درباره رفتار این گربه اطلاعات ناچیزی در دست است. عمدتاً شبگرد است و با آنكه روی زمین فعالیت می كند اما به خوبی می تواند از درخت بالا رود. گربه شنی فوق العاده درنده خو است اما در اسارت معلوم شده كه این گربه بسیار رام و سربه راه است. در اسارت تا ۱۸ سال عمر می كند اما طول عمر آن در طبیعت معلوم نیست.
رژیم غذایی آن از خرگوش وحشی، پرندگان، مارمولك و جانوران كوچك تشكیل می شود. گزارش شده كه گوسفند، بز و گوساله بوفالو را نیز شكار می كند. البته طعمه های بزرگتر را اغلب جفتی شكار می كنند. تخریب زیستگاه در بیشتر گستره پراكندگی گربه شنی آسیا موجب افت جمعیتی آن شده است. به خاطر پوست، گوشت و استخوان هایش شكار و خرید و فروش می شود. نزدیك به ۲۰گونه در باغ وحش های جهان نگهداری می شوند. .
کفتار
هر چند شکل این حیوان شبیه سگها میباشد، اما به خانواده گربه ها نزدیکتر است. کفتار های خالدار به شکل گروهی زندگی میکنند و از لاشخورهای حرفهای مردار حیوانات میباشد.کفتارها از باقیمانده لاشه مردارهایی که توسط حیوانات دیگر شکار شده اند، تغذیه میکنند. آنها به طور عادی در طول شب فعالیت میکنند و در طول روز در لانه هایشان استراحت میکنند.
تیهو
مشخصات: 23تا25سانتيمتر. بك ماكيان كوچك كه ظاهرا" شبيه كبك كوچكي به نظر مي آيد. پرنده ي نرسطح پشتي قهوه اي مايل به خاكي با خطوط ريز موج دار خاكستري دارد . سطح شكمييش به طور كلي قهوه اي مايل به صورتي كمرنگ است و پهلوها در حدود شش نوار خيلي پهن به رنگ دارچيني پررنگ و سفيد دارد . تاركش قهوه اي مايل به خاكي وگلو و جلو گردنش خاكستري است . نوار چشمي پهن و سفيدي داردكه در حد بالا و پايين آن خط سياهي ديده ميشود . پرهاي كناري دمش خرمائي رنگ است . تفتوت پرنده ي نر با ماده اين است كه طرح مشخص سياه و سفيد صورت و پهلوها را ندارد. رفتارش شبيه كبك است و هنگام احساس خطر به جاي پريدن ، مي دود.
زيستگاه: مناطق بياباني و نيمه بياباني. تپه ماهور هاي سنگي و كم ارتفاع. ساحل رودخانه ها و جويبارهاي مناطق خشك و زمينهاي سنگلاخ را ترجيح ميدهد. روي زمين آشيانه مي سازد .
پراکندگي:
14 گونه مختلف از اين نوع پرنده تا کنون شناسايي شده است. زيستگاه طبيعي اين پرنده از کوههاي منطقه خاورميانه و آسيا از شرق يونان و جنوب بلغارستان , آسياي صغير تا منچوري چين گسترده است. کبک در آمريکاي شمالي, هاوايي و نيوزيلند نيز از جمعيت خوبي برخوردار شده است.
زيستگاه طبيعي:
کبک را مي توان در کویرها ,دامنه ها, کوه ها و صخره ها يافت.
مشخصات ظاهري:
وزن: از 510 تا 680 گرم با متوسط 595 گرم
نرها (با وزن 510 تا 800 گرم) کمي از ماده ها (با وزن 450 تا 680 گرم) از لحاظ طول و وزن بزرگترند. ترکيب پرها در هر دو جنس نر و ماده يکسان است. رنگ اين پرنده قهوه اي مايل به خاکستري در بالا و زرد کمرنگ در قسمت شکم است. يک خط سياه از قسمت جلوي سر آغاز شده و پس از عبور از چشمها و گردن, در قسمت بالاي سينه تمام مي شود و سر و سينه خاکستري پرنده را از قسمت سفيد رنگ گلو جدا مي کند. پهلوي پرنده با ترکيبي از رنگ سياه و شاه بلوطي متمايل به سفيد پوشانده شده و پرهاي انتهايي بال, به رنگ شاه بلوطي هستند. نوک, لبه پلکها, ساق و پاهاي کبک به رنگ صورتي تا قرمز سير هستند. اگرچه هر دو جنس نر و ماده ممکن است داراي يک سيخک کوچک در قوزک پا باشند, ولي اين معمولا از مشخصات جنس نر است. کبک هاي نابالغ کوچکتر هستند و به رنگ قهوه اي و خاکستري هستند. در زيستگاه طبيعي اين پرنده, رنگ آن بسته به موقعيت جغرافيايي منطقه متغير است. رنگ پرندگان مناطق خشک تر, بيشتر متمايل به خاکستري و سفيد است.
توليد مثل:
جوجه های کبک
فواصل توليد مثل: کبک ها بسته به شرايط محيطي, يک مرتبه در سال توليد مثل مي کنند.
فصل توليد مثل: از فروردين آغاز شده و بسته به منطقه جغرافيايي ممکن است تا اواخر تير و اوايل مرداد نيز در مناطق سردسير ادامه يابد.
تعداد تخم ها: از 7 تا 21 عدد
مدت زمان خوابيدن بر روي تخم ها: 24 روز به طور متوسط
کبک ها تک همسر هستند. نرها با نشان دادن تمايل خود به ماده با کج کردن سر و باز کردن بالها و نمايش آنها در اواخر اسفند اقدام به جفت گيري مي کنند. هنگام خشکسالي و کمبود غذا, عمل توليد مثل ممکن است محدود به چند پرنده شود. نرها از ماده ها در مقابل نرهاي ديگر محافظت مي کنند.
آشيانه کبک از ساقه هاي ساده که گاهي با پر و خاشاک پوشانده مي شود, در ميان صخره ها و يا مناطق پر از بوته و خاشاک, تشکيل مي گردد. يافتن آشيانه کبک ها مشکل است و به خوبي تحت مطالعه قرار نگرفته اند. تعداد تخم ها بسته به شرايط محيطي از 7 تا 21 عدد متغير است. دوره خوابيدن روي تخم ها معمولا 24 روز است و اين عمل معمولا وظيفه ماده است. از اواسط ارديبهشت تا اواسط مرداد, جوجه ها از تخم بيرون مي آيند که بستگي به موفقيت تخم اول دارد. جوجه ها در هنگام بيرون آمدن از تخم, باهوش و توانا هستند و مي توانند پس از چند هفته, پرواز کنند. پس از گذشت 12 هفته, جوجه ها بالغ مي شوند. نرها معمولا تا زمان پرورش جوجه ها با خانواده مي مانند, اگرچه بعضي از آنها پس از تخمگذاري ماده, خانواده را ترک و به نرهاي ديگر ملحق مي شوند. هنوز زمان زيادي تا شناختن کامل عادات توليد مثل کبک ها مانده است.مادر و شايد هم پدر, از جوجه ها مراقبت مي کنند تا آنها مستقل گردند.
رفتار:
کبک ها در هنگام صبح و بعد از ظهر در روي زمين به چرا مشغولند. آنها مهاجرت نمي کنند و جابجايي هاي فصلي آنها فقط در ارتفاع است. پرواز کبک معمولا در هنگام احساس خطر انجام مي شود و به مسافتهاي کوتاه و در سراشيبي محدود است. هنگام عبور از ناهمواريهاي سطح زمين, کبکها بر روي پاهاي خود جست مي کنند و ترجيح مي دهند بدوند تا پرواز کنند. گروه اجتماعي اوليه از يک دسته کبک شامل تعداد گوناگوني از بالغ ها و جوجه هايشان تشکيل مي شود و بزرگترين گروه ها را مي توان در چشمه ها ديد. گروههاي بزرگتر در زمستان تشکيل مي شوند. کبک ها در هنگام شب را زير بوته ها و يا داخل صخره ها به سر مي برند. نرها به طور فعال از قلمرو خود دفاع مي کنند.
ارتباط و قوه ادراک:
کبک در حالتهاي گوناگون, از صداهاي مختلف استفاده مي کند که به سه دسته تقسيم مي شوند: هشداري, جنگي و جنسي. بيشترين صدايي که از کبک شنيده مي شود با آواي chuck, chuck ,… است که از هر دو جنس نر و ماده بر مي آيد که به تدريج به آواي chukar, chukar ,… تبديل ميگردد و از فواصل دور قابل شنيدن است. از اين رو نام کبک را Chukar Partridge گذاشته اند.
عادات غذايي:
کبک معمولا از گياهان شامل علفها و دانه هاي آنها, برگ گياهان و ميوه بوته ها بر اساس فراواني و دسترسي فصلي تغذيه مي کنند.
غذاهاي جانوري: حشرات
غذاهاي گياهي: گيلهان سبز, برگها, دانه ها, حبوبات و ميوه ها
اهميت منفي اقتصادي براي انسان:
کبک به پراکندگي و رشد علفهاي هرزه کمک مي کند. همچنين کبک مستعد ابتلا به بيماري هاي مرغي بوده و در مزارع پرورش اين پرنده, مي تواند آن را به انسان منقل کند.
اهميت مثبت اقتصادي براي انسان:
کبک Chukar اولين پرنده اي قابل شکار است که در سال 1893 به آمريکاي شمالي وارد شده و براي آژانس هاي شکار در اين منطقه ايجاد درآمد کرده است. دشواري شکار اين پرنده و وجود آن در دامنه ها و مناطق دوردست, شکار اين پرنده را براي شکارچيان جذاب مي کند. گوشت کبک نيز از طعم بسيار خوشمزه اي برخوردار است.
وضعيت بقا:
نسل کبک ها به صورت جهاني در معرض خطر نيست. در اکثر مناطق, جمعيت آنها ثابت بوده يا در حال افزايش است. با وجو اين, با از بين رفتن زيستگاه هاي طبيعي و شکار بيش از حد, ممکن است بر جمعيت آنها موثر باشد. همچنين انتقال بيماري از مرغ هاي خانگي و يا بوقلمون ها, مي تواند بر جمعيت آنها اثر گذارد.
رفتار کبک ها
دكتر محمد ابراهيم باستاني پاريزي نويسنده ی صاحب نام معاصر در مقاله ای که اصلا مربوط به زيست شناسی نيست، مطلب جالبی درباره ی رفتار کبک نوشته است. او از جمله نوشته است که: "...كبك يك هواشناس دقيق است و ضمناً قانون تنظيم خانواده را هم مراعات مي كند، بدين معني كه در سال هاي خشكسالي و كم باران، تخم مي گذارد ولي از روي تخم برمي خيزد _ و طبعاً تخم ها فاسد مي شوند. زيرا مي داند كه جوجه ها در بهار خشك آن سال بدون دانه خواهند ماند، - بچه ناوردن، به از شش ماهه افكندن جنين..."
اگر اين مطلب را به صورت سوال دربياوريم، حتما سوالی خوب و تفسيری از آب در می آيد. از آن سوال ها که عمق يادگيری را اندازه می گيرند.
موش صحرایی
این جونده کوچک به استثناء زمان کوتاهی که استراحت می کند بقیه اوقات را به طور دایم به دنبال غذا می گردد موش صحرایی در اطراف زمینهای قلمرو زندگیش با استفاده از راهروهای بلند در داخل زمین سفر می کند و حتی ممکن است تونلهای با عمق کم حفر کند این حیوانات چابک همچنین برای پیدا کردن غذایشان از بوته ها و درختان کوتاه بالا می روند موش صحرایی ماده در لانه های ساخته شده که در زیر درختان و یا بوته ها مسدود شده و یا در سوراخهای زیر زمینی زایمان می کند.
موش صحرایی در مناطق کویری ایران با پوشش گیاهی غنی به وفور یافت می شود و نقش بسیار محمی در تنظیم اکوسیستم دارد . زمان فعالیت موش صحرایی در هنگام شب و پس از خنک شدن هوا می باشد .
مرغ جیرفتی (راسک و بلوچستان(
جیرفتی پرنده ای بومی در مناطق جنوب شرقی ایران , جنوب افغانستان , شمال غربی هندوستان و شمال عمان بوده در همان مناطق تولید مثل نیز می کند . طول بدن 30 سانتی متر است . هر دو جنس شبیه به هم بوده ولی نر کمب بزرگتر و دارای یک یا دو سیخک در پا است . دم در کناره ها بلوطی بوده و هنگام پرواز به وضوح دیده می شود. رنگ پشتی قهوه ای مایل به خاکستری با خطوط موج دار خرمایی نخودی است که در وسط هر یک از پرها نقش صلیب مانندی برنگ سفید دیده می شود . سطح شکمی پرنده نخودی کمرنگ با راه راه عرضی باریک به رنگ قهوه ای با نوار بالای چشم خرمایی رنگ و پاهای سرخ رنگ است . جوجه ها شبیه به هم بوده ولی رنگ بلوطی پیشانی و سیاهی اطراف گلو کمتر است .
زیستگاه :
زیستگاه این پرنده در دشتهای بوته زار با درختچه های پراکنده و بوته زارهای تنگ گز و فضاهای باز و خشک یا نیمه خشک و بستر رودخانه ها و ترجیحا در جوار اراضی زراعتی ناهموار و مناطق با پوشش بوته ای و درختان پراکنده , گزستان ها و بستر رودخانه ها و زمینهای کشاورزی است .
تغذیه :
جیرفتی ها عموما به صورت جفت یا جفت همراه با جوجه ها حرکت کرده و ضمن تغذیه از دانه ها , سر شاخه ها و سایر مواد غذایی گیاهی , به زمین نوک زده و از حشرات و نرم تنان استفاده می کنند.
هنگامی که این پرندگان بترسند , ابتدا سریعا راه رفته و در صورت نزدیک شدن خطر , به طور ناگهانی پرواز کرده و با بال زدن شدید خود را از خطر دور کرده و فورا به صورت بال باز پرواز کرده و خود را به زمین رسانده و تا رسیدن به محل امن بر روی زمین میدود.
آشیانه را در زیر بوته ها بشکلی مخفی و دور از دسترس روباه و شغال می سازد و در آن 4 تا 8 تخم به رنگ زرد کدر یا کرم رنگ می گذارد .
آوازخوانی جیرفتی به شکل مشخصی است یعنی نرها با صدای چیکادا چیکادا آواز را شروع کرده و بتریج صدا را بلند کرده و بشکلی زنگدار صدای چاکیتا چاکیتا را تکرار می کنند . ماده ها با صدای سی سی سی یاکیلا یاکیلا یاکیلا جواب داده و بعدا همراه نرها به صورت سی کا کوسکاکاکو یا کاتیلا و یا کی کی جو , سر و صدا و آوازخوانی می کنند.
بادهای کویری
در منطقه ”دشت کوير“ و ”دشت لوت“ بهواسطه کمبارانى و بىبارانى سطح زمين در تابستان به شدت خشک و گرم مىگردند، با گرم شدن منطقه هوا منبسط و فشار کم و سبک ايجاد شده و به طرف بالا صعود مىنمايد و در نتيجه هواى سردى که با فشار زياد در کوههاى شرقى (کوههاى افغانستان) و کوههاى شمالى (کوههاى البرز شرقي) وجود دارد به سرعت به طرف کوير حرکت مىنمايد تا جايگزين هواى صعود کرده گردد.
راجعبه اين بادها که بهصورت فوق ايجاد مىگردند برخى از کويرشناسان که در قرن نوزدهم از مناطق مختلف کويرهاى ايران عبور نمودهاند چنين مىنويسند:
... بادهاى کويرى آنچنان داغ بودند که گوئى از يک بخارى کاملاً داغ خارج مىشوند ... بدترين جاى کوير قسمت جنوبشرقى آن بين ”بم“ و ”نه“ بود که يکى از وحشتناکترين نقاط تمام زمين است، در اينجا باد شمالغربى که حاکم بر اين منطقه است شنها را جمع کرده و بهصورت موج و تپه روى هم انباشته است جاى اين موجها و تپهها دائماً در حال تغيير است، خورشيد سوزانى زمين را گرم مىکند و آن را بهصورت آهن گداخته درمىآورد، باد سام تقريباً هميشه مىوزد و در نتيجه عبور از روى صدها ميل کوير سوزان آنچنان خشک است که وقتى آدم يا حيوان را غافلگير مىکند در يک آن تمام ذرات رطوبت بدن را به خود جذب مىکند و تنها يک موميائى چروکيده و سياه بر جاى مىگذارد“.
وجود بادهاى خشک و سوزان و عدم وجود باران با شرايط محلى توأم شده صحراهاى خشک و کويرى را بهوجود مىآورند مانند صحراى لوت و دشت کوير ايران (صحراهاى وسيع عربستان، صحراى شمال آفريقا، صحراى قراقوم در آسياى ميانه، صحراى پهناورگوئى واقع در چين غربى از اين دسته صحراها مىباشند) اختلاف درجه حرارت شب و روز در دشت لوت و دشت کوير بسيار زياد است و اين اختلاف درجه حرارت باعث شکستن، خرد شدن و ريز شدن سنگها مىگردد. بادهاى کويرى اين ريزهسنگها را جابهجا نموده و در نتيجه سطح کوير از شن و ماسه که توسط باد جابهجا شده است پوشيده گرديده که در اصطلاح محلى بدانها ”شن باد“، ”داغ باد“ و ”سوز باد“ ناميده مىشوند و در بندرعباس و ميناب چنين بادهاى گرم و سوزانى را ”آتش باد“ مىنامند.